نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام

چهل منزل تا میقات

با کاروان نور

با کاروان نور


کاروان همچنان در مسیر رسیدن به میقات ره می سپرد و کاروانیان در حالی که آرام و با احتیاط کوچه باغ ها و جاده های خاکی را پشت سر می گذرانند فرازی دیگر از جامعه کبیره را تکرار می نمایند :

»برئت الی الله عزوجل من اعدائکم و من الجبت و الطاغوت و الشیاطین و حزبهم...من در درگاه الهی از دشمنان شما و جبت و طاغوت و شیاطین و حزب آنها بیزاری می جویم



در آن دورترها جمعیتی را مشاهده می نمایند که در حال حرکت بوده و پیش می روند، این مردم لباس عربی بر تن داشته و متعلق به این نواحی نمی باشند و نیز مرد جوانی با سیمای ملکوتی پیش روی آنان قدم برداشته و با آنان سخن می گوید.

کاروانیان به تدریج به این جمعیت نزدیک شده و به آنان می پیوندند و همراه ایشان طی طریق می کنند و آن مرد همچنان با مردم سخن می گوید:

...و آیا این سفارش پیامبر (ص) نبود که با علی خدعه نورزید که من او را به فرمان خداوند بر شما امیر قرار دادم و لیکن شما مخفیانه با یکدیگر پیمان بستید که فرمان خداوند را نقص نموده و حق مرا غصب نمایید.

و تو ای ابوبکر! آنگاه که خداوند راز شما را بر پیامبر (ص) افشا نموده و از طغیان و فسادتان خبر داد، سوگندها خوردی و گفتی که هیچ چیز در نظرم لذت بخش تر و خوب تر از بیعت کردن با علی(ع) نبوده و من امیدوارم به این سبب درهای بهشت به رویم گشوده و از ساکنان آنجا گردم.

و تو ای عمر! این تو نبودی که نیرنگ ورزیده و گفتی فدایت شوم ای رسول خدا (ص)، من عملی که شایسته بهشت رفتن باشد ندارم جز همین بیعت کردن با علی(ع) به خدا قسم هرگز خیال نکرده ام و خوش ندارم نقص پیمان نمایم و اگر جواهراتی به اندازه ما بین زمین و آسمان به من بدهند که این بیعت را شکنم ، قبول نخواهم کرد.

و تو ای عثمان! تو نیز اینگونه فربیانه نقش باز کردی که : ای رسول خدا من از این بیعت به حدی مسرور و دلشادم که تصور آن نشود و یقین دارم که اگر گناهان انس و جن را مرتکب شده باشم به سبب این بیعت تمام گناهانم آمرزیده است.

و این تنها شما نبودید که حیله ورزیده و نیرنگ بازانه سخن گفتید بلکه همه یاران و هم پیمانان شما نیز چنین سخنانی بر زبان راندند تا جایی که خداوند بر شما خشم گرفته و این آیه را درباره شما نازل فرمود :

»گروهی از منافقین گویند ما به خدا و روز قیامت ایمان آورده و آنها دروغ می گویند و ایمان نیاورده اند می خواهند خدا و مومنین را فریب دهند اما خودشان را فریب می دهند در حالی که نمی دانند«

و البته عذرخواهی های ریاکارانه شما به ظاهر پذیرفته شد لیکن چون جبرئیل نازل شده و عرض کرد: ای پیامبر گرامی! پروردگار تو را سلام رسانده می فرماید : به این منافقین که خدعه و حیله نموده و در پنهانی برای نقص عهد و پیمان و غصب ولایت و حقوق علی (ع) با یکدیگر اتفاق نموده اند، امر کن که با امیرالمؤمنین (ع) بیرون روند و معجزات و عجایبی که خداوند به دست علی(ع) ظاهر می گرداند را مشاهده و بفهمند که آسمان ها و زمین و تمام موجودات زیر فرمان او هستند و علی ولی خدا و امیرالمنین، از آنها بی نیاز می باشد و مطمئن باشند که خداوند از انتقام و مجازات آنها دست نخواهد کشید اگر چه بنابر مصلحت و تدبیری – همان طور که به فرعونیان و کسانی که دعوی خدایی می نمودند مهلت داده بود – ایشان را هم مهلت داده است.

پس پیامـبر (ص) نیز به من امر فرمود که به منظور اتمام حجت، شما را برداشته و از مدینه خارج شوم و در کنار کوه ها به فرمان خداوند آثار و معجزاتی به شما نشان دهم تا اطاعت و خدمتگزاری آنها را بر فرمان من به چشم خود ببیند، پس اگر ایمان آوردید با عزت و احترام به بهشت بروید و اگر مخالفت نمودید برای همیشه در جهنم بمانید، پس پیامبر (ص) شخصا شما را امر نمود که با من از شهر خارج شوید و به صراحت به شما فرمود که اگر بعد از این معجزات علی را مخالفت نمایند شقی و بدعاقبت خواهید گشت.

به این ترتیب کاروانیان دو شادوش جمعیت و به دنبال مولایشان امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب (ع) ره پیمودند تا به کنار کوه ها رسیدند. در آنجا همه متوقف شدند و در سکوت گوش به فرمان علی (ع) سپردند. علی (ع) مقابل کوه ایستاد و با دستان مبارک به آن اشاره نموده با بانگی رساچنین فرمودند: ای کوه! تو را سوگند به جاه و منزلت محمد و آل محمد (ص) و آن ائمه ای که من پس از پیامبر (ص) سید و سرور آنان می باشم، به نقره تبدیل شو.

علی (ع) سخن خود را تمام نمود در حالی که نفس ها در سینه حبس شده و چشم ها به کوه دوخته شده بود، ناگاه صدایی عجیب در فضا پیچید و برقی عظیم چشمان را خیره ساخت، کوه سیمین چون مهتاب می درخشید، و با ابهت زیبایی خود هوش از سر تماشاگران می ربود مردم هنوز محو تماشا بودند که نوایی گوش نواز از جانب کوه ها برخاست : ای علی ای وصی رسول خدا !

پروردگار ما را به تو سپرده، تحت اختیار تو قرار داده، ما را در هر راهی که می خواهی صرف فرما که ما همواره برای اطاعتت حاضر و برای انجام اوامرت آماده می باشیم.

با فرمان بعدی در میان اعجاب حاضران کوه ها به طلای سرخ تبدیل گشته و عرض ارادت و فرمانبرداری نمودند و سپس با فرمانی دیگر به مشک و یاقوت و جواهر؛ و هر بار می گفتند ای ابالحسن(ع)! ای برادر رسول خدا(ع)! ما در اختیار تو هستیم ما را در هر راه که می خواهی انفاق فرما و ما به فرمان تو به هر چه بخواهی تبدیل می شویم.

سپس علی (ع) چند قدم جلوتر رفته و به سمت کوهستان اشاره نموده و گفت: ای کوه! تو را سوگند به جاه محمد(ص) و آل او و کسانی که من بعد از محمد (ص) سرور و سید آنانم، این درختان را مردان مسلح و این سنگ ها را به صورت شیر و پلنگ واقعی و دیگر جانواران درنده در آور.

به ناگاه همراه با صدایی مهیب و درخشش خیره کننده، درختان سرزمین های اطراف همه جان گرفته و در مقابل علی (ع) بپا ایستادند هزاران مردم مسلح، میلیون ها شیر و پلنگ و درنده از هر سو به سمت ما حرکت کردند – همه یک صدا یک کلام را تکرار می کردند .

ای علی(ع)! ای وصی و جانشین رسول خدا(ص)! اینک خدا ما را به فرمان تو قرار داده و مأموریم که هر که را تو امر بفرمایی نابود کنیم.

از شدت و هیبت این کلام جمعیت بی اختیار قدم به عقب نهاده و از آنها فاصله گرفتند، به هر طرف رو می کردند درندگانی را آماده حمله می دیدند پس از ترس در جای خود میخکوب شده و زبان در کامشان خشکیده بود.

و ندا همچنان ادامه می یافت: ای علی(ع)! ای وصی و جانشین رسول خدا (ص)! تو در پیشگاه خداوند از چنان مقام و منزلتی برخورداری که اگر از خداوند بخواهی آسمان ها را به زمین می افکند و آب های تلخ را گوارا و یا به شیر و زیتون و یا هر نوشیدنی و روغن دیگری که بخواهی تبدیل می نماید. اگر بخواهی دریاها را خشک و سرزمین های خشک را دریا می سازد.

بنابراین سرکشی این سرکشان و مخالفت مخالفان، تو را اندوهگین نسازد. گمان کن که آنها مرده اند آنگونه که گویی هیچگاه در دنیا نبوده اند و گویی وارد آخرت شده و از عذاب آن رهایی ندارند.

و ... صدای علی (ع) همچنان در فضا طنین انداز بود که

فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا و لهم عذاب الیم بما کانو یکذبون (بقره آیه ۱۱)

قلب های آنها بیمار بوده و دیدن این نشانه های آشکار تنها بر بیماری قلب هایشان خواهد افزود...

و من می دانم که تنها کسانی بر ولایت من اقرار خواهند نمود که از قلبی سلیم برخوردارند...

کاروانیان با شنیدن این سخن، به سوی مولایشان شتافته تا بی اختیار خود را به روی دست و پای آن بزرگوار بیافکنند و با همه وجود به عرض اطاعت و ارادت پردازند، لیکن ناگهان خود را دیدند و جاده خاکی و کوچه باغ های آشنا، دیگر نه خبری از کوه هست و نه از مولایشان امیرالمؤمنین (ع) و نه حتی از جمعیت منافقین اما سیلاب اشک همچنان بر گونه ها روان بود و نام مقدس یا علی (ع) بر زبان ها جاری ...

باز هم جاده است که همچنان دراز و پر پیچ و خم ، تا افق امتداد می یابد، و کاروانیان که با ذکر »برئت الی الله عزوجل من اعدائکم و من الجبت و الطاغوت و الشیاطین و حزبهم...« از دشمنان اهل بیت (ع) بیزاری می جویند و با قلب هایی آکنده از کین و نفرت نسبت به این ظالمان سفر می کنند، سفری در زمان ...

کتابچه "اربعین، اجتماع قلب ها"

... وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ .
الإحتجاج على أهل اللجاج    ج‏2   ص 499
بی تردید اجتماع و اصلاح قلوب شیعیان آرزوی قلبی مولایمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد ....
 محرم و مراسم و آئین های مقدس و با شکوه آن فرصتی است تا مؤمنین زیرخیمه این صاحب عزای دلسوخته و "پدر مهربان" مشق همدلی و همبستگی کنند.
گروه تحقیق و مطالعه "پدرمهربان" با هدف تذکّر به ارزش و جایگاه این پیوند مقدس و دعوت به آن ، به ویژه در ایام اربعین و حرکت عظیم و شکوهمند جهانی به مقصد بارگاه حسینی، اقدام به تهیه کتابچه ای به نام "اربعین،اجتماع قلب ها" در سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی نموده است.
علاقمندان و عزاداران گرامی می توانند برای تهیه کتابچه به شماره 09392404609 پیام ارسال نمایند.
ضمناً  قیمت هر کتابک 500 تومان است که صرف تأمین هزینه چاپ های بعدی خواهد شد.