نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام

گورستان در سکوت فرو رفته بود. جز چند نفر که در گوشه و کنار بر سر قبر بستگان خود نشسته بودند کسی دیده نمی شد. چند زن و مرد سیاه پوش با چهره ای گرفته و غمگین تازه از راه رسیده اند. تلّ بلند خاک نشان می دهد که صاحب قبر تازه درگذشته است.

زن جوان کوزه به دست خم می شود تا کمی آب بر آن بریزد، ناگاه می گوید: این نوشته دیگر چیست؟!



سپس دست برده تکه کاغذی را برداشته و شروع به خواندن می کند. بقیه ی افراد خانواده نیز یکی پس از دیگری از راه رسیده و با حیرت به او و کاغذی که در دست دارد می نگرند. هق هق گریه ی زن جوان سکوت قبرستان را شکسته و کاغذ دست به دست می گردد.

سوال های پی در پی خویشان ادامه دارد:

  • این دیگر از کجا آمده؟! قضیه ی این خانه چیست؟

  • این که خط خود پدره!! اما تاریخ امضاء اون که بعد از مرگشته!!

مادر با گوشه ی چادر اشک های خود را پاک کرد و گفت: من الان خودم برایتان تعریف می کنم...

کاروان حج تازه از راه رسیده بود. حاجیان هریک در جایی سکنی می گزیدند. مرد جبلی با همسفران خود وداع گفت و راه مدینه را پیش گرفت تا قبل از انجام حج با مولایش امام جعفر صادق علیه السلام دیدار نماید.

قلب در سینه ی مرد می تپید و آتش اشتیاق در درونش زبانه می کشید و به شتاب مسیر را طی می کرد. ساعتی بعد او در محضر آقایش نشسته و سرگرم گفت و گو بود:

مولای من شما خود آگاهید که من هرسال پیش از حج به دیدار شما می آیم و شوق دیدنتان موجب می گردد که روزهای بسیاری در منزلتان اقامت نمایم و معارف دینم را از شما بیاموزم. بی شک اقامت طولانی من موجب زحمت اهل منزل می گردد. امسال به فکرم رسید که خانه ای از خودم در مدینه داشته باشم تا هم مزاحم بستگان شما نگردم و هم کمی بیشتر در مدینه مانده و از محضرتان بهره گیرم لذا پولی پس انداز کرده و خدمت شما آورده ام.

سپس دست به شال کمر خود برده و کیسه ای بیرون آورد و مقابل امام گذاشت و ادامه داد:

اکنون خواهشم این است که این پول ها را گرفته و هر خانه ای که صلاح می دانید برای من بخرید... .

روزها گذشت و مرد جبلی اعمال حج را به پایان رسانید. حالا یک بار دیگر خرسند و شادمان راهی مدینه شده بود تا این بار در منزلی که مولایش امام صادق علیه السلام برایش تهیه فرموده بود ساکن شود. در راه با خود می اندیشید که اکنون می تواند بی آن که نگران ایجاد مزاحمتی برای کسی باشد مدت زیادی در مدینه بماند.

سرانجام به منزل امام رسید و در خدمتش نشست و در همان حال که شرح سفر خود را باز می گفت انتظار می کشید تا امام قباله ی منزلش را به او بدهد.

سرانجام امام خدمتکار را صدا زده و فرمان داد تا چیزی را بیاورد. او رفت و با کاغذی باز گشت. امام آن را مقابل مرد گذاشت فرمود: این است سند منزل تو.

مرد آن را گرفت و بی صبرانه شروع به خواندن کرد:

«بسم الله الرحمن الرحیم

این قباله ی خانه ای است که جعفر بن محمد آن را از برای فلان بن فلان در بهشت خریده. آن خانه در فردوس برین و محدود به چهار حد می باشد. حد اول آن منزل رسول خدا صلی الله علیه و آله، حد دوم منزل امیرالمومنین علی علیه السلام، حد سوم حسن بن علی علیه السلام و حد چهارم حسین بن علی علیه السلام است

مرد قباله را بوسید و با شادمانی گفت: من از این معامله راضی می باشم.

سال ها گذشت و دفتر عمر مرد به پایان آمد. در واپسین لحظات به اطرافیان خود وصیت نمود: هنگام دفن، این سند را نیز در قبرم بگذارید.

...اکنون دوباره گورستان بود و سکوت و خانواده ای که گرد قبر تازه ای نشسته و به آرامی نامه را می خواندند.

بر آن نامه نوشته شده بود که:

«سوگند به خداوند مولایم جعفر بن محمد علیه السلام به وعده ی خود وفا نمود و من به خانه ی بهشتی خود وارد شدم

***

دنیا مزرعه ی آخرت است و آنانی که امروز این کشت گاه را سر سبز و آباد نگاه داشته اند، در جهان ابدی از ثمرات بی شمار آن بهره ها می برند.

رفاه و آسایش و نعمات و برکات بهشتی از آن کسانی است که از همین حالا به فکر مسکن و مأوا و همسایه و مرکب و ...آن بوده اند.

زندگی کوتاه و چند روزه ی این دنیا را شاید بتوان قدری سخت تر یا آسان تر با کم و زیادش گذراند، اما در مورد حیات همیشگی و زندگی جاودانی که در پیش رو داریم نمی توانیم چنین ساده اندیشانه برخورد کنیم به ویژه آن که دیگر فرصت تجدید نظری نبوده و هر آن چه از قبل تحصیل نکرده باشیم هرگز به دست نخواهیم آورد.

بی تردید آنان که انس و هم دلی امام زمانشان را برگزیده و در هر کاری او را مقدم می دارند هیچ گاه ضرر نمی کنند.

سودبرندگان حقیقی آنانند که دریافته اند مزرعه ی دنیا جز به ملازمت و فرمان برداری از خلیفه ی زمان آباد نمی شود و این کشت گاه را بی خشنودی و رضایت او بار و ثمری نیست.

تاجری که خود می توانست شخصا به دنبال تهیه مسکن برود لکن امام زمانش را متولی امر خود قرار داده و تصمیم و اختیار وی را بر تصمیم و اختیار خویش پسندید، پس امام نیز نهایت خیرخواهی را بر وی روا داشته و به جای خانه ای زمینی و موقت در این دنیا، مسکنی درخور یک سعادت همیشگی برای او تهیه نمود تا به محض ورود به فردوس برین در آن جای گرفته و به آسودگی مأوی گزیند: یک خانه ی بهشتی!

کتابچه "اربعین، اجتماع قلب ها"

... وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ .
الإحتجاج على أهل اللجاج    ج‏2   ص 499
بی تردید اجتماع و اصلاح قلوب شیعیان آرزوی قلبی مولایمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد ....
 محرم و مراسم و آئین های مقدس و با شکوه آن فرصتی است تا مؤمنین زیرخیمه این صاحب عزای دلسوخته و "پدر مهربان" مشق همدلی و همبستگی کنند.
گروه تحقیق و مطالعه "پدرمهربان" با هدف تذکّر به ارزش و جایگاه این پیوند مقدس و دعوت به آن ، به ویژه در ایام اربعین و حرکت عظیم و شکوهمند جهانی به مقصد بارگاه حسینی، اقدام به تهیه کتابچه ای به نام "اربعین،اجتماع قلب ها" در سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی نموده است.
علاقمندان و عزاداران گرامی می توانند برای تهیه کتابچه به شماره 09392404609 پیام ارسال نمایند.
ضمناً  قیمت هر کتابک 500 تومان است که صرف تأمین هزینه چاپ های بعدی خواهد شد.