نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام

هتل!


از این که بعد از مدتها فرصتی دست داده بود و به اصطلاح قسمت شده بود که به زیارت امام رضا علیه السلام مشرف شوم بسیار خوشحال بودم. مدام فکر می کردم به حرم که رسیدم با امام چه بگویم و چه چیزهایی از ایشان بخواهم.

به هتل که رسیدم خدمتکار هتل ساکم را از دستم گرفت و اتاقم را نشانم داد. اتاق مجهز به سیستم کارت خوان بود،کارت را وارد قفل در کردم، در باز شد. همزمان با بازشدن در، سیستم روشنایی و تهویه هوا هم بکار افتاد،جالب بود نه!

از اینکه یه هتل لوکس برای اقامتم انتخاب کرده بودم به خودم می بالیدم. راستی که عجب اتاق مجللی، چه پرده های مخمل شیکی، چه مبلمان راحتی و فرش خوش نقش و نگاری، عجب تخت گرم و نرمی، تابلوهای زیبا با قاب های منبت کاری شده.

تلویزیون، کتابخانه، حمام و سرویس تر تمیز، یخچال پر از میوه و نوشیدنی، همه نوع اسباب آسایش و لذت فراهم بود. وسایلم را جابجا کردم و با تلفن یه نوشیدنی سفارش دادم. بعد هم مجله ها و کتاب ها را ورق زدم و از پنجره شهر را تماشا کردم چشم انداز بی نظیری داشت .

دیگه وقت ناهار بود، لباسم را پوشیدم، به سراغ رستوران هتل رفتم از پله های پیچ در پیچ پایین رفتم. احساس کردم در یک قصر با شکوه قدم بر می دارم. لوستر بزرگی از سقف آویزان بود. دیوار ها و کف زمین، از سنگ های مرمرین زیبایی پوشیده شده بود.

روی صندلی رستوران نشستم و سفارش غذا دادم، بوی دلپذیر غذا اشتهایم را برانگیخته بود، همه چیز از تمیزی برق میزد. نهار لذیذی صرف کردم و به اتاقم برگشتم، مجله ای برداشتم و روی تخت دراز کشیدم، نفهمیدم کی خوابم برد اما طرف های عصر بیدار شدم، سراغ یخچال رفتم و با یک بستنی میوه ای برگشتم. روبروی تلویزیون روی مبل نشستم و تلویزیون را روشن کردم و برنامه مورد علاقه ام را ضمن خوردن بستنی تماشا کردم. چند ساعت گذشته بود من احساس گرسنگی می کردم باید برای صرف شام به رستوران می رفتم...

بعد از یک خواب آرام و راحت، حالا یک صبحانه دلپذیر می چسبید، امروز باید حتما سری به زیست خاور بزنم، شنیده ام بهترین مرکز خرید شهر هست و اجناس لوکس و آنتیک دارد... خوب این هم از خرید نصف اتاقم پر شد از اجناس و وسایل آن قدر سرگرم خرید شدم که فراموش کردم چیزی بخورم بهتر است تا زخم معده نگرفتم به رستوران سری بزنم راستی عجب بوفه قشنگی بود جمع و جور و شیک به درد آن گوشه کنار تلویزیون می خورد همش فکر می کردم این اتاق یه چیزی کم داره، اما نمی فهمیدم... بعد از نهار ترتیبش را می دهم باید اول جایش را آماده کنم بعد هم بروم سراغ خریدش...

واقعا اتاق با این بوفه شیک تر و با شکوه تر شده، اگر امروز وقت کنم باید چند تا مجسمه و وسایل تزیینی برای داخلش بخرم فعلا بهتر است، برای صرف صبحانه به رستوران بروم...

- صدای زنگ تلفن؟! یعنی چه کسی است؟

- سلام! من رزروشن هتل هستم، همسفران شما در اتوبوس منتظر شماهستند، عجله کنید که از پرواز جا نمونید... امری نیست؟ خداحافظ!

- وای من که تازه اومدم هنوز زیارت نرفتم سوغاتی نخریدم... هنوز از راه نرسیده وقت رفتن شد؟!


درست است شاید برای هیچکدام از ما منطقی به نظر نرسد که برای زیارت امام رضا علیه السلام، سفر کوتاهی به مشهد برویم اما نه تنها هدف اصلی خود بلکه مدت زمانی هم که در آنجا میهمانیم را نیز فراموش کنیم و سرگرم خرید دکوراسیون برای اتاق هتل و اقامتگاه موقت خود گردیم.

اما این همان برخورد عجیب و دور از تحملی است که بیشتر ما در رابطه با دنیا داریم، با آنکه می دانیم دنیا توقفگاهی بیش نیست، چنان به آن می چسبیم که مرگ در می رسد در حالی که ما سر درگریبان غفلتیم.

امام صادق علیه السلام در حدیثی طولانی می فرمایند:

«...ای هشام! عاقل به دنیا و اهل آن نگریست و دانست که دنیا جز با زحمت به دست نیاید. به آخرت نیز نگریست و دانست که آن هم جز با زحمت به دست نمی آید، پس زحمت و رنج خود را مصروف بدست آوردن آنکه پاینده تر بود کرد.

ای هشام! خردمندان از دنیا روی گردانده و به آخرت رو آورده اند زیرا می دانند که دنیا خواستنی است و آخرت هم خواستنی، و آن کسی که آخرت را بخواهد دنیا به دنبالش خواهد آمد و روزیش را به طور کامل به او خواهد داد. اما کسی که در جستجوی دنیا برآید، سرانجام مرگ به او خواهد رسید و دنیا و آخرتش را یکجا تباه خواهد ساخت.

ای هشام! کسی که بی نیازی را بدون مال اندوزی بخواهد و راحتی و رهایی قلب از حسد و سلامتی دین را، پس برای همه اینها به درگاه خدا رفته با تضرع و التماس از او عقل طلب می کند، زیرا عاقل به اندازه نیاز بسنده کرده و هر کس که قناعت پیشه کند بی نیاز گردد و برای کسی که قناعت نکند هیچ بی نیازی نخواهد بود...»

اصول کافی ج ۱ص ۱۹

کتابچه "اربعین، اجتماع قلب ها"

... وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ .
الإحتجاج على أهل اللجاج    ج‏2   ص 499
بی تردید اجتماع و اصلاح قلوب شیعیان آرزوی قلبی مولایمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد ....
 محرم و مراسم و آئین های مقدس و با شکوه آن فرصتی است تا مؤمنین زیرخیمه این صاحب عزای دلسوخته و "پدر مهربان" مشق همدلی و همبستگی کنند.
گروه تحقیق و مطالعه "پدرمهربان" با هدف تذکّر به ارزش و جایگاه این پیوند مقدس و دعوت به آن ، به ویژه در ایام اربعین و حرکت عظیم و شکوهمند جهانی به مقصد بارگاه حسینی، اقدام به تهیه کتابچه ای به نام "اربعین،اجتماع قلب ها" در سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی نموده است.
علاقمندان و عزاداران گرامی می توانند برای تهیه کتابچه به شماره 09392404609 پیام ارسال نمایند.
ضمناً  قیمت هر کتابک 500 تومان است که صرف تأمین هزینه چاپ های بعدی خواهد شد.