نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام

فدک

قسمت دوم

 

 

دفاع اهل بیت(ع) از حق خود در مقابل غاصبان فدک

در کتاب فاطمه الزهرا(س) از ولادت تا ظهور چنین آمده است که به سه دلیل فدک از آن حضرت صدیقه طاهره می بود:

نخست آنکه فدک در ید ایشان بود یعنی اینکه در فدک تصرف نموده بودند و لذا بیرون کشیدن فدک از دست این بزرگواران جز به دلیل و بینه امکانپذیر نبود.همانگونه که رسولخدا فرموده است: بینه و دلیل را باید مدعی اقامه کند و سوگند را باید منکر بخورد و مسلما اقامه و ارائه دلیل و بینه بر عهده فاطمه زهرا نبود زیرا که ایشان صاحب فدک و مبسوط الید در آن بودند.

وجه دوم: صدیقه طاهره فدک را به عنوان عطیه و هدیه و بخشش از پدر بزرگوارشان رسول اکرم(ص) دریافت فرموده بودند.

وجه سوم: ایشان محق بودند که فدک را از پدر خویش رسول گرامی به ارث ببرند ولی آن قوم با این وجوه سه گانه مذکور در فوق مخالفت نموده و از ایشان راجع به فدک بینه طلب نمودند و براینکه بلاعوض و عطیه فدک را از رسولخدا دریافت داشته شاهد خواستند و ارث گذاردن انبیاء را نیز منکر شدند.

و چون صدیقه طاهره به این وجوه ثلاثه خویشتن را در داشتن فدک ذیحق می دیدند لذا ابتدا فدک را به این عنوان که عطیه و بخشش رسول خدا بوده مطالبه فرمودند و آنگاه آن را از طریق ارث طلب فرمودند.

 

اولین اقدام

پس از رحلت پیامبر(ص) ابوبکر و عمر علیهم لعائن الله نزد امیرالمومنین علی(ع) آمدند و گفتند درباره آنچه از پیامبر(ص) باقی مانده است چه می گویی؟

فرمود: ما از همه مردم به پیامبر(ص) سزاوارتریم.

عمر(ل ع) گفت: حتی نسبت به اموالی که در خیبر است؟

فرمود: حتی اموالی که در خیبر است.

عمر(ل ع) پرسید: حتی نسبت به اموالی که در فدک است؟

فرمود: حتی اموالی که در فدک است.

عمر(ل ع) گفت: مگر به قیمت جدا کردن گردنهای ما با اره باشد که هرگز چنین چیزی نخواهد شد. عمر(ل ع)به حضرت زهرا(س) گفت: آن نوشته ای که می گفتی پدرت پیامبر درباره فدک برایت نوشته بیاور.

پس از غصب فدک این اولین اقدامی بود که حضرت زهرا(س) انجام داد او سند فدک را آورد و به ابوبکر(ل ع)نشان داد و فرمود: این نوشته پیامبر(ص) برای من و فرزندانم است.

از آنجا که سند و مدرک را در تمام جهان برای روز اختلاف می نویسند جا داشت ارائه این سند مسئله را فیصله دهد و معلوم کند که اصلا مسئله ارث در کار نیست تا نوبت به حدیث جعلی «النبی لا یورث» برسد. این بخشوده پدری به دخترش در زمان حیات است و چندین سال از تصرفات مالکانه بر آن انجام گرفته است ولی چون بنا بر زور بود که کوچکترین اعتنایی به سند تنظیم شده به امر پیامبر(ص) نکردند.

عمر(ل ع) نوشته پیامبر(ص) را از حضرت زهرا(س) گرفت و پیش چشم عموم مردم آب دهان بر آن انداخت و آن را پاره پاره کرد و علنا مخالفت خود را با امر پیامبر(ص) اعلام نمود.(۱)

ابن عباس گفت: به زهرا(س) خبر رسید که ابوبکر(ل ع) فدک را به تصرف خود درآورده است، آن حضرت همراه زنان بنی هاشم بیرون آمد تا بر ابوبکر(ل ع) وارد شد. سپس فرمود: ای ابوبکر، می خواهی زمینی را از من بگیری که پیامبر(ص) آن را برای من قرار داد و از زمینی که مسلمانان با حمله و جنگ آن را بدست نیاورده اند به من بخشید؟ آیا پیامبر(ص) نفرموده است: مواظبت و احترام هرکسی را نسبت به فرزندانش بعد از او باید مراعات کرد، تو هم می دانی که آن حضرت برای فرزندش غیر فدک چیزی باقی نگذاشته است.(۲)

ابن ابی الحدید در صفحه۸۲ شرح مذبور ار ابوبکر جوهری به اسناد خود از ابوسلمه نقل می کند که وقتی فاطمه(ع) ارث خود را ار ابوبکر مطالبه کرد ابوبکر(ل ع) گفت: من از پیغمبر شنیدم که فرمود پیغمبر ارث نمی گذارد من همان کاری را می کنم که پیغمبر می کرد و آن را در همان راهی صرف می کنم که پیغمبر صرف می کرد.

فاطمه(س) فرمود ای ابوبکر! آیا دختران تو ارث تو را می برند ولی پیغمبر ارثی را برای دخترانش نمی گذارد؟

ابوبکر (ل ع)گفت: آری چنین است.(۳)

چهارمین احتجاج و دادخواهی آن حضرت هنگامی بود که به اتفاق مولا امیرالمومنین(ع) نزد ابوبکر(ل ع) آمد و با او به قرآن احتجاج فرمود:

۱) «و ورث سلیمان داوود»(نمل،۲۷) سلیمان از داود ارث می برد.

۲) درخواست زکریای پیغمبر(ع) از خدا «رب هب لی من لدنک ولیا یرثنی و یرث من آل یعقوب»(مریم،۶) خدایا به من فرزندی کرامت فرما که از من و از آل یعقوب ارث ببرد.

۳) فرمان خداوند در مورد ارث«یوصیکم الله فی اولادکم للذکر مثل حظ الانثین»(نساء،۱۱) سفارش می کند خدا در مورد اولاد شما که برای پسر به اندازه سهم دو دختر است. پس دختر به طریق اولی از پدر ارث می برد.

در کتاب شب های پیشاور آمده است:

«...سازنده این حدیث هر کس بوده بی فکر و بی تأمل تکیه به این جملات نموده زیرا اگر فکر کرده بود عبارتی می گفت که موجب پشیمانی و تمسخر عقلا و دانشمندان نگردد هرگز نمی گفت «نحن معاشر الانبیاء لا نورث» زیرا می دانست یک روز کذب او از خود عبارت حدیث ساختگی بیرون می آید. چنانکه می گفت: «انا لا اورث» یعنی فقط من که خاتم الانبیاء هستم ارث قرار نداده ام راه فرار در گفتار باز بود ولی وقتی کلمه جمع آورده که ما جماعت انبیاء ارث قرار نمی دهیم ناچار می شویم برای پی بردن به صحت و سقم حدیث بنا به فرموده خودشان مراجعه به قرآن مجید نموده تا اثبات حقیقت گردد.»(۴)

طبرسی چنین می نگارد: فاطمه زهرا (س) پیش ابوبکر(ل ع) آمده و فرمودند چرا مرا از آنچه از پدرم به ارث برده ام باز می داری و نماینده مرا از فدک خارج کرده ای؟ و حال آنکه فدک را پیامبر اکرم(ص) به امر خداوند برای من قرار داده بودند. ابوبکر گفت بر این مطلبی که عنوان کردی شاهد بیاور.

جناب ام ایمن آمد و گفت: من تا از تو آنچه را که رسول خدا(ص) درباره من گفته است نشنوم و اعتراف نگیرم شهادت نخواهم داد. ای ابوبکر تو را به خدا سوگند آیا نمی دانی که رسول اکرم فرمودند ام ایمن زنی از زنان بهشت است.

ابوبکر پاسخ داد: آری.

ام ایمن آنگاه گفت شهادت می دهم که خدای عزوجل به رسول خود وحی فرمود «وات ذاالقربی حقه» پس رسول اکرم نیز فدک را به امر خدای تعالی به فاطمه(س) بخشیده و آن را وسیله ارتزاق وی قرار دادند.

سپس علی(ع) آمده و مانند همین مطلب را شهادت داد. در این هنگام مطلبی نوشته و به فاطمه زهرا(س) دادند. در همین لحظات عمر وارد شد و پرسید این نوشته چیست؟ ابوبکر گفت: فاطمه ادعا می کند که فدک از آن اوست و ام ایمن و علی نیز بر این ادعا شهادت داده اند و من نیز مالکیت وی را تایید کرده و نوشته ام. عمر نوشته را از فاطمه گرفت و آب دهان بر آن انداخت و پاره کرد و فاطمه زهرا بیرون آمد در حالیکه گریه می کرد.(۵)

 

کتاب اسرار فدک چنین می نویسد:

از آنجا که آنان هرگز حاضر به برگرداندن فدک نبودند نمی خواستند به محکومیت خود در پیشگاه مردم اقرار کنند و از جهتی استدلالهای دندان شکن حضرت زهرا(س) کار را به مراحل حساسی منتهی کرده بود لذا نقشه جدیدی برای حل این مشکل طرح کردند. توطئه چنین بود که ابوبکر مدرکی بنویسد و به حضرت زهرا (س) تحویل دهد تا نشان دهند که خواسته آن حضرت را به انجام رساندند، ولی عمر در راه سند را از حضرت بگیرد و پاره کند تا عملا نتیجه خنثی شود. و عمر این نقشه را به تمام و کمال اجرا نمود، آن هم با روش خودش. او در کوچه راه را بر حضرت زهرا(س) بست و در مقابل چشم رهگذران لگدی به ایشان زد و سیلی بر گوش او نواخت که بر اثر آن گوشواره حضرت شکست سپس نوشته را از دست او گرفت و آب دهان بر آن انداخت و نوشته های آن را پاک و آن را پاره نمود و گفت:

«این سرزمینی است که پدر تو هم با اسب و لشکر آنجا را فتح نکرده است، بیا کوهها را بر گردن ما بگذار».(۶)

 

علی(ع) و دفاع از فدک

در احتجاجات طبرسی چنین آمده است:

«...علی(ع) به مسجد آمده و ابوبکر و جمعی از مهاجرین و انصار در اطراف او حاضر بودند فرمود: برای چه حق فاطمه(س) را که از جانب پدرش به او بخشیده شده بود گرفته و او را از حق ملک مخصوص خود محروم ساختی؟

ابوبکر گفت: این زمین مال (فیئی) همه مسلمین است و اگر فاطمه توانست اقامه شهود کرده و اثبات کند که رسول اکرم آنجا را در زمان حیات خود به او بخشیده است البته مالک بودن او ثابت خواهد شد و اگرنه اختصاصی برای او نخواهد داشت.

علی(ع) فرمود: آیا در این مورد برخلاف حکم خدا می خواهی سخن بگویی؟

ابوبکر گفت: نه.

امیرالمومنین(ع) فرمود: اگر در دست یکی از مسلمین مالی باشد و من دعوی مالکیت آن را داشته باشم در این صورت از من مطالبه شهود(بینه) می نمایی یا او که متصرف است؟

ابوبکر گفت: البته از تو مطالبه می کنم.

امیرالمومنین(ع) فرمود: پس برای چه از فاطمه(س) مطالبه شهود و دلیل می کنی در صورتیکه زمین فدک در زمان حیات پیامبر(ص) و تا امروز در تحت تصرف و ملک او بوده است و برای چه از مسلمانان دیگر که مدعی هستند مطالبه دلیل نمی کنی؟

ابوبکر ساکت شده و از جواب عاجز ماند.

عمر گفت: یا علی سخنان خود را فروگذار ما قدرت احتجاج و بحث با تو را نداریم، در این مورد شما باید بینه اقامه نموده و مالکیت خود را ثابت نمایید وگرنه در این زمین هیچگونه حقی ثابت نخواهد شد.

امیرالمومنین(ع) فرمود: ای ابابکر از تو می پرسم که این آیه شریفه «انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل بیت و یطهرکم تطهیرا» در حق کدام اشخاص نازل شده است.

ابوبکر گفت: در شأن خانواده پیامبر(ص) و شما.

امیرالمومنین(ع) فرمود: اگر چندنفر شهادت بدهند به رجس و فحشایی درباره فاطمه دختر پیغمبر(ص) چه می کنی؟ ابوبکر گفت: در این صورت فاطمه را حد می زنم.

علی(ع) فرمود: در این صورت برخلاف فرموده پروردگار متعال و برخلاف دستور رسول اکرم(ص) عمل خواهی کرد و هرگاه چنین کنی کافر خواهی شد.

ابوبکر گفت: برای چه و از چه جهت؟

علی بن ابیطالب(ع) فرمود: اولا خداوند به طهارت فاطمه(س) در همان آیه شهادت داده و هرگونه رجس و بدی را از او تطهیر فرموده است و تو شهادت مردم را بر شهادت خداوند متعال مقدم گرفتی و ثانیا رسول اکرم (ص)فرموده است که «البینه علی الهدعی والیمین علی المدعا علیه» دلیل و اثبات بر عهده شخصی است که به ضرر دیگری ادعایی دارد و شخص مدعا علیه فقط سوگند یاد خواهد کرد و تو از این حکم منحرف شده و از فاطمه(س) که فدک در تصرف اوست و دیگران به ضرر او ادعا دارند مطالبه دلیل و شاهد می کنی پس بر خلاف حکم خداوند متعال و قانون مقدس اسلام رفتار می نمایی.

جماعتی که در مسجد حضور داشتند از شنیدن کلمات امیرالمومنین(ع) متأثر و متحیر گشتند و به یکدیگر می گفتند سوگند به خدا که سخنان علی بن ابیطالب(ع) صحیح و راست است و علی به سوی خانه مراجعت فرمود...» (۷)

 

یکی دیگر از اقدامات مولا امیرالمومنین(ع) در دفاع از فدک نامه ای بود که خطاب به ابی بکر نوشت:

«...امواج آشوب و فتنه انگیزی را با سینه های کشتی های نجات بشکافید. تاج های مفاخرت و نخوت مردم خورشید را با محدود کردن افراد حیله گر و هواپرست فروگذارید و از مبداء فیض و نور استقاضه کرده و تنها به سوی او متوجه باشید. میراث نفوس طاهره را به خودشان واگذارید از محیط جهل و غفلت و حیرت بیرون آیید، گویا با چشم خود می بینیم شما را که چون شتر چشم بسته ای که به دور آسیاب می گردد متحیر و سرگردان قدم می زنید. سوگند به خداوند که اگر اجازه داشتم سرهای شما را مانند درو کردن محصول رسیده با داس های برنده و تیز و آهنین از تن جدا می کردم و می شکافتم کاسه های سر دلیران شما را آنگونه که چشم های شما مجروح گشته و متوحش و حیران بمانید. من همان شخصی هستم که جمعیت های انبوه را پراکنده می ساختم، لشکرها را نابود می کردم، تشکیلات و نظام شما را بهم می زدم، من پیوسته در میدانها مشغول نبرد بودم و شما در خانه های خود معتکف می شدید. من تا دیروز شب و روز ملازم پیغمبر خدا بوده و همه شما از اعمال و رفتار من آگاه بوده و مقام مرا تصدیق داشتید و به جان پدرم قسم که شما راضی نمی شوید به اینکه نبوت و خلافت در خانواده ما جمع شود زیرا هنوز کینه های بدر و احد را فراموش نکرده اید. سوگند به خداوند که اگر به شما خبر دهم از آنچه از جانب پروردگار درباره تان مقدر و نوشته شده است هر آینه از شدت اظطراب استخوانهای دنده های شما در بدنتان فروخواهد رفت. من اگر سخن بگویم حمل بر حسد خواهید نمود و اگر ساکت بنشینم خواهید گفت که علی بن ابیطالب از مرگ می ترسد. هیهات، هیهات، اشتیاق من به مرگ بیشتر از علاقه یک بچه شیرخواره است به پستان مادر خود. من بودم که شربت مرگ را به دشمن چشاندم، من بودم که در میدان های جنگ دو شمشیر سنگین و دو نیزه بلند با خود همراه داشتم، من بودم که در معرکه ها، مرگ را استقبال نموده و کوچکترین هراس از آن نداشتم. من بودم که در داخل شب های تیره بیرق های مخالفین را سرنگون می ساختم. من بودم که گرفتگی و اندوه را از خاطر مبارک رسولخدا(ص) برطرف می ساختم. اگر مجاز بودم آنچه را که خداوند درباره شما نازل نموده است می گفتم و من می دانم که شما چون ریسمانی که در چاه عمیقی مرتعش شده مضطرب گشته و سرگردان و حیرت زده در بیابان راه می پیمودید.

با این حال من در این امر تسامح ورزیده و زندگی را بر خود ساده و آسان می گیرم تا با دستی تهی و کوتاه از لذت های دنیوی و با دلی پاک و خالی از تیرگی ها پروردگار جهان را ملاقات نمایم. بدانید که حقیقت های دنیای شما در نزد من مانند ابری است که به هوا بلند شده بالای سر مردم پهن و ضخیم گشته پس آنگاه پراکنده و نابود می گردد. زود باشد که گرفتگی و غبار از مقابل چشمانتان برطرف گشته و نتایج سوء اعمال خود را ببینید و دانه های تلخی را که کاشته اید به صورت سموم مهلک درو کنید و بدانید که خداوند بهترین حاکم است و رسول گرامی او بزرگترین خصم شما خواهد بود و سرزمین محشر و قیامت موقف شما خواهد بود. خداوند شما را از رحمت خود دور کرده و به هلاکت و عذاب قرین سازد.

والسلام علی من اتبع الهدی (۸)

 

پی نوشتها :

۱. کتاب اسرار فدک،ص۲۸

۲. کتاب اسرار آل محمد(ص)،ص۵۶۶

۳. اجتهاد در مقابل نص،ص۹۲

۴. کتاب شب های پیشاور،ص۶۳۵

۵. کتاب احتجاجات،ص۲۶۲،ج۱

۶. کتاب اسرار فدک،ص۶۱

۷. کتاب

کتابچه "اربعین، اجتماع قلب ها"

... وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ .
الإحتجاج على أهل اللجاج    ج‏2   ص 499
بی تردید اجتماع و اصلاح قلوب شیعیان آرزوی قلبی مولایمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد ....
 محرم و مراسم و آئین های مقدس و با شکوه آن فرصتی است تا مؤمنین زیرخیمه این صاحب عزای دلسوخته و "پدر مهربان" مشق همدلی و همبستگی کنند.
گروه تحقیق و مطالعه "پدرمهربان" با هدف تذکّر به ارزش و جایگاه این پیوند مقدس و دعوت به آن ، به ویژه در ایام اربعین و حرکت عظیم و شکوهمند جهانی به مقصد بارگاه حسینی، اقدام به تهیه کتابچه ای به نام "اربعین،اجتماع قلب ها" در سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی نموده است.
علاقمندان و عزاداران گرامی می توانند برای تهیه کتابچه به شماره 09392404609 پیام ارسال نمایند.
ضمناً  قیمت هر کتابک 500 تومان است که صرف تأمین هزینه چاپ های بعدی خواهد شد.