نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام

علی(ع) مظلوم دیروز و امروز و فردا!

قسمت دوم

چرا شما شیعیان بر خلاف مولایتان رفتار می کنید.علی(ع) با خلفای زمانشان همراهی نموده و در مقابل آنان ۲۵ سال سکوت اختیار کردند و بر خلاف نظام موجود اقدامی انجام ندادند. تنها شیعه است که طریق تفرقه افکنی می پوید.(زندگانی حضرت علی را همه شنیده اند و می‌دانند که به دلیل رعایت مصلحت اسلام، چه از خودگذشتگی ها و فداکاری هایی را انجام داد، ولی با ظلمی که به ایشان می شد، باز در برنامه های سیاسی، خلفا را راهنمائی می کرد.)




امام صادق(ع) و اصحاب سقیفه

مجددا به احتجاجات طبرسی برمی گردیم و در صفحه۲۰۰ این کتاب وقایع بعد از سقیفه را با تحلیل امام جعفر صادق(ع) ملاحظه می نماییم.

«ابان بن تغلب می گوید: از حضرت صادق(ع) پرسیدم که آیا پس از رحلت رسول اکرم(ص) کسی از اصحاب با ابی بکر مخالفت نموده و خلافت او را انکار نمود؟

فرمود: آری دوازده نفر از یاران پیغمبر با او مخالفت کردند از مهاجرین خالدبن سعدبن عاص که از بنی امیه بود و سلمان فارسی، ابوذر غفاری، مقدادبن اسود، عماربن یاسر، بریده اسلمی و از انصار ابوالهیتم بن الیتهان و سهل و عثمان پسران حنیف و حزیمة بن ثابت، ذوالشهادتین و ابی بن کعب و ابو ایوب انصاری.

و جریان انکار آنان اینطور بود که چون ابوبکر بر منبر رسول اکرم بالا رفت، این دوازده نفر با یکدیگر مشاوره نمودند و گفتند که او را از منبر رسول خدا پایین آوریم و چند نفر اظهار عقیده کردند که صلاح نباشد و ممکن است عاقبت سوء و نتیجه خطرناکی در بر داشته باشد و خداوند می فرمایدلا تلقوا بایدیکم الی التهلکه» و بهترین است که در این امر به حضرت علی(ع) مراجعه نموده و با او مشاوره کنیم و آنچه رای ایشان باشد موافقت نماییم.

همگی این نظر را پسندیده و بسوی خانه امیرالمومنین روانه گشتند، گفتند: یا امیرالمومنین چگونه از حقی که مخصوص تو بود و تو به آن سزاوارتر بودی صرف نظر کردی و ما از رسول اکرم شنیدیم که می فرمود: «علی مع الحق و الحق مع علی یمیل مع الحق کیف ما مال...» علی هم قدم حق است و حق همیشه با علی است و او پیوسته با حق سیر می کند به هر سویی که برمی گردد.

و ما دوازده نفر اتفاق کردیم که به مجلس ابی بکر حاضر شده او را از منبر پیغمبر خدا پایین بیاوریم و خواستیم در این امر با شما مشورت کرده و نظر شما را بفهمیم .

امیرالمومنین فرمود: سوگند به خدا اگر چنین کاری کنید مخالف و محارب آنها شمرده شده و باید به جنگ و زد و خورد مهیا باشید، در صورتیکه جمعیت شما کم است و شما چون نمکی هستید در طعام و مانند سرمه باشید در چشم که قوام و دوامی ندارد و عمل شما به ضرر من تمام شده و مثل این خواهد بود که با شمشیرهای برهنه با من جنگ و مقاتله نمایید، زیرا در این صورت این عمل را از ناحیه من تصور کرده و مرا با نهایت فشار و قهر مجبور به بیعت و اطاعت خواهند کرد و من بجز تسلیم و موافقت چاره ای نخواهم داشت. آری رسول اکرم پیش از رحلت خود مرا فرمودند که این امت با تو غدر و حیله ورزیده و عهد و سفارش مرا درباره تو نقض می کنند و تو نسبت به من چون هارونی نسبت به موسی و مثل امت من پس از رحلت من چون هارون و پیروان او، و سامری و اتباع او خواهد بود.

عرض کردم یا رسول الله چون جریان به اینطور پیش آید وظیفه من در آنروز چیست؟

فرمودند: اگر یاران و پیروانی پیدا کردی با آنان مخالفت و جنگ و جهاد کن و هرگاه انصار و اعوانی پیدا نشدند، دستان خود را روی هم گذاشته و جان و خون خود را حفظ کن.

پس چند روزی گذشته و پیغمبر خدا از این جهان رحلت فرمود و من به غسل و تکفین و تجهیز او مشغول بودم و جریان اختلاف امت پیش آمد و من سوگند خوردم که عبا به دوش نگیرم مگر برای نماز خواندن تا قرآن مجید را جمع ومرتب نمایم.

من تصمیم خود را اجرا کردم و سپس دستهای دختر پیغمبر و پسرانم حسن و حسین را گرفته و به خانه های اصحاب بدر و بزرگان برده و در موضوع حق خویش با آنان مذاکره نموده و آنها را به یاری و همراهی خود خواندم و کسی مرا یاری و موافقت نکرده و دعوت مرا اجابت ننمود، مگر سلمان و عمار و مقداد و ابوذر و من مقصودی بجز روشن شدن برهان و حقیقت نداشتم و شما آگاهید از بغض و کینه این مردم نسبت به خانواده پیغمبر اکرم(ص). پس از سکوت بپرهیزید و آنچه را که از پیغمبر خدا درباره حق من استماع نموده اید بازگویید و حقیقت را مخفی ندارید

این دوازده نفر به سوی مسجد حرکت کرده و در اطراف منبر جای گرفتند و مشروح خطابه شیوا و دفاع زیبای این دوازده تن در منابع تاریخ از جمله احتجاجات طبرسی مکتوب است.

همانگونه که در روایت شریف مشاهده نمودید مولا امیرالمومنین(ع) خود بهترین شرح و تفسیر را از دلیل عملکرد خود ارائه فرموده اند:

- حضرت از اقدام مستقیم و ضرب و جرح با اصحاب سقیفه منع فرمودند تا جنگ داخلی و مخاطره ای برای شیعیان انگشت شمار پیش نیاید.

- لشکرکشی و قیام مسلحانه را به سفارش پیامبر به وقتی موکول نمودند که یاران و پیروان واقعی به تعداد کافی رسیده باشند.

- از اوامر پیامبر(ص) مبنی بر حفظ جان و خون خود اطاعت نمودند، زیرا که به عنوان جانشین واقعی پیامبر و تداوم بخش راه هدایت، جان می بایست حفظ می شد.

- علیرغم ممانعت از جنگ و لشکرکشی حضرت دفاع از حق خود را نه تنها کنار ننهادند بلکه با جمله «از سکوت بپرهیزید و حقیقت را مخفی مدارید» احتجاج و روشنفکری را در صدر دستورالعملهای خود قرار دادند و شیعیان را تا همیشه تاریخ به این امر مکلف فرمودند. این روش و خط مشی نه تنها در آغاز خلافت غاصبین بلکه تا پایان حکومت عثمان در دستور کار مولا امیرالمومنین(ع) قرار داشت و آن حضرت هیچگاه با غاصبین حق خود سازش ننمودند و هرگز گذشت زمان موجب کنار آمدن با وضع موجود نگشت.

در کتاب شریف اسرار آل محمد، ص۳۱۷ تحت عنوان: چرا امیرالمومنین(ع) در مقابل ابوبکر و عمر شمشیر نکشید چنین روایت شده است:

«اشعث بن قیس در حالیکه از سخن حضرت به غضب آمده بود گفت ای پسر ابی طالب چه مانعی داشتی هنگامیکه با ابوبکر و عمر و بعد از آنها با عثمان بیعت شد، جنگ کنی و شمشیر بزنی؟ تو از روزی که به عراق آمده ای برای ما خطبه ای نخواندی مگر آنکه در آن قبل از اینکه از منبر پایین بیایی گفته ای: «به خدا قسم من سزاوارترین مردم نسبت به آنان هستم و از هنگامیکه خداوند محمد(ص) را قبض روح کرده،همچنان مظلوم بوده ام»، چه چیز تو را مانع شده که با شمشیرت از مظلومیت خود دفاع کنی؟

امیرالمومنین(ع) فرمود:

ای پسر قیس سخنت را گفتی جواب را بشنو: ترس و یا کراهت از لقای پروردگار مرا از این اقدام مانع نبوده و نه اینکه نمی دانستم آنچه نزد خداست از دنیا و بقاء در آن برای من بهتر است. آنچه مرا از این کار مانع شد امر پیامبر(ص) و پیمان او با من بود. پیامبر(ص) به من خبر داد که امت بعد از او با من چه خواهند کرد. بنابراین هنگامیکه کارهایشان را با چشم می دیدم علم من و یقین من قوی تر از قبل نبوده بلکه من به سخن پیامبر بیشتر از آنچه با چشم می دیدم و شاهد بودم یقین داشتم.

عرض کردم: یا رسول الله وقتی چنین کارهایی به وقوع پیوست چه سفارشی به من می فرمایی؟

فرمود: اگر یارانی پیدا کردی به آنان اعلان جنگ کن و با ایشان جهاد کن و اگر یارانی نیافتی دست نگهدار و خون خود را حفظ کن تا زمانی که برای برپایی دین و کتاب خدا و سنت من یارانی پیدا کنی، و پیامبر(ص) به من خبر داد که بزودی امت مرا خوار کرده و با غیر من بیعت می کنند و تابع دیگری می شوند و پیامبر(ص) به من خبر داد که من نسبت به او همچون هارون نسبت به موسی هستم و امت بعد از او به منزله هارون و پیروانش و گوساله و پیروانش خواهند شد، آنجا که موسی گفت: «ای هارون چرا وقتی که دیدی مردم گمراه می شوند دست از متابعت من برداشتی؟ آیا با فرمان من مخالفت کردی؟» گفت: ای پسر مادرم این قوم مرا ضعیف شمردند و نزدیک بود مرا بکشند و گفت ای پسر مادرم گریبان مرا مگیر و دست از سرم بردار، من ترسیدم بگویی بین بنی اسرائیل اختلاف انداختی و گفتار مرا مراعات نکردی.

مقصود پیامبر(ص) این بود که موسی وقتی هارون را جانشین خود در میان آنان قرار داد به او دستور داد که اگر گمراه شدند و یارانی پیدا کرد با آنان جهاد نماید و اگر یارانی پیدا نکرد خودداری کند و خون خود را حفظ کند و بین آنان تفرقه نیندازد. من هم ترسیدم برادرم پیامبر(ص) همین سخن را به من بگوید که چرا بین امت تفرقه انداختی و مراعات سخن مرا نکردی در حالیکه با تو عهد کرده بودم که اگر یارانی نیافتی دست نگه داری و خون خود و اهل بیت و شیعیانت را حفظ کنی؟»


چرا شیعیان هنوز به مبارزه و دفاع از حریم ولایت ادامه می دهند؟

۱. چون فرمان پیامبر(ص) این بود.

۲. شیعه در واقع از حق خود دفاع می کند.

۳. شیعه بوجود احیاگری به نام مهدی(عج) معتقد است و با دفاع خود ظهور آن حضرت را زمینه سازی می کند و دفاع از ولایت امیرالمومنین (ع) را دفاع از ساحت قدس مهدوی می داند.

سخن از این است که اکنون پس از گذشت قرنها از قضیه سقیفه و خارج شدن حکومت از دست امیرالمومنین(ع) چرا شیعه همچنان به محاجه و اثبات حقانیت غدیر ادامه می دهد؟

در پاسخ باید گفت اولا این شیعه نیست که همیشه ابتدا به گلایه و اعتراض می گشاید بلکه این اساتید و محامل مخالفان شیعه است که همچنان به حق کشی و پایمال نمودن حق ولایت در کتب و آثار و کرسیهای درس خود ادامه داده و مشعل مبارزه را برمی افروزند و شیعه نیز به ناچار همواره خود را آماده پاسخگویی و دفاع نگاه می دارد و جالب است که بدانیم او این پایداری را سر خود و به سلیقه شخصی در پیش نگرفته است بلکه این فرمان و توصیه موکد شخص رسول خدا(ص) به پیروان جانشین برحقش علی(ع) بوده که همواره در دفاع از حق علی کوشا باشند و هرگز دست از دامن مولای خود برندارند، چه اگر چنین نکنند خسران دنیا و آخرت را نصیب خود و همنوعانشان خواهند نمود.

رسول گرامی اسلام در همین خطبه غدیر فرموده اند:

«...ای گروه مردم من امامت و خلافت را در ذریه خودم تا روز قیامت باقی گذاشتم و من آنچه خداوند گفته بود به شما تذکر دادم و شما باید سفارش ها و گفته های مرا به دیگران برسانید، حاضرین به غایبین و پدران به فرزندان خود وصیتهای مرا ابلاغ کنند...»(احتجاجات،ص۱۵۴)

بعلاوه ما معتقدیم که شیعه با دفاع از حریم ولایت درواقع از حق خود می کند. گفتیم که با غصب خلافت، همه شئون امامت غصب نشده و معطل نمی ماند، لیکن برکات و توفیقاتی که در سایه سار حکومت خلیفه معصوم الهی در انتظار جامعه است از او سلب می گردد. به نگاه اجمالی به دعای صنمی قریش که دادخواست شیعه به محضر همه آزاداندیشان تاریخ است درمی یابیم که چه چیزها می توانسته ایم داشته باشیم، لیکن از آن محروم گشته ایم در عبارتهایی از این دعا چنین می خوانیم:

«...شهرهای تو را ویران کردند، بندگان تو را به تباهی و فساد کشاندند، اموال نامشروع و حرامی که خوردند، ستمی که پراکندند، حلال و جایزی که حرام و ناروا کردند...»

مخالفان شیعه چرا موضع خود را تغییر نداده و دست از دفاع از باطل برنمی دارند. کسانی با طرح شبهاتی این چنین شیعه را به تفرقه افکنی متهم می نمایند و بهتر است همین سوال را در پیشگاه مخالفان تشیع مطرح نمایند که شما چرا و از چه چیز دفاع می کنید؟

شیعه اگر جانفشانی می کند بر سر حقانیت مکتبی می کند که کران تا کران مدارک و اسناد حقانیت در پی ادعای خود در دست دارد، اما شما از چه دفاع می کنید؟

گیریم روزگاری چند عده ای اهل دنیا از سر حسادت و بغض برای جیفه حقیر دنیا و پادشاهی بر مردم حقی را غصب و بر سر خلافتی ناروا تکیه زدند، شما که اهل علم، دانش پژوه، بیداردل و روشن فکرید در بین کتب خودتان خروارها سند بر علیه اعتقادات شما انباشته است، شما چرا چنین متعصبانه بر باطل خود پای می فشرید به چه کسی ظلم می کنید؟

آیا به دین آبائتان تمسک می جوید ولو آنکه چیزی از حق در کف آنها نبوده باشد و همه آنان بر مسلک باطل مرده باشند؟

پروردگارا لایقان هدایت را هدایت فرما و گمراهان را به نتیجه گمراهیشان برسان و دولت عدل پرور و حق گستر مهدی را در زودترین و نزدیکترین زمان آشکار فرما.

سرانجام انگیزه دیگری که برای دفاع شیعه از حقایق می توان مطرح نمود همان اعتقاد به وجود منجی منصور و ستبر قامتی است که در جای جای همین خطبه غدیر از آمدنش سخن به میان آمده است و شیعه موظف است که مکتب غدیر را به سلامت به مقصود رسانده و به دست مولایش بسپارد.


قسمت اول

کتابچه "اربعین، اجتماع قلب ها"

... وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ .
الإحتجاج على أهل اللجاج    ج‏2   ص 499
بی تردید اجتماع و اصلاح قلوب شیعیان آرزوی قلبی مولایمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد ....
 محرم و مراسم و آئین های مقدس و با شکوه آن فرصتی است تا مؤمنین زیرخیمه این صاحب عزای دلسوخته و "پدر مهربان" مشق همدلی و همبستگی کنند.
گروه تحقیق و مطالعه "پدرمهربان" با هدف تذکّر به ارزش و جایگاه این پیوند مقدس و دعوت به آن ، به ویژه در ایام اربعین و حرکت عظیم و شکوهمند جهانی به مقصد بارگاه حسینی، اقدام به تهیه کتابچه ای به نام "اربعین،اجتماع قلب ها" در سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی نموده است.
علاقمندان و عزاداران گرامی می توانند برای تهیه کتابچه به شماره 09392404609 پیام ارسال نمایند.
ضمناً  قیمت هر کتابک 500 تومان است که صرف تأمین هزینه چاپ های بعدی خواهد شد.