نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام
در مدینه خانه ایست؛ خانه ای کوچک اما به وسعت کهکشان ها، که می توانی صمیمیت را در آن تنفس کنی و ایمان را جرعه جرعه بنوشی.

آری این خانه فاطمه است، بانوی نور و عصمت و آن دو شاخه گل سرخ حسن و حسین اویند.

اما چرا فاطمه(س) امروز غمگین است، چرا نگران و پریشان است، گاه دست بر پیشانی حسن می گذارد و گاه دستان حسین را بدست می گیرد.

- فضه جان کمی آب بیاور، بیماری رمق از فرزندانم گرفته.

و فضه با ظرف آب از راه می رسد...،

- صبور باشید بانوی من، اکنون مولایم علی(ع) از راه می رسد شاید چاره ای اندیشیده باشد.

آن شب پیامبر(ص) با جمعی از اصحاب به احوال پرسی دو طفل دلبند خود آمده بود.حسن و حسین را بر زانو نشانده و نوازش می کرد.

پس فرمود: علی جان خوب است برای شفای این دو نذری کنید.

علی(ع) فرمود: من سه روز روزه نذر می کنم و فاطمه (س) فرمود: من نیز چنین خواهم کرد و فضه نیز همین را گفت.

حسن و حسین به سراغ مادر رفتند و گفتند ما هم می خواهیم روزه بگیریم.فضه گفت نه عزیزانم شما هنوز خردسالید و بیماری جسمتان را ضعیف نموده است و فاطمه فرمود: طوری نیست فضه جان، بگذار آنها نیز نذر کنند تا هم در خردسالی با سختی و مشقت زندگی آشنا شده باشند و هم از فضل خداوند نصیبی برای خود برگیرند.

و اینچنین همه اهل خانه سه روز روزه نذر کردند و کودکان دلبند فاطمه سلامتی خود را از خدا گرفتند.

حالا زمان وفای نذر رسیده و همه افراد خانواده روزه دارند.علی به تهیه افطار رفته و با کیسه جویی که قرض کرده باز می گردد.اکنون فاطمه(س) آن جو را آسیاب کرده و ۵ قرص نان پخته است، همه سرگرم عبادتند تا هنگام افطار فرا رسد که ناگاه صدای سائلی آنان را به خود می آورد:

- ای اهل خانه مرا طعام دهید که خداوند شما را از خوانهای بهشت طعام دهد.

و علی(ع) فاطمه(س) را صدا می زند و می فرماید:

ای دختر بهترین مردمان ببین سائلی بر در خانه کمک می طلبد، خداوند بهشت را بر خسیس و بخیل حرام کرده .

و فاطمه(س) پاسخ می دهد ای پسر عموی عزیز من فرمان شما را اطاعت می کنم.پیشه من کرم و احسان به بینوایان است و من از هیچ مشقتی در این دنیا باکی ندارم و پاداش من شفاعتی است که خداوند در قیامت نصیب من ساخته است.

آن شب همه خانواده قرص نان خود را به سائل هدیه کرده و خود به آب افطار نمودند.

دومین روز از ادای نذر نیز سپری گشت، دوباره نزدیک افطار است، حسن(ع)و حسین(ع) با شکم های گرسنه به انتظار طعام نشسته و دستان کوچک خود را به دعا گشوده اند.

اما باز صدای سائلی در خانه می پیچید که ای اهل بیت رسالت، من یتیمی از مهاجرانم، پدرم در جنگ شهید شده، به من طعامی بدهید و علی(ع) با قرص نان به سوی در می رود و فاطمه(س) به دنبال او.

- صبر کن پسرعمو؛ این قرص نان را نیز ببر.

و حسنین نیز با نان های خود پیش می شتابند.

فضه نگران صدا می زند: نه! شما نه!، من نان خود را می دهم، اما شما نان های خود را برای افطارتان باقی گذارید که روزه شما را ضعیف و ناتوان کرده است.

و باز این دختر بزرگوار پیامبر(ص) فاطمه(س)است که لب به سخن می گشاید: نه فضه جان! بگذار آنان نیز نان های خود را ببخشند تا گذشت و ایثار را بیاموزند و سهم خود را از اجر الهی بگیرند.

و این دومین شبی است که اهل این خانه نورانی به آب افطار کرده و سر گرسنه بر زمین می گذارند تا فردا سومین روز از نذر خود را ادا نمایند.

و حالا این سومین غروب است، آیا امشب دیگر اهل بیت پیامبر(ص) می توانند طعامی بخورند و به ضعف و ناتوانی خود پایان دهند.

باز هم علی(ع) در کنار زهرا (س) و دو جگر گوشه پیامبر(ص) حسن(ع) و حسین(ع) به عبادت نشسته است و این بار نیز سائلی بر در ایستاده و اهل آن را صدا می زند: ای اهل بیت پیامبر(ص) من اسیری هستم، من را طعامی دهید که چیزی برای خوردن ندارم .

و علی(ع) بی هیچ گفتگویی قرص نان خود را برمی دارد و فاطمه(س) و فضه و حسن(ع) و حسین(ع) هریک با روی گشاده و لبی خندان نان های خود را بر آن می نهند و علی(ع) به مهربانی آن را به اسیر می دهد و در را می بندد، همه با خود می گویند امشب این اسیر گرسنه نمی خوابد.

اهل بیت خدا امشب را نیز به آبی افطار کرده اند و اینک پیامبر(ص) به دیدارشان آمده و دو طفل دلبند خود حسن(ع) و حسین(ع) را بر زانو نشانده می فرمایند:

فاطمه جان چرا فرزندانم چنین ضعیف و بی رمقند مگر بیماریشان شفا نیافته است.

اما پاسخ این سوال را جبرئیل با وحی که از جانب خدا آورده می دهد:

«آنان که به نذر خود وفا می کنند و می ترسند از روزی که سختی آن اهل محشر را فرا می گیرد و با وجود آنکه خود نیاز و علاقه به طعام دارند آن را به فقیر و اسیر و یتیم می دهند و می گویند ما فقط به خاطر رضای خدا به شما طعام می دهیم و از شما هیچ پاداشی نمی طلبیم، ما تنها از پروردگار خود می ترسیم در آن روز که رخسار خلق درهم و غمگین است.خدا هم از شر فتنه آن روز آنها را نگاه داشت و به ایشان روی خندان و دل شادمان عطا نمود».

سوره انسان ، آیات 12-8

آری آن شب اهل بیت پیامبر(ص) سفره ای از فضل خدا پاداش گرفتند که تا ابد گسترده است.سفره ای آسمانی که هرگز جمع نشده و جمع شدنی نیست و در آن خانه همچنان بر روی هر سائلی باز است و بر روی ما نیز.

ما که ایتام امت پیامبریم در غیاب محمد(ص) و علی (ع) این دو پدر امت، مسکین و بی پناه مانده ایم.ما که اسیران دنیائیم و مصیبت دیدگان جور و ستم دهر، پس به ناچار در این تیره شب غیبت به سراغ وارث این خانه مولایمان امام عصر(عج) می رویم تا از خوان گسترده کرم آن برای دنیا و آخرت خویش سهمی بگیریم، آن هم نه با ظرف حقیر و ناچیز وجود خود که به پیمانه فضل و عطای بی پایان اهل خانه.


(تفسیر جامع، جلد۷،ذیل سوره انسان)

کتابچه "اربعین، اجتماع قلب ها"

... وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ .
الإحتجاج على أهل اللجاج    ج‏2   ص 499
بی تردید اجتماع و اصلاح قلوب شیعیان آرزوی قلبی مولایمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد ....
 محرم و مراسم و آئین های مقدس و با شکوه آن فرصتی است تا مؤمنین زیرخیمه این صاحب عزای دلسوخته و "پدر مهربان" مشق همدلی و همبستگی کنند.
گروه تحقیق و مطالعه "پدرمهربان" با هدف تذکّر به ارزش و جایگاه این پیوند مقدس و دعوت به آن ، به ویژه در ایام اربعین و حرکت عظیم و شکوهمند جهانی به مقصد بارگاه حسینی، اقدام به تهیه کتابچه ای به نام "اربعین،اجتماع قلب ها" در سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی نموده است.
علاقمندان و عزاداران گرامی می توانند برای تهیه کتابچه به شماره 09392404609 پیام ارسال نمایند.
ضمناً  قیمت هر کتابک 500 تومان است که صرف تأمین هزینه چاپ های بعدی خواهد شد.