نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام

چهل منزل تا میقات

با کاروان نور

منزل شانزدهم


خورشید است و دشت گسترده و جاده ای که تا زیر پای کاروانیان امتداد می یابد، صورت ها از حرم آفتاب، گل گون گشته است و از حرارت ریگ های آفتاب خورده پاهایمان پوست انداخته. کاروانیان آهسته قدم بر می دارند و زیارت جامعه را با هم زمزمه می کنند و ارکان البلاد و...



از دور تخـته سنگی خود نـمایی می کند، همـسفران پیشـنهاد می کنند که خود را به آنجا برسانیم و ساعتی استراحت کنیم قدم های خود را تندتر می کنیم و نزدیک و نزدیک تر می شویم از آنچه می بینیم غرق در حیرت می گردیم :

دیوار! دیوار یک خانه مخروبه!

باز هم جلو می رویم، شیب زمین تندتر شده، چند متر پایین تر از سطح بیابان منظره یک دهکده متروکه در مقابل دیدگانمان آشکـار می شـود.

قدم به داخل اولین خانه می گذاریم، بیشتر دیوارهای آن از بین رفته و اثاثیه منزل از خاک و گرد و غبار پوشیده شده است.

در خانه بعدی دیگ های مسی و کوزه های شکسته سفالی، خاک آلود در اطراف چیده شده و فرش کهنه ی روستایی هوز بر زمین پهن است و قشری از خاک روی آن را پوشانده و مورچه ها بر سطح آن راه می روند.

یکی از همسفران می گوید نباید مدت زیادی از متروکه شدن این محل گذشته باشد.

و من بی اختیار منظره چند سال پیش این خانه را مجسم می کنم؛ فرش تمیز بر زمین گسترده و کوزه ای آب خنک و گوارا به دیوار تکیه داده شده، صدای خنده و شادی بچه ها در کوچه پیچیده و کمی آن سوتر مرغ و خروس ها از زمین دانه بر می چینند و صدای حیوانات خانگی از آغل به گوش می رسد .

  • یعنی چه اتفاقی برای ساکنین اینجا افتاده ؟

    این صدای همسفرانم است که مرا به خود می آورد و آن دیگری می گوید شاید دشمن حمله کرده باشد.

  • اما آثاری از جسد و جنازه یا سلاح جنگی در محیط دیده نمی شود.

  • شاید طاعون یا بیماری دیگری به روستا آمده!

    بی اختیار در کوچه پس کوچه ها گشت می زنیم و ردپای حیات را در آن جستجو می کنیم

  • نگاه کن حتی یک درخت سبز هم دیده نمی شود .

به آن دور دست ها چشم می دوزیم مزارع و گیاهان، خشکیده و به هم انباشته شده اند، بر سر تنها چاه روستا می رسیم، دلو کهنـه را درون آن انداخـته طناب را شـل می کنیم، دلو به ته چاه خشک می خورد و دوباره با ریسمان بالا می آید.

  • بی آبی! شاید قحطی و خشک سالی حیات را از بین برده باشد!

    به آغل های خالی سر می کشیم و از کوچه ها عبور می کنیم.

  • بهتره کمی آب پیدا کنیم و گرنه ما هم به زودی به ساکنان این روستا ملحق می شیم.

  • ببین اینجا یک چشمه بوده! حتی اثری هم از نم و رطوبت در آن باقی نمانده.

  • بیشتر به نظر می رسد که یک کوچ دسته جمعی اتفاق افتاده باشد.

  • البته خیلی علت فرق نمی کنه؛ طاعون، جنگ، خشک سالی و یا هر چیز دیگر. در هر حال ادامه حیات امکان ناپذیر شده.

  • حقیقتاً همین طور است، چیزهایی وجود دارند که ارکان یک شهر یا یک آبادی به شمار می آیند. معمولاً هسته اولیه شهرها در کنار رودخانه یا چشمه یا یک منبع آبی و آبادانی شکل می گیرد، یا جایی که معادن و منابع کافی برای رونق زندگی وجود داشته باشد،بنابراین آب و منابع زیستی یک رکن تأسیس هر شهری است، امنیت هم یک رکن به حساب می آید، خاک حاصلخیز هم همینطور و ...

  • جالب است که ما در همین زیارت جامعه می خوانیم که ائمه اطهار «ارکان البلاد» هستند.

  • بله و البته ارکان حقیقی بلاد آن بزرگواران هستند چرا که اولاً همین آب، امنیت و زمین حاصلخیز و امثال آن به یمن وجود آن بزرگواران به انسان ها داده می شود، بوجود ایشان باران می بارد و زمین نعمت های خود را در اختیار ما قرار می دهد، بوسیله آنها خطرات و بلاها دفع می شود، کما اینکه امام زمان (ع) می فرمایند: «خداوند به وسیله من بلا را از اهل و شیعیانم رفع و دفع می فرماید

    امام صادق (ع) هم در حدیثی می فرمایند : «خداوند این خاندان را ارکان زمین قرار داده تا مبادا بر اهل خود بلرزد

کاروانیان بی آنکه آبی آشامیده و خستگی از تن به در کرده باشند آن سرزمین مخروبه را ترک گفته و در بیابان تفدیده به سفر خود ادامه می دهند، سفری در زمان...






کتابچه "اربعین، اجتماع قلب ها"

... وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ .
الإحتجاج على أهل اللجاج    ج‏2   ص 499
بی تردید اجتماع و اصلاح قلوب شیعیان آرزوی قلبی مولایمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد ....
 محرم و مراسم و آئین های مقدس و با شکوه آن فرصتی است تا مؤمنین زیرخیمه این صاحب عزای دلسوخته و "پدر مهربان" مشق همدلی و همبستگی کنند.
گروه تحقیق و مطالعه "پدرمهربان" با هدف تذکّر به ارزش و جایگاه این پیوند مقدس و دعوت به آن ، به ویژه در ایام اربعین و حرکت عظیم و شکوهمند جهانی به مقصد بارگاه حسینی، اقدام به تهیه کتابچه ای به نام "اربعین،اجتماع قلب ها" در سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی نموده است.
علاقمندان و عزاداران گرامی می توانند برای تهیه کتابچه به شماره 09392404609 پیام ارسال نمایند.
ضمناً  قیمت هر کتابک 500 تومان است که صرف تأمین هزینه چاپ های بعدی خواهد شد.