نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام

پیوند با ارحام


ذهنش زیر فشار افکار مزاحم خسته و پریشان بود، همانطور که به طرف در می رفت لیست برنامه روزانه اش را برای چندمین بار مرور کرد تا مبادا چیزی را فراموش کرده باشد. هنوز دستش به دستگیره نرسیده بود که شنید:

- حتما یک سری به مادر جان بزن، چند بار زنگ زده و گله کرده، صله رحم واجبه، ماه رمضونی ثواب داره ...

اخمی می کند و با دلخوری جواب می دهد : صله رحم؟! با کدوم وقت؟! الان دارم می رم بانک، قبض آب و برق رو پرداخت کنم، بعد خواهرت را از دانشگاه برگردونم، بعدش هم ماشین رو از تعمیرگاه تحویل بگیرم ...

کفش هایش را به پا می کند و در حالی که به پارگی کفشش اشاره می کند ادامه می دهد: آخر سر اگر برسم یک جفت کفش برای خودم بخرم.

...چیزی به غروب نمانده، حالا دیگر اتومبیلش را از تعمیرگاه تحویل گرفته، از لیست کارهای روزانه هم ظاهرا فقط یک چیز باقی مانده بود.

فرمان اتومبیل را به سمت بازارچه چرخانده، پایش را روی گاز فشار داد. در یک آن تصویری پیش چشمانش نقش بست،تصویر چهره ای گرفته و در هم که نارضایتی و دلخوری را می شد از آن خواند.

تکانی خورد، بی اختیار مسیر رفته را با دنده عقب بازگشت و به سرعت پیچید، حالا دیگر باران نم نم می بارید، اتومبیلش را زیر تابلو ورود ممنوع پارک کرد و پیاده ادامه داد. سربالایی کوچه را زیر بارش باران طی کرد و دستش را روی زنگ گذاشت، در که باز شد صدای مهربان و آشنای مادر جان را شنید که:

  • بالاخره آمدی؟!

سلام کرد و کفش هایش را کند.

  • سلام جانم چرا داری جورابهایت را در می آوری؟! این چه کفشیه، چرا یک کفش تازه نمی خری؟

و او می خندد:

    - می خریم ان شاءالله.

تصویر مولایش دوباره در ذهنش مجسم می شود اینبار او می خندد و رضایت در نگاهش موج می زند.

بی اختیار به یاد علی بن مهزیار می افتد زمانی که به فیض دیدار مولایش نائل گردیده و حضرتش می فرمایند که: ای ابوالحسن! ما شب و روز منتظر ورود تو بودیم. چرا این قدر دیر نزد ما آمدی؟!

و علی بن مهزیار با تعجب عرضه می دارد: آقای من! تا کنون کسی را نیافته بودم که دلیل و راهنمای من به سوی شما باشد!

آنگاه حضرت می فرمایند: آیا کسی را نیافتی که تو را دلالت کند؟! بعد انگشت مبارک را به روی زمین کشیده و می فرمایند: نه! لاکن شما اموالتان را فزونی بخشیدید و بر بینوایان از مومنین سخت گرفته، آنان را سرگردان و بیچاره کردید و رابطه خویشاوندی را در بین خود بریدید(صله رحم انجام ندادید!)، دیگر شما چه عذری دارید؟!

کتابچه "اربعین، اجتماع قلب ها"

... وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ .
الإحتجاج على أهل اللجاج    ج‏2   ص 499
بی تردید اجتماع و اصلاح قلوب شیعیان آرزوی قلبی مولایمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد ....
 محرم و مراسم و آئین های مقدس و با شکوه آن فرصتی است تا مؤمنین زیرخیمه این صاحب عزای دلسوخته و "پدر مهربان" مشق همدلی و همبستگی کنند.
گروه تحقیق و مطالعه "پدرمهربان" با هدف تذکّر به ارزش و جایگاه این پیوند مقدس و دعوت به آن ، به ویژه در ایام اربعین و حرکت عظیم و شکوهمند جهانی به مقصد بارگاه حسینی، اقدام به تهیه کتابچه ای به نام "اربعین،اجتماع قلب ها" در سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی نموده است.
علاقمندان و عزاداران گرامی می توانند برای تهیه کتابچه به شماره 09392404609 پیام ارسال نمایند.
ضمناً  قیمت هر کتابک 500 تومان است که صرف تأمین هزینه چاپ های بعدی خواهد شد.