نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام

کوچ به تاریکی ها


آیا می توان تصور کرد که مردمی پس از آنکه در پی تلاش ها و مجاهدت های جان فرسا به گنجی گران بها دست یافته، در چشم بهم زدنی آن را از کف داده و دوباره تهی دست برجای مانده باشند؟!

آیا می شود که قومی شب و روز گوهری بی همتا را جستجو نموده و بخاطر آن دریاها و اقیانوسها را کاویده، در دره های ژرف فرود آمده و از صخره ها و کوه ها بالا رفته و قله های رفیع را فتح نموده و آن گوهر بی بدیل را به کف آورده و در آغوش فشرده باشند لاکن پس ار اندکی آن را به گوشه ای افکنده و رها کرده باشند؟!



تاریخ این دفتر خاطرات حیات بشری، متاسفانه به این پرسش ما پاسخ مثبت داده و وجود و حضور چنین نقاط سیاهی را در مسیر تحول جوامع مورد صحه قرار داده است.

بله کم نبوده اند سرزمین هایی که مردم آن پس از آنکه در پی تلاش ها و زحمات بی دریغ انبیاء الهی، از تاریکی شرک و کفر به روشنای ایمان هجرت نمود و طعم شیرین عبودیت را در ذائقه ی خود احساس نمودند، و مجددا نور را به قصد تاریکی، و ایمان را به مقصد کفر، و سعادت را به سمت شقاوت ترک گفته، و در سرزمین تباهی سکنا گزیدند.

مولای متقیان امیرالمومنین علی (ع) در خطبه «وسیله» از یکی از این هجرت های سیاه، پرده برمی دارند:

این مردم (سالیان طولانی) هم چنان بت ها را پرستش نموده و در بت خانه ها خدمت می کردند، برای بت ها مراسم ویژه ای برپا نموده و در آن برای بت های «بحیره» و «وصیله» و «سائبه» و «حام» نذر و قربانی می نمودند (حیواناتی که در زمان جاهلیت استفاده از آنها را برای خود حرام نموده و برای بت ها اختصاص داده بودند) و با ازلام (چوبه های تیر مخصوص) قرعه می زدند. و از خداوند عزیز، بی خبر مانده و از راه راست سرگردان گشته بودند، و در مسیری غیر از حق می شتافتند، و شیطان بر آنها مسلط بوده و تاریکی های جاهلیت ایشان را در برگرفته و از همان آغاز شیرخوارگی با جهالت آغاز نموده و با ضلالت ختم می نمودند، در چنین موقعیتی بود که خداوند از روی رحمت، ما اهل بیت (ع) را برای آنها فرستاد و از سر مهر ورزی بر ایشان ظاهر ساخت، و پرده ها را بوسیله ما کنار زد تا هر کس که می خواهد نور بگیرد، و هر کس پیروی کند فضیلت یابد و تاییدی باشد برای هر کس که آن راه را تصدیق کند.

اینگونه بود که این مردم پس از خواری، در مسند عزّت قرار گرفتند؛ و از کمی، بسیار گشتند و هیبت آنها در دلها و دیده ها جایگزین شد. اقوام سرکش در برابرشان تسلیم گردیده و به نعمتی رسیدند که بر سر زبانها افتاده بود و به سهولت به کرامت دست یافته و بعد از ترس به امنیت و پس از پراکندگی به جمعیت رسیدند، مفاخر معد بن عدنان (پدر عرب) از جانب ماست، و ما آن ها را به دهلیز هدایت برده و به دارالسلام امنیت وارد ساختیم و جامه ایمان بر تنشان پوشاندیم، به واسطه ما بر جهانیان پیروز گشتند.

(و بر اثر فراهم آمدن چنین فضای مساعدی استعداد های مردم فرصت بروز و ظهور پیدا کرده) و در عصر پیامبر(ص)، نمونه های برجسته ای از جمله نیکوکاران، شمشیر زنان ماهر، نمازگزاران خدا جو و پارسای زاهد در میانشان ظهور یافته و امانت را ظاهر ساخته و به کارهای ثواب روی آوردند و بر این سبیل بودند تا آنکه خداوند پیامبرش را دعوت نموده و به سوی خود بالا برد، در واقع شهادت پیامبر اکرم (ص) نقطه پایانی بود بر این سعادت ها.”

اما آخر مگر چه اتفاقی افتاده بود که این خوشبختی نه تنها ادامه نیافت بلکه بر عکس به شقاوت و تیره بختی نیز تبدیل گشت؟!

این سوالی است که قرآن کریم در بسیاری از آیات خود بدان پاسخ گفته است، از جمله در آیه ۵۳ سوره انفاق می فرماید:

این بدان جهت است که خداوند هرگز نعمتی را که به قومی عطا فرمود تغییر نمی دهد تا آنکه آن قوم روش پیشین خود را تغییر دهند و خداوند شنوا و داناست.”

و نیز در آیه ۹۶ اعراف می فرماید :

و چنانچه مردم شهر و دیار، همه ایمان آورده و پرهیزکار می شدند همانا ما درهای برکات آسمان و زمین را بر روی آن ها می گشودیم و لیکن چون تکذیب کردند ما آن ها را به کیفر کردار زشت خودشان رساندیم .”

و یا در آیه ی ۱۲۴ سوره مبارکه طه می فرماید:

و هر کس از ذکر و یاد من روی بگرداند همانا معیشتش تنگ شده و روز قیامت او را نابینا محشور می گردانیم. “

بنابر شهادت قرآن کریم این مردم، روش پیشین خود را ترک گفته و ایمان را رها نموده و از ذکر خداوند رویگردان شدند. و آن روش تغییر یافته، و ایمان رها شده، و ذکر فراموش گشته، نبود مگر اطاعت از همان فرمانی که پیامبر (ص) تا واپسین دقایق عمر گهربار خویش بدان امر می نمودند، و بر آن تأکید داشتند، و مولا امیرالمؤمنین (ع) در ادامه سخنرانی خویش این نکته را کاملا شرح داده اند:

... چیزی پس از او نگذشت جز آنکه مانند چشم بر هم زدن یا جهیدن برق، که به عقب برگشتند و پشت کردند و به خونخواهی برخاسته و لشکرها آراستند و در (خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم) را بستند و خانه ها را در هم شکستند و آثار رسول خدا را زیر و رو کردند و از احکام آن حضرت رو گرداندند و از انوار او دور شدند و به جای جانشینی که او تعیین کرده بود دیگری را ار روی ستم به جانشینی گماشتند و چنین پنداشتند که آن کسی را که خود از خاندان ابی قُحافه انتخاب کرده اند، برای جانشینی خداوند سزاوارتر است از آن کس که رسول خدا (ص) خود به جانشینی خویش انتخاب کرده بود.”

آری آن مردم خوشبختی و سعادت رها شدن از جاهلیت و تیرگی های آن را در سایه اطاعت از پیامبر (ص) بدست آورده بودند، به سبب این اطاعت و تسلیم شدن بود که به آن کرامت ها دست یافته بودند، بوسیله آن کشتی نجات بود که خود را به ساحل امن رسانده بودند، پس آیا می شد پس از رها کردن آن وسیله و پشت کردن به آن سنت ها و زیر پا نهادن میثاق ها هنوز از آبشخورهای گوارا نوشیده و در خوشبختی غوطه ور باشند؟!!

آیا می شد امام و خلیفه ای را که خداوند بر مردم گزیدیده رها نمود، تنها گذارده اما همچنان در مسیر هدایت و صلاح باقی ماند و ادامه دهند؟!!

امام باقر (ع) در روایتی فرموده اند:

هر که خود را به انجام عبادتی به زحمت اندازد و به این طریق بخواهد برای خود دینداری کند در عین حال پیشوایی از جانب خداوند برای خود نداشته باشد کوشش او پذیرفته نیست و او گمراه و سرگردان است و خداوند کردار او را ناپسند دارد. و او همچون گوسفندی است که از چوپان و گله خویش گم می شود و تمام روز در تلاش و رفت و آمد باشد و چون شب بر او پرده برافکند، گله ای را که از چوپان خودش نیست ببیند، بسوی آن گراید و به آن فریب خورد و در خوابگاه آن گله بخوابد، هنگامی که چوپان گله خود را حرکت دهد آن چوپان و گله را ناآشنا ببیند، باز با شتاب و سرگردانی در جستجوی چوپان و گله خود برآید، گوسفندانی را ببیند و به سوی آن گراید و بدان فریفته شود، چوپان هم فریاد زند که بیا و به چوپان گله خود بپیوند که تو از گله و چوپان خود گمگشته و سرگردانی. آن گوسفند هراسان و سرگردان و تنها به این سو و آن سو زند و چوپانی هم ندارد که به چراگاهش رهبری کند و یا به منزلش می رساند، در همین هنگام گرگ گمشدن او را مغتنم شمارد و او را بخورد. چنین است به خدا ای محمد بن مسلم حال کسی که از جمله این امت باشد و او را امامی آشکار و عادل از طرف خدای عزوجل نباشد، او گمشده و گمراه است و اگر بر این حال بمیرد با کفر و نفاق مرده است.

بدان ای محمد که پیشوایان ستمگر و پیروانشان از دین خدا بر کنارند، خود گمراه گشته و مردم را گمراه کرده اند، اعمالی که آنان انجام می دهند مانند خاکستری باشد که تند بادی در روز طوفانی به او زند و چیزی از آنچه کسب کرده اند به دستشان نرسد! این است گمراهی دور.” (اصول کافی ج۲ ص ۲۰۴)

اما آیا هنوز خطر باقی است؟ آیا برای ما شیعیان عصر غیبت نیز بیم این وجود دارد که ما نیز به دوران جاهلیت باز گردیم؟

ابن ابی یعفور می گوید از امام صادق (ع) راجع به حدیث رسول خدا (ص) که فرموده بودند : “هر کس بمیرد و او را پیشوایی نباشد، مرگش مرگ جاهلیت است.” پرسیدم و گفتم مقصود مردن در حال کفر است؟

فرمود مردن در حال گمراهی است.

و من دوباره پرسیدم آیا در این زمان هم هر که بمیرد و او را پیشوایی نباشد مرگ او مرگ جاهلیت است؟!

و امام فرمودند: آری. (اصول کافی ج۲ ص۲۰۸)

در روایت دیگری حارث بن مغیره می گوید از امام صادق (ع) پرسیدم: آیا پیغمبر (ص) فرموده هر که بمیرد و پیشوایی را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است؟!

فرمود: آری.

و من دوباره پرسیدم: جاهلیت کامل، یا جاهلیتی که امامش را نشناسد؟!

فرمود: جاهلیت کفر و نفاق و گمراهی.

بنابراین خطر هنوز هم پا برجاست،هنوز هم این امکان وجود دارد که شیعیان نیز به همان دوران تاریک و سیاهی که حضرت علی (ع) از آن سخن می گفت بازگشت نمایند و این در صورتی است که در شناخت امام زمان خویش (عج) باز مانند و در تمسک و توسل به آن بزرگوار کوتاهی نموده و برای طلب معارف و علوم دینی به سراغ افراد دیگری رفته و معالم دین را از سرچشمه اصلی آن نیاموزند. این گونه پس از آنکه به سعادت هدایت دست یافته، مجدداً به دیار تاریک کفر و نفاق و گمراهی باز میگردد.

پس به جاست که مدام به درگاه خداوند استغاثه نمائیم که:

پروردگارا! قلبهایمان را گمراه مساز پس از آنکه لذت هدایت را به ما چشاندی و از جانب خود بر ما ببخش پیشوای رحمت و مولا و امام زمانمان را.

کتابچه "اربعین، اجتماع قلب ها"

... وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ .
الإحتجاج على أهل اللجاج    ج‏2   ص 499
بی تردید اجتماع و اصلاح قلوب شیعیان آرزوی قلبی مولایمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد ....
 محرم و مراسم و آئین های مقدس و با شکوه آن فرصتی است تا مؤمنین زیرخیمه این صاحب عزای دلسوخته و "پدر مهربان" مشق همدلی و همبستگی کنند.
گروه تحقیق و مطالعه "پدرمهربان" با هدف تذکّر به ارزش و جایگاه این پیوند مقدس و دعوت به آن ، به ویژه در ایام اربعین و حرکت عظیم و شکوهمند جهانی به مقصد بارگاه حسینی، اقدام به تهیه کتابچه ای به نام "اربعین،اجتماع قلب ها" در سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی نموده است.
علاقمندان و عزاداران گرامی می توانند برای تهیه کتابچه به شماره 09392404609 پیام ارسال نمایند.
ضمناً  قیمت هر کتابک 500 تومان است که صرف تأمین هزینه چاپ های بعدی خواهد شد.