نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام

وه این چه صدایست ؟


تو گویی دیوارها در هم می شکنند و ستون ها سر خم می کنند و سقف ها فرو می ریزند ... آیا زلزله ای رخ داده ؟

و این ناله حزن انگیز و نجوای شکوه آمیز ...

آه این صدا که آشناست ، صدای فاطمه است.



همان صدای حزن آلودی گریه وندبه که این روزها مدام از کنار مرقد پیامبر (ص) به گوش می رسد . آخر فاطـمه عزادار پدر است چندی بیش نیسـت که در فقدان او به سوگ نشسته ، البته مردم به او پیـغام داده اند که یا شب کنار قبر پدر گریه کن یا روز زیرا که ناله های تو ما را متأذی می سازد ولی این بار صدا از سمت مسجد است صدای شکوه و شیون فاطمه به نهایت رسیده است .

... به خدا سوگند من از شتر صالح کمتر نیستم هر گاه به درگاه خدا شکوه کنم ...

اما این سخن فاطمه است ، دختر رسول خدا (ص) و جگر گوشه خدیجه ، هم او که همواره پدر را یار و همدمی دلسوز بود .

در نخستین روزهای دعوت به اسلام ، در مقابل آزارهای مشرکان پدر را دلداری می داده و گرد از سرو روی او می سترد و زخم چهره اش را می شست و مرحم می نهاد .

در فقدان مادرش خدیجه کبری سلام الله علیها جای خالی او را در خانه پر می کرد .

در جنگ ها بستگان جعفر ، حمزه و ... او را تسلّی می داد

و بعدها خانه اش کلاس درس زنان مدینه بود .

صدای او که مادر پدر بود و بارها از او شنیده بود پدرش به فدایش اما اکنون چه شد ، که چنین دست به نفرین بلند کرده .

هنوز خاک پیامبر مرطوب است و لباس عزا بر تن اهل بیت او و طنین آن سفارش جبرئیل : بگو ای پیامبر که من از شما پاداشی برای رسالتم نمی خواهم مگر محبت اهل بیت ؛

و چه نیکو سفارش شده پیامبرشان را پاس داشتند : پیمان غدیر را شکستند و دیوارهای شبانه و یاری طلبی های اهل بیت را در پشت در بی پاسخ نهادند ، ایستادند و تماشا کردند ، فتنه ای را که ریشه این نشان را خشک کرد خانه ای در آتش کین سوخت ، پهلویی که میان در و دیوار در هم شکست و جنینی که بی هیچ جرم و گناه جان شیرین از کف داد ، و اینک نعره ای گوش خراش و منحوس در کوچه پیچید که : یا علی بیعت کن و گرنه گردنت را می زنیم ریسمانی بر گردن یکی پهلوان ، نه ! مردی آسمانی وحی پیغمبر خاتم ، دربند ، او را به مسلخ می برند تا برای همیشه خاموش سازند .

برای فاطمه وقت یاری امام زمانش ونجات جان اوست

و این و این شـیوه شـکوه آمیز اوست که در مسجد پیچیده ، به خدا سوگند من از ناقه صالح کمتر نیستم اینک گیسو پریشان می کنم و دست استغاثه به آسمان بالا می برم و عذاب خدا را بر این امت طلب می کنم .

وه چه می بینم این ستون مسجد است که به لرزه افتاده و دیوارها که از جا بلند شده اند و چهره های مبهوت و وحـشت زده که خود را کناری کشیده و علائم عذاب الهی را به چشم خود می نگرند . و فاطمه هنوز می نالد و می گرید . بگذار ناله کند بگذار شکوه ها نماید ، این قوم مستحق عذاب خدایند آن نا سپاسی ها ، آن بی وفائی ها بعد از آن همه سفارش ها و تأکید ها در حالی که هنوز شمیم بدن پیامبر در مسجد باقی است و آهنگ کلام او در گوش ها و جـای پاهای او در کـوچه های مـدینه هنوز خاک آرامگاهش صاف نشده ، بگذار فاطمه نفرین کند بگذار خدا را به یاری بطلبد و انتقام ...

اما ایـن بود که از مسـجد خارج شد و به سوی علی شتـافت صدای فغان و ناله سلمان که مولایش را به یاری می خواند در کوچه طنین انداخته ...

یا عـلی چه با شـتاب خود را به مسـجد رساندی فاطمه را صـدا زدی و دست او را گرفتی فاطـمه ای باقی مانده و یادگـار نـبوت ای خورشـید جهانتـاب رسالت ای معـدن عصـمت و پاکدامنی و حکمت تو را چه می شود پدرت رحمت بود بر عالمیان تو بر آنان عذاب و انتقام نباش ...

نه علی جان او را بازندار بگذار نفرین کند ، بگذار انتقام ظلم ها و ستم های رفته بر بشریت را از مسببان و غاصبان بگیرد تا شاید مرحمی باشد بر قلب سوخته شیعیان که در طی قرون و اعصار ، با چشمهای نگران و ملتش به این سو می نگرد و خواهند نگریست اما افسوس که علی همچنان ادامه می دهد : ای فاطمه تو را سوگند می دهم به خدای رئوف و رحیم که باز گردی ...

و اینک فاطـمه در کنار علی آرام گرفـته و دیوارها و ســتون های مســجد نیز ، و ما نیز ...

آن روز فاطمه اینگونه امام زمانش را یاری داد و از مسلخ دشمن رهانید و حجتی دیگر بر آن نا مردمان تمام کرد و درسی برای ما ، که اینگـونه کنار امام زمانمان باشید و دست از دامان او بر نداریم .

( مشارق الانوار صفحه ۸۶ فاطمة الزهرا از ولادت تا شهادت صفحه ۳۱۰ )

کتابچه "اربعین، اجتماع قلب ها"

... وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ .
الإحتجاج على أهل اللجاج    ج‏2   ص 499
بی تردید اجتماع و اصلاح قلوب شیعیان آرزوی قلبی مولایمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد ....
 محرم و مراسم و آئین های مقدس و با شکوه آن فرصتی است تا مؤمنین زیرخیمه این صاحب عزای دلسوخته و "پدر مهربان" مشق همدلی و همبستگی کنند.
گروه تحقیق و مطالعه "پدرمهربان" با هدف تذکّر به ارزش و جایگاه این پیوند مقدس و دعوت به آن ، به ویژه در ایام اربعین و حرکت عظیم و شکوهمند جهانی به مقصد بارگاه حسینی، اقدام به تهیه کتابچه ای به نام "اربعین،اجتماع قلب ها" در سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی نموده است.
علاقمندان و عزاداران گرامی می توانند برای تهیه کتابچه به شماره 09392404609 پیام ارسال نمایند.
ضمناً  قیمت هر کتابک 500 تومان است که صرف تأمین هزینه چاپ های بعدی خواهد شد.