نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام

چهل منزل تا میقات

با کاروان نور

منزل بیست و ششم

کاروان دشت ها و صحراها را پشت سر نهاده اکنون از حاشیه روستاها و آبادیها به راه خود ادامه می دهد. کاروانیان فرازهایی از جامعه کبیره را زمزمه می کنند:

... اولوالعلم من خلقه ،... وصطفی کم بعلمه ...

... شما صاحبان علم هستید از بین خلق او، ... و شما را برای علم خود برگزید...



یکی از همسفران می گوید:

  • این نکته مهمی است که امام زمان (عج) نسبت به جزئیات مسائل مردم علم و آگاهی دارند.

  • اتفاقا در روایتی آمده که امیرالمومنین علی (ع) خطاب به یکی از یارانشان می فرمایند: « ای رمیله هیچ مومنی بیمار نمی شود مگر اینکه ما هم بخاطر بیماری او بیمار می شویم و غمگین نمی شود مگر آنکه ما هم بخاطر حزن او غمگین می شویم و دعایی نمی کند مگر آنکه بدعای او آمین می گوییم و سکوت نمی کند مگر آنکه ما برایش دعا می کنیم... ای رمیله هیچ مومنی در شرق و غرب زمین از ما غایب نمی ماند

  • به علاوه در روایتی ذیل آیه ی «کل شی ء احصیناه فی امام مبین» آمده که عمار یاسر می گوید: من در خدمت امیرالمومنین علی (ع) در یکی از جنگ ها به زمینی که مورچه ی بسیار در آن جمع شده بود رسیدیم. عرض کردم یا امیر المومنین، آیا کسی هست که عدد این مورچگان را بداند؟ فرمود: بله ای عمار، من کسی را می شناسم که عدد این مورچگان و شماره نر و ماده آنها را می داند. عرض کردم کیست ای آقای من؟ فرمود ای عمار مگر در سوره یس آیه و کل شی ء احصیناه فی امام مبین را نخوانده ای؟ عرض کردم خوانده ام. فرمود: منم آن امام مبین که علم همه چیز در قلب من ضبط و احصا شده است.

یکی از همراهان پیشنهاد می کند:

  • بد نیست وارد یکی از آبادی های مسیر شده چیزهایی برای ادامه سفر تهیه کنیم.

    به اولین روستا وارد شده در میدان آن با منظره عجیبی روبرو می شویم. مردانی تنومند با زره و کلاه خود و شمشیر در اطراف دهکده پراکنده شده و ورود و خروج افراد را کنترل می کنند. تعدادی از آنها بر سر کوچه ای ایستاده و مانع ورود اشخاص به آن می گردند. روی سکوی وسط میدان نیز شخصی ایستاده و طوماری را گشوده، با صدای بلند برای مردم می خواند:

  • ... بدانید که امام بیمار بوده و به دستور حاکم، کسی اجازه دیدار ایشان را ندارد...

دستفروشی از راه رسیده و صدا می کند: «خیار دارم! خیار تازه

    و پس از مدتی مردی وارد میدان شده و به طرف کوچه می رود و سراغ منزل امام را می گیرد. اما با ممانعت ماموران نظامی مواجه شده بر می گردد.

    سراسیمه در اطراف میدان می چرخد و به هر طرف سر می کشد تا شاید راهی برای ورود به کوچه ممنوعه پیدا کند. ناگهان بر جای ایستاده و لبخندی بر لبانش ظاهر می شود. تو گویی راه حل مشکل خویش را یافته است.

    به سرعت به خیارفروش نزدیک شده در گوش او کلماتی را زمزمه می کند و چند سکه در دست او می گذارد. خیار فروش نیز به سرعت ردا و کلاه خود را از تن در آورده به آن مرد می دهد. او نیز لباس ها را پوشیده و طبق خیار را بر سر گذاشته به راه می افتد. همانطور که فریاد می زند : «خیار دارم! خیار تازهبه سمت کوچه ی ممنوعه می شتابد. اما نظامیان این بار مانع ورود او نشدند!

    مرد داخل کوچه شده و در حالی که به جستجوی منزل امام می پردازد دری باز شده، و مردی نورانی با سیمایی ملکوتی در آستانه ی در ظاهر شده و وی را صدا میزند.

    آن مرد که از شوق دیدار امام و مقتدایش سر از پا نمی شناسد سریعا خود را به کنار ایشان می رساند.

    امام چند خیار از طبق برداشته و سکه ای در آن می نهد. در حالی که خود را خریدار خیار وانمود می کنند پیش از آنکه مرد ،سوالات خود را مطرح کند پاسخ او را تمام و کمال بیان می فرمایند.

    مرد، شادمان از اینکه می دید مولایش به علم امامت، از آمدن او و حتی سوالهایش با خبرند خدا را سپاس گفته طبق خیار را برداشته و از کوچه خارج می شود. حالا او به میدان بازگشته و طبق خیار و لباسها را و به صاحبش برگردانده و راه منزل خویش را پیش می گیرد.

  • اینک آن مرد مدت ها است که دور شده،

    ... کاروان است و کوچه باغهای ساکت و خلوت. نه روستایی هست و نه میدانی...

    کاروانیان به سفر خود ادامه می دهند، سفری در زمان.

کتابچه "اربعین، اجتماع قلب ها"

... وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ .
الإحتجاج على أهل اللجاج    ج‏2   ص 499
بی تردید اجتماع و اصلاح قلوب شیعیان آرزوی قلبی مولایمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد ....
 محرم و مراسم و آئین های مقدس و با شکوه آن فرصتی است تا مؤمنین زیرخیمه این صاحب عزای دلسوخته و "پدر مهربان" مشق همدلی و همبستگی کنند.
گروه تحقیق و مطالعه "پدرمهربان" با هدف تذکّر به ارزش و جایگاه این پیوند مقدس و دعوت به آن ، به ویژه در ایام اربعین و حرکت عظیم و شکوهمند جهانی به مقصد بارگاه حسینی، اقدام به تهیه کتابچه ای به نام "اربعین،اجتماع قلب ها" در سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی نموده است.
علاقمندان و عزاداران گرامی می توانند برای تهیه کتابچه به شماره 09392404609 پیام ارسال نمایند.
ضمناً  قیمت هر کتابک 500 تومان است که صرف تأمین هزینه چاپ های بعدی خواهد شد.