چهل منزل تا میقات
با کاروان نور
منزل بیست و پنجم
امامزاده آکنده از عطری ناپیداست. هاله ای از معنویت فضا را در بر گرفته است.
کاروانیان وضو گرفته و در رواق های اطراف سرگرم نماز و عبادت می شوند. زاعران زیادی از روستاهای اطراف به زیارت آمده اند، من هم فرصت غنیمت شمرده نماز استغاثه به امام زمان را به نیت سلامتی و فرج آن بزرگوار می خوانم.
اکنون همه روبروی ضریح امامزاده در رواقی دور هم نشسته ایم و ضمن استراحت گفت گو می کنیم. یکی از همراهان راجع به امامزاده توضیح داده و می گوید:
نسب این امامزاده به حضرت باقر (ع) میرسد. او فرد دانشمند و بسیار با تقوی و
سخاوتمندی بوده و زندگینامه او در کتاب های معتبر آمده.
خدا را شکر که این فرصت به دست آمد تا یکی از ارحام پیامبر (ص) را زیارت کرده و ثواب آن را به محضر مولایمان امام زمان (عج) هدیه نماییم.
اینجا برای حاجت طلیبدن و استغاثه به درگاه امام عصر (عج) مکان مناسبی است.
بله من هم دو رکعت نماز استغاثه خواندم و حاجتم را از خود امام زمان (عج) درخواست کردم.
بعد از این گفتگوها زیارت جامعه کبیره را با هم نجوا می کنیم.
اجسادکم فی الاجساد و ارواحکم فی الارواح و انفسکم فی النفوس و آثارکم فی الآثار و قبورکم فی القبور فما اهلا اسماءکم باکرم انفسکم.
جسم های شما بین جسم هاست روح های شما در میان روح ها بدن شما میان بدن ها و آثار شما بین آثار و قبرهایتان بین قبرها لکن چه متفاوت است این جان ها و اسم ها...
یکی از همراهانمان می گوید: ...
در همین هنگام صدای مهیبی مثل صدای ریزش دیوار به گوش می رسد.
بی اختیار بر می خیزیم. یکی می گوید صدا از سمت ضریح بود. همه به آن سمت می رویم و با شتاب خود را به آنجا می رسانیم. صدای هیاهوی جمعیت و ناله ی پیرزنی که ترسیده فضا را پر کرده است. به کنار ضریح که می رسیم می بینیم زمین کمی ریزش کرده و سردابی زیر آن نمایان گشته است. خدمه ی امامزاده خود را به آنجا رسانده و به یکدیگر می گویند باز این سرداب ریزش کرد. باید یک فکر اساسی برایش کنیم.
خدا چقدر رحم کرده کسی طوری نشده
بهتره کمک کنیم آجر ها را جمع کنیم
کاروانیان به کمک خدمه حرم می شتابند و آجرهای فروریخته را از داخل سرداب جمع کرده کناری می چینند. سنگ های کنار قبر فروریخته، و جنازه ی داخل آن دیده می شود. سنگ ها را یکی یکی بر می داریم. حالا دیگر جسد کاملا آشکار شده. بی اختیار همه می ایستیم و نگاه می کنیم. جسمی، پیچیده در کفن، چهره ای نورانی که تازگی و طراوت از آن می بارد. بوی عطری که از جنس عطر های زمینی نیست....
سریع تر آجر ها را بچینید تا شلوغ نشده!!
این صدای یکی از خدمه است که ما را به خود می آورد.
به کمک هم سنگ ها را می چینیم و قبر را به شکل اول آن در می آوریم و جسد دوباره پوشانده می شود...
از پله های سرداب بالا می آییم و وارد رواق می شویم. هنوز از آنچه اتفاق افتاده مبهوت هستیم.
جنازه آقا عجب نورانی بود.
چه عطری داشت!
راستی چه چیزی باعث می شود که یک جنازه بعد از صدها سال این طور تازه و سالم بماند.
من شنیدم کسانی که نماز شب می خوانند جسدشان تازه می ماند و نمی پوسد.
گویا غسل جمعه هم همین خاصیت را دارد.
اما در مورد پیامبر (ص) و ائمه اطهار علیهم السلام قضیه فرق می کند. آن بزرگواران اساسا جسم مبارکشان با جسم های ما فرق داشته از طینت جدایی ساخته شده اند.
ولی خداوند در قرآن کریم به صراحت فرموده بگو من بشری مثل شما هستم. که به من وحی می شود. (کهف آیه 110)
درست است که می فرماید من بشری مثل شما هستم، اما بلافاصله فرموده به من وحی می شود. اگر ما و پیامبر (ص) در بشریت مثل هم بودیم پس باید به ما هم وحی می شد. بنابراین معلوم می شود اینجا وجه تمایزی هم وجود دارد. تصور کنید شما دو انگشتر داشته باشید یکی از طلا و دیگری از آهن، وقتی می خواهید راجع به آنها صحبت کنید می گویید انگشترم چنین و چنان. زیرا هر دو در انگشتر بودن وجه مشترک دارند. ما و وجود پیامبر و ائمه علیهم السلام هم به لحاظ بشر بودن یکی هستیم.
پس وقتی که می گوییم اجسادکم فی الاجساد و ارواحکم فی الارواح یعنی جسد آل محمد (ص) بر جسدهای دیگر محیط بوده و قیومیت دارد. بنابراین جسد آنها در رتبه روح ما قرار گرفته.
در جمله پایانی این عبارت هم آمده است «و ما احلی اسماءکم و اکرم انفسکم و اعظم شانکم» چه شیرین است یا چه مزین و آراسته است نامهای شما. و چه گرامی است جانهای شما. و چه بلند مرتبه است شان شما. در واقع با این عبارت ما وجود مبارک پیامبر را از همه ی لحاظ از دیگران ممتاز می کنیم. ...
... الله اکبر الله اکبر
و این نوای ملکوتی اذان مغرب بود که به بحث شیرین کاروانیان پایان داده و آنان را صفوف نماز هدایت کرد.
به این ترتیب کاروانیان روز دیگر و منزلگاه دیگری را به پایان رسانیدند به این امید که باز دوباره فردا سفر از سر گیرند سفری در زمان..
... وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ .
الإحتجاج على أهل اللجاج ج2 ص 499
بی تردید اجتماع و اصلاح قلوب شیعیان آرزوی قلبی مولایمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد ....
محرم و مراسم و آئین های مقدس و با شکوه آن فرصتی است تا مؤمنین زیرخیمه این صاحب عزای دلسوخته و "پدر مهربان" مشق همدلی و همبستگی کنند.
گروه تحقیق و مطالعه "پدرمهربان" با هدف تذکّر به ارزش و جایگاه این پیوند مقدس و دعوت به آن ، به ویژه در ایام اربعین و حرکت عظیم و شکوهمند جهانی به مقصد بارگاه حسینی، اقدام به تهیه کتابچه ای به نام "اربعین،اجتماع قلب ها" در سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی نموده است.
علاقمندان و عزاداران گرامی می توانند برای تهیه کتابچه به شماره 09392404609 پیام ارسال نمایند.
ضمناً قیمت هر کتابک 500 تومان است که صرف تأمین هزینه چاپ های بعدی خواهد شد.