نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام

چهل منزل تا میقات

با کاروان نور

منزل پانزدهم


کاروان اندک اندک کوهستان سرسبز و مصفا را پشت سر نهاده و وارد دشت می شوند، صحرای وسیع و بی انتها در پیش رویشان دامن گسترده و خورشید بر فراز آسمان می درخشد، با هر وزشی باد گرمای دشت را به صورت ها می کوبد و ریگ های نرم، زیر پاها می لغزد و با هر قدمی، بوته ها ی خشک خرد شده و به اطراف پراکنده می شود. کاروان آهسته پیش می رود و در پشت سر خود بر سینه دشت جاده ای ترسیم می نماید.



کاروانیان زیارت جامعه کبیره را یک صدا و هماهنگ زمزمه می کنند : ...و اولی الامر و بقیة الله... من والاکم فقد وال الله و من عاداکم فقد عادالله ... سعد من والاکم و هلک من عاداکم...

و پیش می روند، هر چه می گذرد فشار گرما بیشتر شده و حرارت آفتاب را روی پوست خود احساس می نمایند. به دور دست ها خیره می شوند و ابهت صحرا را تماشا می کنند...

هنوز هم صحراست و سینه گسترده دشت... اما انگار نقطه ای سیاه از دور پیداست و هر چه پیش تر می روند نقطه بزرگ تر شده و رفته رفته جنبشی در آن احساس می گردد... حالا دیگر می دانیم آنچه پیش روی ماست جمعیت عظیمی از انسان هاست که حول چند درخت بلند اجتماع کرده اند، بی اختیار قدم هایمان را تندتر می کنیم و جسم گرمازده امان را پیش می بریم و نزدیک و نزدیک تر می شویم.

حالا دیگر صدایی را که همراه وزش نسیم گرم صحرا به گوشمان می رسد را نیز واضح و آشکار می شنویم این صدای ملکوتی و آسمانی از آن کیست؟

گردن می کشیم و از لابلای جمعیت، برکه ای پر آب را میان درختان بلند می بینم و نیز منبری را که از جهاز بر هم چیده شتران ساخته شده، برفراز منبر مردی با صلابت و هیبت که دست جوانی نورانی را در دست دارد و خطبه می خواند. خود را میان جمعیت می کشیم و به آن کلمات آسمانی گوش فرا می دهیم. آری این ندای ملکوتی پیامبر (ص) است که در این بیابان و همه هستی طنین انداز گشته است:

«ای مردم! خداوند به من چنین وحی کرده است:

ای پیامبر (ص)! ابلاغ کن آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل گشته درباره علی (یعنی خلافت علی ابن ابیطالب) و اگر انجام ندهی، رسالت خود را نرسانده ای و خداوند تو را از مردم حفظ می کند...

ای مردم! این آخرین باری است که من در چنین اجتماعی بپا می ایستم، پس بشنوید و اطاعت کنید و در مقابل خداوند سر تسلیم فرود آورید، چرا که خداوند عـزوجل صاحب اختیار و معبود شماست و بعد از خداوند، رسول و پیامبرش که مخاطبتان قرار داده و بعد از من علی صاحب اختیار و امام شما به امر خداوند است و بعد از او امامت در نسل من از فرزندان اوست تا روزی که خدا و رسولش را ملاقات خواهید کرد...

ای مردم! او از طرف خدا امام است و هر کس ولایت او را انکار کند، خداوند هرگز توبه اش را نپذیرفته و او را نمی بخشد، پس بپرهیزید از اینکه با او مخالفت کنید و گرفتار آتشی شوید که آشتیگره آن مردم و سنگ ها هستند و برای کافران آماده شده...

ای مردم! خداوند دین شما را با امامت او کامل نمود، پس هر کس اقتدا نکند به او و جانشینانش که از فرزندان من و از نسل اویند، تا روز قیامت و روز رفتن به پیشگاه خداوند عزوجل، اعمالش در دنیا و آخرت از بین رفته و در آتش دائمی خواهد بود...

بدانید که آخرین امامان، مهدی قائم(عج) از ماست، اوست غالب بر ادیان، اوست انتقام گیرنده از ظالمین...

من رسانیدم آنچه مأمور به ابلاغش بودم تا حجت باشد بر حاضر و غائب، بر همه کسانی که حضور دارند یا ندارند، به دنیا آمده اند یا نیامده اند، پس حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند...

به زودی امامت را بعد از من به عنوان پادشاهی و با ظلم و زور می گیرند خداوند غاصبین و تعدی کنندگان را لعنت کند...»

پیامبر (ص) به خطابه خویش ادامه داده و سخن ها می گویند و سفارش ها می فرمایند.

سرانجام مردم صف می کشند و برای بیعت با امیرالمؤمنین آماده می شوند، ظرف آبی را هم برای بیعت بانوان آماده می کنند، حاضران یک به یک پیش رفته دست در دست علی (ع) می گذارند و تبریک می گویند:

- السلام علیک یا امیرالمؤمنین (ع)، مقام ولایت و جانشینی پیامبر (ص) بر تو مبارک باد .

اشک شوق در چشم ها حلقه زده و عطری ملکوتی در فضا پیچیده...

عده ای از جمعیت به سمت ما می آیند.

- شما چرا خشکتان زده بیایید بیعت کنید با علی (ع).

و ما فشار دستان مردم را بر شانه هایمان احساس می کینم که ما را به سمت علی بن ابی طالب هدایت می کنند، لیکن توان جنبیدن نداریم .

- چرا ساکتید چرا سخن نمی گویید؟

- اینان چرا این چنین بهت زده بر جای خود خشک شده اند؟

- شاید گرما بیمارشان کرده و بیابان زده شده باشند.

- بهتر است کمی آب بر سرو رویشان بریزید تا حالشان بهتر شود...

و این خنکای دلچسب آب بود که تا عمق جان ما نفوذ می کرد، خورشید همچنان بی رحمانه می تابید؛ نور آفتاب، چشم را خیره می ساخت، چشم که گشودیم همه جا سفید بود، پلکها را بر هم می گذاریم و دوباره چشم می گشاییم...

باز دوباره بیابان است و آفتاب و سکوت... وامانده و حیرت زده به هم نگاه می کنیم، آب از سر و رویمان می چکد...

یکی از همسفران می گوید: بیعت! کاش ما هم با وصی پیامبر(ص) بیعت کرده بودیم، کاش خود را بر پاهایش انداخته بودیم، چرا نشد؟! چرا نتوانستیم؟! چه چیزی توان حرکت را از ما گرفته بود؟!

طعم تلخ آه و حسرت برکاممان مانده، زانوهایمان سست شده، بر زمین می نشینیم.

- اما هنوز دیر نشده، امام عصر(عج)، آخرین جانشین پیامبر(ص) و ولی امر زمان ماست، با او بیعت می کنیم، هر روز دعای عهد را به نیت تجدید میثاق با او می خوانیم و با جامعه کبیره خود را از زلال معرفت او سیراب می سازیم.

...بار دیگر هنگام رفتن است، کاروان بار سفر می بندد، سفری در زمان... و اینبار یاد و خاطره شیرین غدیر را با خود به میقات می برد.









کتابچه "اربعین، اجتماع قلب ها"

... وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ .
الإحتجاج على أهل اللجاج    ج‏2   ص 499
بی تردید اجتماع و اصلاح قلوب شیعیان آرزوی قلبی مولایمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد ....
 محرم و مراسم و آئین های مقدس و با شکوه آن فرصتی است تا مؤمنین زیرخیمه این صاحب عزای دلسوخته و "پدر مهربان" مشق همدلی و همبستگی کنند.
گروه تحقیق و مطالعه "پدرمهربان" با هدف تذکّر به ارزش و جایگاه این پیوند مقدس و دعوت به آن ، به ویژه در ایام اربعین و حرکت عظیم و شکوهمند جهانی به مقصد بارگاه حسینی، اقدام به تهیه کتابچه ای به نام "اربعین،اجتماع قلب ها" در سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی نموده است.
علاقمندان و عزاداران گرامی می توانند برای تهیه کتابچه به شماره 09392404609 پیام ارسال نمایند.
ضمناً  قیمت هر کتابک 500 تومان است که صرف تأمین هزینه چاپ های بعدی خواهد شد.