نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام

جایی در همین نزدیکی


می گفت که من سنی بودم، یک سنی وهابی، خانواده ام هم همه وهابی بودند، از بزرگان آن فرقه! دانشگاهی که در آن درس می خواندم، دانشکده وهابی بود. رشته ام را شیعه شناسی انتخاب کرده بودم تا بهتر و بیشتر بتوام بر علیه دشمنانم مطلب بنویسم. هر روز تحقیق و پژوهش، دائما یادداشت و مقاله و...



در رشته خود استاد شده بودم، کتابی هم نوشتم در همبستگی و ارتباط شیعه و غلات. من راه خود را یافته بودم، آینده ام هم روشن بود، هرکسی که مرا می شناخت، هر کس که با من آشنا می شد می دانست کی هستم و چه می کنم، رشد و تکامل من در چه مسیریست و هنرم چیست و در آینده کدام شخصیت سرشناس خواهم شد.

دور دوران همچنان می گذشت و من سر در آبشخور خود سرخوش بودم و اما کس دیگری هم بود، در همین نزدیکی او مرا می دید، از دور نگاهم می کرد.

روز و شب می گذشت، زندگی مثل رود جاری بود، دیگران هم بودند، هر کدام سر در آخور خویش، یکی دانشجو بود، درس دشمنی شیعه می خواند، آن یکی استاد ، درس دشمنی می آموخت، آن یکی بحث می کرد و آن یکی شبهه می ساخت و همه جا می پراکند و چه مقالاتی می نوشت تا سالها امثال امینی ها و سید شرف الدین ها بنشینند و جوابش بدهند. و آن یکی موسم حج به سراغ مسجد الحرام می رفت تا بلکه در آن دور و کنار شیعه ای را در بند کمند شبهات خویش اسیر کرده از او قاصدی بسازد برای رساندن افکار و اعتقادات وهابی خود.

من هم بودم با آنهمه تحصیلاتم قدرت قلم و استدلالم، می نوشتم و می نوشتم... هر روز بیش از پیش...

اما کس دیگری هم بود در همین نزدیکی او نگاهم می کرد با آنکه از جنس من و اعتقاداتم نبود، اما در نگاهش مهربانی موج می زد من نمی دیدمش اما سر تا پایم از توجه او متأثر بود، معطر می شد احساس من از بودن او. او مرا دوست داشت گرچه من با او دشمن بودم و سرانجام او کار خود را کرد.

روزی مشغول مطالعه بودم که با عبارت عجیبی روبرو شدم، ما عالم بزرگی بنام «ابن حجر عسقلانی» داریم که اهل سنت و وهابی ها نظریات او را قبول دارند. او در کتابش نوشته است:

«در بررسی روایات پیامبر ما کاملا به عکس حرف پیامبر عمل کرده ایم چرا که پیامبر معیاری به ما داده است. پیامبر گفته روایت های راویانی را که موافق علی(ع) هستند قبول کنید و کسانی که مخالف علی(ع) هستند روایات شان را رد کنید در جایی که اهل سنت برعکس این فرمایش عمل کرده اند».

من که تا آن زمان با علی(ع) دشمن بودم و او را دشمن انسانیت می دانستم حیرت کردم. نفخه ای آمده بود از جانب دوست که باید متعرض می شدم آن را.

آری آن روز او -پسر همان علی(ع)- با سرانگشت محبت این نوشته را مقابلم بگذارد و یک سوال که از ذهنم پاک نباید می شد. من سرنخ را پیدا کرده بودم، سرنخی را که او -فرزند علی(ع)- به دستم داده بود.آنهم از کتاب کسی چون ابن حجر عسقلانی.

چه کسی گمان می کرد که سنی، سنی را شیعه کند. او کرد، فرزند علی، مهدی(ع) به نظر ولایتی خود و آن تصرفی که در ناپیدای وجود من کرد، همه دانسته ها، همه تحصیلات و سرمایه های مرا به یک نگاه، یک دم حیات بخش چون غباری به هوا فرستاد، من بودم و یک ذهن تهی، صفحه ای پاک و سفید، قلم قدسی او معرفت را نوشت بر لوح دلم که بهشت نیست جز حب علی(ع).


(برگرفته از: گفتگو با دکتر عصام عماد نشریه انتظار نوجوان شماره ۱۱ اردیبهشت ۸۵)

کتابچه "اربعین، اجتماع قلب ها"

... وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ .
الإحتجاج على أهل اللجاج    ج‏2   ص 499
بی تردید اجتماع و اصلاح قلوب شیعیان آرزوی قلبی مولایمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد ....
 محرم و مراسم و آئین های مقدس و با شکوه آن فرصتی است تا مؤمنین زیرخیمه این صاحب عزای دلسوخته و "پدر مهربان" مشق همدلی و همبستگی کنند.
گروه تحقیق و مطالعه "پدرمهربان" با هدف تذکّر به ارزش و جایگاه این پیوند مقدس و دعوت به آن ، به ویژه در ایام اربعین و حرکت عظیم و شکوهمند جهانی به مقصد بارگاه حسینی، اقدام به تهیه کتابچه ای به نام "اربعین،اجتماع قلب ها" در سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی نموده است.
علاقمندان و عزاداران گرامی می توانند برای تهیه کتابچه به شماره 09392404609 پیام ارسال نمایند.
ضمناً  قیمت هر کتابک 500 تومان است که صرف تأمین هزینه چاپ های بعدی خواهد شد.