نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام

چهل منزل تا میقات

با کاروان نور

منزل سی و پنجم


کاروان در سفر طولانی خود، کوهستان های سر سبز و صحراهای خشکیده و روستاها و آبادی های زیادی را پشت سر نهاده و اکنون به یک بندرگاه زیبا رسیده است، کاروانیان ناگزیر امروز را در بندر می گذرانند تا فردا با یک کشتی به مسافرت خود ادامه دهند لذا در یک استراحتگاه ساحلی ساعتی توقف نموده سپس به گشت و گزار در بندر می پردازند.



از میان بازار سنتی عبور می نمائیم، دستفروش ها هر یک کالای خود را بر روی گاری های چوبی عرضه کرده اند. یکی فریاد می زند: ماهی! ماهی تازه! آن دیگری لباس های محلی رنگارنگ خود را در هوا تکان می دهد، این یکی چند دوربین و رادیو کوچک روی بساط خود چیده، کمی آنطرف تر عطر و بوی ادویه جات محلی شامه را نوازش می دهد که بی اختیار چشم گردانده و مغازه عطاری را جستجو می کنی، مغازه پر از مسافرانی است که سوغاتی تهیه می کنند...

هوای گرم و شرجی و ازدحام بازار تشنه مان کرده، مقابل فروشگاهی یک دستگاه آب سرد کن پیدا می کنیم...، سلام بر حسین (ع)! نگاهم روی این جمله خیره می ماند، حسین (ع)! آیا کسی هست نام مقدس تو را نشنیده باشد؟! شهر و دیاری هست که نشانی از تو و اهل بیت کریمت نداشته باشد؟!...

به راهمان ادامه می دهیم دختران و پسران کم سن و سال شیشه بدست جلوی رهگذران را گرفته و مدام تکرار می کنند ترشی! ترشی محلی! و من هنوز فکر می کنم هر گوشه از این زمین پهناور آداب و فرهنگ خود را دارد و چقدر آداب و رسـوم هر نقطه ای با نقطه ی دیگر تفاوت دارد، حال و هوای محیط چنان انسان را در خود جذب می کند که گویی وارد عالم دیگری شده ای...

در کوچه ها قدم می زنیم و از بازار فاصله می گــیریم، اینجا در هیاهـوی خیابان تعداد زیادی جوان و نوجوان در حاشیه خیابان سرگرم کاری هستند عده ای پیچک های سبز تازه را در ستون هایی که کنار خیابان نصب کرده اند می پیچند، عده ای ریسه لامپ های رنگی را آماده می کنند، تعدادی هم پرچم های کوچک تزئینی را کنار هم می چینند، کنار آنها می ایستیم و تماشا می کنیم، خلجان یک احساس آشنا را در قلبم حس می کنم، باز هم بوی یار، آن هم اینجا چه حس شیرینی است، اینکه همه جا می توان از او نشانی ببینی و او را بیابی، هنوز در دریای احساسات خود غوطه ور هستم که دستی روی شانه ام می خورد، سر بر می گردانم، شخصی مرا مخاطب قرار داده و با لهجه خاصی می پرسد: اینها چیه؟! دارن چکار می کنند؟! و من می مانم به این انسانی که اثر چهره و سر و وضع او پیداست که توریست خارجی است، طاق نصرت را چه ترجمه کنم؟!

  • جشن! تزئین می کنند برای جشن! برای عید!

  • عید؟! نوروز؟!

  • نه! جشن دینی! جشن مذهبی!

او سری به علامت تآیید تکان می دهد و می گوید : اسلام...! محمد (ص)...!

دوستانم به کمکم می آیند هر کدام با جمله ای برایش توضیح می دهند:

  • جشن میلاد منجی! یعنی کسی که همه بشریت در انتظار آمدن ایشان هستند! حضرت مهدی!

  • همان کسی که قرار است همه دنیا را تغییر بدهد، ظلم و ستم را نابود کند، خوشبختی و سعادت را به همه مردم دنیا هدیه نماید.

  • شما هم باید با منجی موعود آشنایی داشته باشید؟!

  • بله! بله! من مطالعه داشت، همه ادیان، این منجی می آید، ظلم و ستم می برد، مردم در امنیت هستند...

  • بله و توحید و پرستش خدای یکتا را در جهان رایج می کند و همه مردم به دین اسلام در می آیند.

  • البته اگر دوست داشته باشید می توانیم قراری بگذاریم و بیشتر صحبت کنیم.

  • بله! بله! دوست داشت که اطلاعات در مورد منجی -حضرت مهدی- زیاد باشد اما وقت نیست، سفر هست...

  • خوب شما می توانید در وب سایت Kindfather.com مقالات زیادی به زبان انگلیسی در این زمینه مطالعه کنید...

...و بعد از رد و بدل کردن تلفن و ایمیل از هم خداحافظی کردیم، حالا دوباره همگی در استراحتگاه ساحلی جمع شده ایم، قرار است زیارت جامعه کبیره را با هم بخوانیم، اینجا در این مکان با صفا با هوایی پاک و مطبوع کنار هم نشسته ایم امواج دریا با صدای دلنشین هر لحظه به ساحل می خورد و بر می گردد انعکاس نور خورشید روی ماسه های خیس، رنگین کمان ایجاد کرده، پرندگان دریایی پی در پی فرد می آیند چیزی از زمین برداشته دوباره اوج می گیرند و ما می خوانیم «السلام علی ...حجتة و صراطه و ...» سلام بر حجت خدا

بی اختیار بیاد توریستی که که در بازار دیدیم می افتم کاش او الان اینجا بود، صدای یکی از همسفرانم مرا به خود می آورد او می گوید واقعا اتفاق جالبی بود آن طاق نصرت باعث شد که توریست خارجی چیزهایی راجع به امام زمان (ع) بشنوه، دیدید چطور با اشتیاق گوش می داد؟ فکر می کنید تأثیری هم روش گذاشته باشد؟

  • شاید هم فقط می خواسته اطلاعات عمومی خودش را زیاد کنه.

  • اما من اینطور فکر نمی کنم اون واقعاً با اشتیاق گوش می داد، شما چرا از این زاویه به قضیه نگاه نمی کنید که این ماجرا عنایتی از جانب خداوند بوده تا این شخص با امام زمان (عج) آشنا شود و در معرض اتمام حجت قرار بگیرد و در روایت آمده که در روز قیامت کسی با وجود ائمه (ع) نمی تواند ادعا کند که حق به او نرسیده است و مسئله حجت بودن ائمه بر همه اهل عالم نکته بسیار مهمی است، در فرازی از زیارت جامعه کبیره هم به این نکته اشاره دارد که «و رضیکم ...حججا علی بریته» به این معنی که «خداوند پسندید حجت بودن شما را بر آفریده هایش» و یا در فراز دیگری از همین زیارت جملاتی در تایید این نکته وجود دارد از جمله «السلام علی ...حجج الله علی اهل الدنیا و الاخرة والاولی و رحمة الله و برکاته».

  • من هم یک حدیث در اصول کافی خواندم که کافری از امام صادق (ع ) پرسید :پیغمبران و رسولان را از چه راه ثابت می کنید؟

    ایشان فرمودند : وقتی ثابت کردیم که ما آفریننده و صانعی داریم که از ما و تمام مخلوقات برتر و با رحمت و رفعت است و روا نباشد که خلقش او را ببیند و لمس کنند و بی واسطه با یکدیگر برخورد و مباحثه کنند و ثابت شد که بر او فرستادگانی در میان بندگانش هست که خواست او را برای بندگانش بیان می کنند و ایشان را به مصالح و منافعشان و موجبات تباه و فنایشان رهبری می نمایند پس وجود امر و نهی کنندگان و تقریر نمایندگان خداوند حکیم دانا در بین خلقش ثابت گشت. آنها همان پیامبران و برگزیدگان خلق او می باشند. و حکیمانی که به حکمت تربیت شده و به حکمت مبعوث گشته اند با آنکه در خلقت و اندام با مردم شریک اند ولی در احوال و اخلاق، شریک ایشان نباشند و نیز از جانب خداوند حکیم دانا، بوسیله حکمت مورد تأیید قرار گیرند. پس پیامبران در هر عصر و زمانی به سبب دلایل و براهینی که آورده اند ثابت می شود. تا زمین از حجتی که بر صدق گفتار و جواز عدالتش نشانه ای باشد خالی نماند . (اصول کافی ج۱ ص ۲۲۷)

  • یک نکته جالب به نظرم رسید و آن اینکه گهگاه افرادی از ائمه(ع) راجع به کسانی که بنابر دلایلی حق به آنها نمی رسیده یا به تعبیری «مستضعفین» سوال نموده اند، در یکی از این موارد راوی گفته من به امام صادق(ع) عرض کردم چه می گویید در مورد مستضعفان؟ فرمودند: مگر شما مستضعفی باقی گذاشته اید؟ کجایند مستضعفان؟ به خدا سوگند عقیده شما را دوشیزگان پشت پرده به هم رسانده اند و زنان سقّا در راه مدینه درباره مذهب شما گفتگو می کنند. و در روایتی دیگر امام صادق (ع) ]چنین فرمودند که امروز دیگر مستضعفی نیست (زیرا) مردان به مردان (دین حق) را رسانده اند و زنان به زنان. (اصول کافی ج۴ ص۱۲۷)

  • در مورد شخص امام زمان(ع) هم آن حضرت اختصاصا حجت نامیده می شوند -حضرت حجة بن الحسن العسکری(عج)- و ما در مقام دعا اینگونه از خداوند مسئلت می نماییم که معرفت خود و نبی خویش را به ما ارزانی نماید و با تاکید از او تمنا می کنیم که «...اللهم عرفنی حجتک، فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی» در واقع نهایت و کمال شناخت حجت زمانمان را از خداوند طلب می کنیم و اعتراف می نماییم که اگر او را نشناسیم و در سایه این شناخت از او طبعیت و پیروی نکنیم به ضلالت کشیده شده و تمامی اعمالمان تباه می شود.

...کاروانیان تا ساعتها در کنار طبیعت بکر و دریای مواج به بحث ادامه داده و سپس به استراحت می پردازند تا فردا سفر خود را آغاز نمایند، سفری در زمان...



کتابچه "اربعین، اجتماع قلب ها"

... وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ .
الإحتجاج على أهل اللجاج    ج‏2   ص 499
بی تردید اجتماع و اصلاح قلوب شیعیان آرزوی قلبی مولایمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد ....
 محرم و مراسم و آئین های مقدس و با شکوه آن فرصتی است تا مؤمنین زیرخیمه این صاحب عزای دلسوخته و "پدر مهربان" مشق همدلی و همبستگی کنند.
گروه تحقیق و مطالعه "پدرمهربان" با هدف تذکّر به ارزش و جایگاه این پیوند مقدس و دعوت به آن ، به ویژه در ایام اربعین و حرکت عظیم و شکوهمند جهانی به مقصد بارگاه حسینی، اقدام به تهیه کتابچه ای به نام "اربعین،اجتماع قلب ها" در سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی نموده است.
علاقمندان و عزاداران گرامی می توانند برای تهیه کتابچه به شماره 09392404609 پیام ارسال نمایند.
ضمناً  قیمت هر کتابک 500 تومان است که صرف تأمین هزینه چاپ های بعدی خواهد شد.