نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام

باز دوباره زندگی



با تو می گویم ای پارهٔ تنم!

ای دلبندم!

در این واپسین لحظات، حکایت هزارباره را بار دیگر برایت تکرار می کنم، تا شکوه عشق را بخاطر بسپاری و عهد و پیمانت را از یاد نبری. با تو می گویم حکایتی را که با جان آمیخته است:

از همان اولین تکاپوهای رویش که جوانه لطیف وجودم جان گرفت، با لالائی های شورانگیز مادر و زمزمه های زیر لب مهربان پدر، با نامش آشنا شدم و طعم حضورش را همراه با اشعه های جانبخش خورشید و خُنکای جویبار و نوازش نسیم، جرعه جرعه نوشیدم، جانمایه مهرش در رگهایم جاری می شد و با تار و پودم اجین، من قد می کشیدم و می بالیدم، سبکبار و سرمست گیسوان به باد می سپردم، چشمانم به راهش نگران می ماند، به راه او که سرانجام می آمد و با دستان بهارآفرینش باغ هستی را زندگی می بخشید، با نفسهای آسمانیش غنچه ها می شکفت و علف های هرز غم می پژمرد.

به یاد او می زیستم و می رستم، هر صبح و شام از او می گفتم و از او می شنیدم، سراغش را از پرندگان مهاجر می گرفتم و از نسیم جویای احوالش می شدم، تا اینکه تو در جانم روئیدی و بر دامنم نشستی، من ترا از محبتش و از شیرهٔ وجودم سیراب نمودم و پروردم و تو هم دل و هم صحبت و هم نوای دل شیدایم شدی. من این بار، قصه باغبان مسافرم را با تو گفتم و هزاربار برایت حکایت کردم و بر لوح سبز وجودت نگاشتم؛ اما افسوس که پاییز عمرت فرا رسیده و سرانجام دست تقدیر ترا از من خواهد ربود، ولی بدان که بهار آمدنی است.

***

باد خزان زوزه کنان نزدیک می شود و در میان آسیاب بادی قدیمی می پیچد و پره های فرسوده و زنگار خرده اش را ناله کنان به گردش در می آورد، آنگاه از میان پرچین های انبوه می گذرد و در شاخ و بال تک درخت پیر می پیچد. او با اندوه به تنها برگ باقیماندهٔ خویش می نگرد و با سرانگشتان حسرت آن را برای آخرین بار نوازش می کند و به خود می فشرد.

سرمای جان سوزی برگ زرد را فرا می گیرد، وجودش کرخ می شود، سوزشی در دُمبرگ خود احساس می کند، تک برگ زرد با صدائی مبهم از مادر جدا شده و خود را به آغوش باد می سپارد و چرخ زنان به زمین می رسد و خش خش کنان زیر پای رهگذری که تازه از راه رسیده خرد می شود.

صدای فریاد مادرش با آخرین ناله او بهم می آمیزد که:

بهار را بخاطر بسپار. بهار ظهور!

کتابچه "اربعین، اجتماع قلب ها"

... وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ .
الإحتجاج على أهل اللجاج    ج‏2   ص 499
بی تردید اجتماع و اصلاح قلوب شیعیان آرزوی قلبی مولایمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد ....
 محرم و مراسم و آئین های مقدس و با شکوه آن فرصتی است تا مؤمنین زیرخیمه این صاحب عزای دلسوخته و "پدر مهربان" مشق همدلی و همبستگی کنند.
گروه تحقیق و مطالعه "پدرمهربان" با هدف تذکّر به ارزش و جایگاه این پیوند مقدس و دعوت به آن ، به ویژه در ایام اربعین و حرکت عظیم و شکوهمند جهانی به مقصد بارگاه حسینی، اقدام به تهیه کتابچه ای به نام "اربعین،اجتماع قلب ها" در سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی نموده است.
علاقمندان و عزاداران گرامی می توانند برای تهیه کتابچه به شماره 09392404609 پیام ارسال نمایند.
ضمناً  قیمت هر کتابک 500 تومان است که صرف تأمین هزینه چاپ های بعدی خواهد شد.