نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام
image

عید الزهرا(س)

صفحات تاریخ را برای هزارمین بار ورق زده و می خوانم....

چند روزی می شد که پیامبر خدا(ص) در بستر بیماری آرمیده و جسم مبارکش از اثر زهری که توسط آندو ملعونه در غذایش ریخته شده بود به رنج و التهاب افتاده، اهل بیت و اصحاب در گرد بسترش حلقه زده اند و تو در پشت پرده اشک می ریزی.



در میان همهمه مردان، صدای پدر را می شنوی که می گوید:

«قلم و کاغذی بیاورید که چیزی بنویسم تا بعد از من گمراه نشوید

هنوز سخن پدرت تمام نشده که صدای ناهنجار مردی به هوا می رود که با دستپاچگی به میان حرف پیامبر(ص) دویده نهیب می زند:

«نه! این مرد بیمار است و هذیان می گوید...»

تو این نغمه ناساز را خوب می شناسی! همه را بیرون می کنند و تو به کنار بستر پدر می آیی هنوز ننشسته گریه سر می دهی، پیامبر تو را به سینه خود می فشارد و چیزی در گوش تو نجوا می کند که لبخند بر لبانت می نشاند.

سرانجام پیامبر(ص) از دنیا می رود و سیلاب مصائب و حوادث تلخ به سوی تو روان می گردد و من می اندیشم چگونه می شود اینهمه مصیبت بر سر کسی فرود آید...

اما این هنوز آغاز راه است، چندی نمی گذرد که تو صدای هیاهو و فریادهای پی در پی را در کوچه می شنوی که مردم را دعوت به بیعت می کنند و بعد هم ماجرای آتش زدن در و از بین رفتن محسنت...

کاش همه چیز همین جا تمام می شد و تو ریسمان بر گردن شویت و مولایت و مقتدایت نمی دیدی و من با خود گفتم آیا برای اندوه این خاندان پایانی هست؟ و بعد تو ماندی و پهلویی در هم شکسته، گونه ای نیلگون و سیلی خورده و بستر بیماری...

و من دانستم که این رنجنامه ادامه دارد، شبها علی(ع)به خانه می آید و کنار تو می نشیند و تو از او می پرسی پسرعمو مردم با تو چگونه اند و او می گوید: سلامم را نیز پاسخ نمی دهند و تو روی در هم می کشی و می گویی می دانم می دانم، مگر هزار بار به در خانه هایشان نرفتیم و از آنان برای پس گرفتن حق تو از غاصبان یاری نطلبیدیم اما...

تو خاموش می شوی، هیچ نمی گویی، من زمزمه می کنم آیا این شب سیاه را سپیده ای هست.

این بار فکر پلید دیگری به ذهن شیطانی خلیفه می رسد: غصب فدک!

دیگر جای سکوت نیست تو باید به دفاع برمی خواستی؛ دفاع از شویت، از حریم ولایت، از امام زمانت، از عطای پدر بزرگوارت.

پیکر نحیفت را در حجابی از حجب و عفاف به مسجد رساندی و خطابه ای غرا ایراد نموده و افشاگری کردی و پرده نفاق و دشمن را دریدی، گوش های مردم بعد از مدتها سخنی آشنا شنید که رنگ و بوی کلام پیامبر(ص) را داشت، سرها برای ساعاتی به زیر افکنده شد، غاصبان رسوا شده بودند، خلیفه در پی نیرنگی تازه برای حفظ آبرو سند فدکت را به تو پس می دهد، اما هنوز به خانه نرسیده ای آن ابلیس مجسم، جرثومه کفر و نفاق به تو می رسد، در میان نعره و فریاد و لگد و سیلی آن سند را به چنگ آورده و پاره می کند و تو از شدت درد می نالی که:

«خدا شکمت را پاره کند... !»

و من بر خود می پیچم و می گدازم و نجوا می کنم: ای خدا! آیا می شود برای او سهمی از شادمانی در این دنیای پر اندوه وجود داشته باشد و لو به اندازه نسیمی یا بارقه ای.

اما افسوس، تو مانده ای و بستر بیماری، بستری که تنها چند صباح دیگر پذیرای تو خواهد بود. سرانجام مرغ جانت به ملکوت پر کشید در حالیکه بر دشمنانت غضبناک بودی.

اما امروز خبری به من رسید:

دستی مردانه و با صلابت در آسمان چرخیده و خنجری مقدس بر پیکری شوم فرود آمده، شکمی پلید دریده شده و آرزوی تو برآورده!

تو نبودی زیرا که پیکرت میهمان خاک سرد گور بود گرچه نمی شود گفت که با خبر نشدی. نسیمی از شادمانی وزید اگرچه به اندازه بارقه ای کوتاه و لحظاتی گذرا...

باشد که در آن روز موعود که ظالمان و طاغیان از گورها به در آورده شده و مجازات می شوند. ما هم باشیم و شاهد تازیانه خوردن غاصبان و تماشاگر شادی حقیقی و کامل شما اهل بیت باشیم.

لعن الله ظالمیک یا فاطمة الزهرا.

کتابچه "اربعین، اجتماع قلب ها"

... وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ .
الإحتجاج على أهل اللجاج    ج‏2   ص 499
بی تردید اجتماع و اصلاح قلوب شیعیان آرزوی قلبی مولایمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد ....
 محرم و مراسم و آئین های مقدس و با شکوه آن فرصتی است تا مؤمنین زیرخیمه این صاحب عزای دلسوخته و "پدر مهربان" مشق همدلی و همبستگی کنند.
گروه تحقیق و مطالعه "پدرمهربان" با هدف تذکّر به ارزش و جایگاه این پیوند مقدس و دعوت به آن ، به ویژه در ایام اربعین و حرکت عظیم و شکوهمند جهانی به مقصد بارگاه حسینی، اقدام به تهیه کتابچه ای به نام "اربعین،اجتماع قلب ها" در سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی نموده است.
علاقمندان و عزاداران گرامی می توانند برای تهیه کتابچه به شماره 09392404609 پیام ارسال نمایند.
ضمناً  قیمت هر کتابک 500 تومان است که صرف تأمین هزینه چاپ های بعدی خواهد شد.