نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام

چهل منزل تا میقات

با کاروان نور

منزل نهم


کاروان همچنان راه خود را در میان کوهستان پیش گرفته و میرود، فضا آکنده از بوی عطر گل های وحشی است.

امروز بلبلان به نغمه ای دیگر می خوانند، کاروانیان به شادمانی و سرور مشغولند، روز میلاد مولا و سرور عالمیان، سید اوصیا و نفس پیامبر (ص)-حضرت امیرامومنین علی بن ابیطالب(ع)- است، اما صد افسوس و حسرت که ما از دیدار مولایمان محرومیم. کاش می شد ما نیز در مدینه به دنیا آمده و در عصر مولایمان امیرالمومنین (ع) زندگی می کردیم، کاش می شد ما هم می دیدیم آنچه را مردم از آن حضرت مشاهده می کردند.



کاروان همچنان پیش می رود و همسفران غرق در افکار خویش اند. ناگاه صدایی وحشتناک آنان را به خود می آورد، وقتی به مقابل خود نگاه کردند چندین مرد زره پوش سوار بر مرکب هایی دیدند، پیشاپیش آنها نوجوانی زیباروی فریاد میزند: کنار بروید! شتاب کنید! راه را باز کنید!

مردی به نام حذیفه خود را به این جماعت رسانده و می گوید: گوش کنید، پیامبر (ص) می فرماید بروید به خانه ی برطرف کننده گرفتاریها، شکست دهنده قدرتمندان عرب، شیر ژیان، زبان شکور و دانشمند شکیبا و صبور، کسی که نامش جریان دارد در تورات و انجیل و زبور.

آن مرد که حذیفه صدایش می کنند از جلو میرود و ما همه به دنبال آنها روانه می شویم. صدایی از درون خانه به گوش می رسد که: ای حذیفه آمده ای تا از گروهی به من خبر دهی که من از زمان آفرینش و تولد آنها آگاه هستم؟

سپس آن مرد بلند بالا و خوش قامت یعنی امیر المومنین علی (ع) از خانه بیرون آمده و راه مسجد را پیش گرفته و مردم به دنبال ایشان روانه می شوند.

پیامبر (ص) در مسجد نشسته و مردم گرداگرد آن بزرگوار حلقه زده اند، چون علی (ع) وارد مسجد شد همه به احترام او از جای بلند شده و همان نوجوان شروع به سخن می نماید و می گوید: کیست که در آن هنگام که تاریکی سایه اش را به همه جا می افکند، او به عبادت خدا مشغول می شود؟

کیست که از پرستش بت ها منزه است؟

کدامیک از شماست که قاتل پهلوانان و خراب کننده اساس و بنیان کفر و آقای انس و جان است؟

کدامیک از شماست که برادر پیامبر (ص) و پراکنده سازنده مارقین و خارجین از دین، در گوشه و کنار جهان است؟

پیامبر (ص) متوجه امیرالمومنین علی (ع) شده و می فرمایند:

ای علی! پاسخ این نوجوان را بده.

علی (ع) می فرمایند: ای پسر! جلو بیا تا به یاری خداوند پاسخ پرسشت را بشنوی و دل پر دردت را شفا دهم. حاجت خود را بگو تا تو را به آرزویت نائل سازم و مسلمانان بدانند که من کشتی نجات، عصای موسی و کلمه کبرای الهی هستم و منم همان خبر بزرگی که مردم در مورد آن اختلاف می کنند و منم همان راه مستقیمی که هر که از آن منحرف شود گمراه گشته و سرگردان خواهد شد.

در این هنگام نوجوان شروع به صحبت کرده و می گوید: برادری دارم که عاشق صید و شکار است. روزی او برای شکار به صحرا رفته بود در آنجا به گله ای از گاوهای وحشی برخورد نمود، تیری پرتاب کرد و یکی از آنها را کشت در همان لحظه فلج شد و حتی زبانش نیز کند شد و از سخن گفتن و حرکت بازماند.

البته ما از بازماندگان قوم عاد و بت پرستیم، جمعیت ما نود هزار نفر است و ما، هم مردان جنگی شجاع و دلیر داریم و هم گنج های طلا و نقره و اگر صاحب شما برادرم را شفا دهد ما همه به خدای تو ایمان خواهیم آورد.

امیرالمومنین علی (ع) می فرماید: ای نوجوان برادرت کجاست؟

و او می گوید: درون کجاوه!

علی (ع) کنار کجاوه می رود، جوان زیبا رویی آن جاست که با زحمت زیاد زبان گشوده با صدایی ضعیف و گریان می گوید: ای خاندان رسالت! من به شما پناه آورده ام و از بیماریم به شما شکایت می کنم.

علی (ع) می فرماید: همین امشب او را به قبرستان بقیع ببرید تا عمل شگفت انگیزی از علی ببینید.

مردم به سمت بقیع حرکت کرده، در وسط قبرستان شعله های آتش زبانه می کشد علی (ع) وارد آتش شده و ما تا به صبح به آتش نگریسته و منتظر خارج شدن اوییم، صبح گاه است، آتش خاموش شده و علی (ع) چون آفتاب از میان آن طلوع می نماید در حالی که سری عجیب را در دست دارد سپس به سمت محمل نوجوان رفته و می فرماید: ای نوجوان به اذن خدا برخیز که تو دیگر بیمار نیستی.

نوجوان خود را بر روی پاهای امیرالمومنین علی (ع) انداخته و می گوید: ای مولای ما به تو ایمان می آوریم و همه همراهانش نیز سخن او را تکرار می کنند.

ما ساکت و متحیر این منظره را می نگریم. علی (ع) رو به جمعیت کرده و می فرمایند: این سر فرزندی از فرزندان ابلیس است او فرمانده لشگر جنیان بود و او این بلا را بر سر این جوان آورده بود و من با آنها جنگیدم و با همان عصایی که موسی بر نیل زد و آن را خشک کرد به آنها زدم و ایشان را به هلاکت رسانیدم، بنابر این به خدای متعال و پیامبر (ص) و جانشینانش تمسک جویید!

صدای جمعیت به صلوات و تکبیر بلند می شود...

حالا دیگر آفتاب در وسط آسمان است و هنوز در راهیم و به یاد مولایمان امیرالمومنین علی (ع) فرازهای کبیره را می خوانیم :

...طاطا کل شریف لشرفکم و بخع کل متکبر لطاعتکم و خضع کل جبار لفضلکم و ذل کل شی لکم...

همچنان به میقات نور می شتابیم و به سفر خود ادامه می دهیم، سفری در زمان...

کتابچه "اربعین، اجتماع قلب ها"

... وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ .
الإحتجاج على أهل اللجاج    ج‏2   ص 499
بی تردید اجتماع و اصلاح قلوب شیعیان آرزوی قلبی مولایمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد ....
 محرم و مراسم و آئین های مقدس و با شکوه آن فرصتی است تا مؤمنین زیرخیمه این صاحب عزای دلسوخته و "پدر مهربان" مشق همدلی و همبستگی کنند.
گروه تحقیق و مطالعه "پدرمهربان" با هدف تذکّر به ارزش و جایگاه این پیوند مقدس و دعوت به آن ، به ویژه در ایام اربعین و حرکت عظیم و شکوهمند جهانی به مقصد بارگاه حسینی، اقدام به تهیه کتابچه ای به نام "اربعین،اجتماع قلب ها" در سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی نموده است.
علاقمندان و عزاداران گرامی می توانند برای تهیه کتابچه به شماره 09392404609 پیام ارسال نمایند.
ضمناً  قیمت هر کتابک 500 تومان است که صرف تأمین هزینه چاپ های بعدی خواهد شد.