نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام

محرم رسید و غدیر سیه پوشید (۳)

پیمان شکنان

سلام بر جسد های عریان مانده، سلام بر آن جسم های رنگ پریده، سلام بر آن خونهای ریخته شده، سلام بر آن اعضاء تکه تکه شده، سلام بر آن سرهای بالای نیزه رفته، سلام بر آن زنان بیرون شده از خیام، سلام بر حجت پروردگار جهانیان... (زیارت ناحیه مقدسه)

دیدیم که چگونه غدیر در آغازین روزهای خود دچار نیرنگ غاصبان خلافت گردید و از اجرای اهداف عالیه خود باز ماند.

در اینکه دشمنان غدیر و غاصبان حق علی (ع) بسیار فرصت طلب، نیرنگ باز و گستاخ و بی مهابا بوده و از حمایت همه جانبه ابلیس و جنودش بهرمند می گشته اند، هیچ گونه تردیدی نیست اما آنچه غدیر را دچار مخاطره ساخت نه عظمت و هیبت دشمنان بلکه سستی و کاستی مدافعانش بود.



آری، مردمی که می بایست می ایستادند و از این گوهر آسمانی که سعادت دنیا و آخرت را یکجا نصیبشان می ساخت دفاع می کردند، اما افسوس که در عمل آنرا چون مهره ای بی ارزش به گوشه ای افکنده و به حال خود رها نمودند.

براستی بعد از آن همه میثاق های غلیظ و پیمان محکم و عهد اکید که در ایام دهر و چرخش روزگاران بوسیله پیامبران الهی و رسول خاتم صلی الله علیه و آله بارها و بارها تجدید و تکرار شده بود، چرا مردم پیمان شکنی کرده و حق غدیر را پاس نداشتند؟ چه چیز باعث می شد که این خورشید طالع و خیر واضح به این شدن مورد بی مهری و انکار قرار گیرد؟

آیا این خصائص، ویژگی های درونی و عادات مردم نبود که دست به دست هم داده، چون نیروی واپس زننده و سدی محکم در مقابل اهداف و مقاصد غدیر ایستادگی می کرد و مانع اجرای آنها می گشت؟

حسد، ریاست طلبی، طمع و آز، عصبیت و کینه توزی، تنبلی و سست عنصری، آسایش طلبی آنی، هوی و هوس، ترس از اجرای عدالت و برچیده شدن سفره های نامشروع، عادات و سنت های سوء جاهلی، حرام خواری و تکرار گناه و ...

به هر حال تذکر و اشاره به چنین صفات و ویژگی های ناپسندی را در خطبه های امیرالمؤمنین(ع) و حضرت فاطمه(س) و سایر معصومین(ع) می یابیم و نقش آنها را در پیاده نشدن فرامین خداوند و سفارش های رسول او (ص) در روز غدیر، نمی توانیم انکار کنیم:

یاری طلبی علی (ع):

سلمان فارسی می گوید: ... شبانگاه امیرالمؤمنین (ع)، حضرت زهرا (س) را بر الاغی سوار کرده و دست حسنین (ع) را گرفته و به خانه های اهل بدر از مهاجرین و انصار آمد و آنان را به یاری خود دعوت کرده و حق خود را به آنها تذکر داد. از میان آنها چهل و چهار نفر دعوت آن حضرت را پذیرفته، بنا گذاشتند که صبح زود سلاح در بر کرده و با سرهای تراشیده در محضر امیرالمؤمنین(ع) حاضر شده و بعد از بیعت به موت از آن حضرت طرفداری کنند. و چون صبح شد، کسی از آن جمعیت بجز چهار نفر که من بودم و ابوذر و مقداد و زیربن عوام ، در موعد مقرر به وعده گاه نیامدند. در شب دوم باز آن حضرت از آن جمعیت دیدن کرده و آنها را به خدا سوگند داد که از حق طرفداری کرده و در این موقع حساس به غفلت و سستی و جهالت سرنبرند! آنها باز برای صبح فردا وعده گذاشتند اما این مرتبه نیز جز آن چهار نفر شخص دیگری حاضر نشد و در شب سوم نیز ...

امیرالمؤمنین به آنچه وظیفه داشت عمل کرد و چون بی وفایی و بهانه جویی آنها را مشاهده فرمود در خانه نشسته و مشغول جمع و تألیف قرآن مجید شد. (احتجاج ج۱ ص ۲۳۳)



در ضمن گفتگوی طولانی عمر و ابوبکر پس از غصب خلافت آمده:

ابوبکر گفت : سوگند به خدا اگر علی بخواهد ، ما را با دست چپ خود می کشد و آنچه اکنون سبب نجات و علت موفقیت ما می باشد سه امر است :

اول- او یار و یاوری ندارد و تنها است.

دوم- مقید است به اینکه مطابق وصیت و سفارش رسول اکرم عمل کند، و بر خلاف وصیت او با ما رفتار ننماید.

سوم- هر کدام از قبایل و طوائف عرب را که فرض کنید با او عداوت باطنی داشته و روی سرشت و عصبیت خود نمی توانند با او دل گرم و مهربان باشند. زیرا بزرگان و شجاعان قبایل را کشته است.

و هرگاه این مسائل نبود امر خلافت برای او مسلم و قطعی به نظر می رسید و مخالفت و کراهت ما تأثیری نداشت. (احتجاج طبرسی ج۱ ص۲۷۷)



ابوذر غفاری در دفاع از علی (ع) خطاب به ابوبکر سخنانی ایراد و به نکاتی اشاره نموده است:

... اگر این امر را در خانواده پیغمبر (ص) قرار می دادید، هرگز خلافت و نزاعی در میان امت مسلمانان پیدا نمی شد. ولی بعد از این هر کسی به این امر طمع ورزیده و چشم های مردم دنیاپرست به سوی آن متوجه شده و خون های زیادی در راه تحصیل این امر ریخته می شود و با قهر و غلبه و زور و سرنیزه ، تسخیر اهل دنیا خواهد گردید. (احتجاج ص ۲۱۰)

ابوذر در ادامه سخنرانی خود می گوید : ... شما گفته های پیغمبر را پشت سر انداختید و عهد و وصیت او را فراموش نموده و از لذات و جلوه های زندگی دنیوی پیروی نمودید. شما از نعمت های پاینده واز زندگی همیشگی و پر از سرور و شادی آخرت دست کشیده و به زندگی بسیار حقیر و بی ارج این دنیا دلبستگی پیدا کردید. شما چون امت های گذشته که پس از درگذشت پیامبران الهی گفته های آنان را فراموش و احکام و وصایای ایشان را ترک کرده و از صراط دین و حقیقت منصرف می شدند، شما نیز اوامر و وصایای ایشان را ترک کرده و آئین و احکام او را تغییر و تحریف نمودید و البته هر چه زودتر به جزای اعمال ناشایست خودتان خواهید رسید. (احتجاج ج۱ ص۲۱۱)



مقداد بن اسود نیز در مقام دفاع از مولای خود چنین گفته:

... ای ابابکر از پروردگار جهان بترس و این لباس را از تن به در کن تا در زندگی دنیا و عقبی سالم و در امان باشی، فریب دنیا و وساوس افراد قریش تو را به بدبختی و بیچارگی سوق ندهد. زود است که زندگی دنیا سپری گشته و تو به سزای اعمال خود برسی. (احتجاج ج۱ ص۲۱۳)



و در جریان احراق بیت و آتش زدن خانه وحی، حضرت زهرا (س) از پشت در خطاب به مردم فرمودند:

...من قومی را نمی شناسم که بی وفاتر و کم عاطفه تر از شما باشد. جنازه رسول خدا را روی زمین رها نموده و مشغول غصب خلافت شدید، و هیچگونه مشورتی با ما نکردید و حقی برای ما قائل نگشتید. گویا هیچ یک از شما از امر و فرمان رسول خدا (ص) در روز غدیر کمترین اطلاعی نداشتید. سوگند به خداوند که پیامبر (ص) در غدیر چنان امر ولایت را محکم و استوار نموده بود که کسی را طمع و امید غصب آن باقی نمانده بود.

ولی شما هیچگونه وظیفه و حق و امری را رعایت ننموده و روابط خود با پیامبر (ص) را به کلی قطع نمودید البته خداوند متعال میان ما و شما حکم خواهد فرمود . (احتجاج ج۱ ص۲۲۹)



حضرت فاطمه (ع) در خطبه فدک چنین فرموده اند:

... ای مردم خدای متعال پیغمبر خود را از این جهان فانی به سرای جاودانی که منزل انبیاء و آخرین محل برگزیدگان خود بود، رحلت داد و کینه های درونی شما ظاهر گشته و لباس دین و شریعت را که به ظاهر پوشیده بودید، کهنه و مندرس گردید، و مخالفین و معاندین که خود را جمع کرده و به گوشه عزلت خزیده بودند بال و پر گشودند. صدای اهل باطل شنیده شده و در میان مردم ظاهر شدند و آواز شیطان بلند گشته و منافقین ندای او را اجابت کردند. مردم هوی پرست و گمراه، راه های ضلالت و خلافت و فتنه انگیزی را پیش گرفته و از پشت سر شیطان دویدند. شیطان که شما را گول خورده و مغرور دید و آنگاه که شما را تکان داده و تحریک می کرد . بسی سبک و جَلد یافت و با اشاره مختصری شما تند شده و خود را گم گردید، اعتدال و صحت عمل را از دست دادید، به حقوق دیگران تجاوز کردید و مهار شتری که از شما نبود گرفتید و از چشمه آبی که شما را در آن حقی نبود نوشیدند.

جای بس شگفت و حیرت است حالت شما ای مردم : چقدر متزلزل و سبک بودید و چقدر زود وقار و طمأنینه و حقیقت را از دست دادید و چقدر زود حرص و طمع و غضب خودتان را آشکار ساختید ...آگاه باشید که شماها به مرحله پست و به سوی هوس رانی روی آورده اید و کسی را که سزاوار تولیت و پیشوایی و امامت است ترک کرده اید. شماها از فشار تکالیف و از حدود وظایف دینی، خود را رها و آزاد ساختید. آنچه را که دیده و شنیده و می دانستید دور انداختید پس اگر شما و همه اهل زمین کافر شوید همگی، خداوند بی نیاز و ستوده است.

بدانید که من می بینم ، ضلالت و خذلان و تیرگی انحراف ظاهر و باطن شما ها را فراگرفته است و می دانم که شما نخواهید توانست از این ظلمتکده و بحران نجات یابید، سخنان من تأثیری در احوال شما نخواهد داشت ولی می خواهم حجت را بر شما تمام کرده و سینه خود را که از غصه و اندوه لبریز است خالی نموده جوش و خروش قلب خود را تسکین دهم ... (احتجاج ج۱ ص۲۸۶)



مدتی بعد حضرت زهرا(س) بیمار شدند و در بستر آرمیدند. پس زنان انصار و مهاجرین به عیادت ایشان آمدند و آن حضرت خطاب به آنها فرمودند: به خدا سوگند که حال من در این موقع طوری است که زندگی با شما مورد نفرت من بوده و مردان شما را دشمن خود می دانم و آن را پس از امتحان دور انداخته و پس از دیدن نیات سوء و خوی های ناپسند از همه آنها کناره گیری نموده ام.

چقدر زشت است که انسان پس از بیدار کردن راه راست گمراه شده و بعد از بدست آوردن حق و مشاهده نور به سوی باطل و تاریکی منحرف شود. وای بر آنان که چگونه از صراط حقیقت و آن راهی که پیغمبر خدا نشان داده بود گمراه شدند؟

چگونه از پسر عموی وپیامبر(ص) که باب علم و مظهر تقوا و عدالت و شجاعت و حقیقت است دست کشیدند؟

چقدر بد است آنچه بجا آوردند البته خداوند آنان را مورد سخط و غضب خود قرار خواهد داد و در آتش جهنم باقی خواهند بود.

جای بسی حیرت است که چگونه این مردم از پسر عموی من، علی بن ابی طالب دست کشیده و از او اعراض کردند. سوگند به خداوند که تنها علت روی گرداندن آنها وحشت از شمشیر اوست. آنها می دانند که آن حضرت در مقام اجرای حق و عدالت کوچکترین ملاحظه و باکی نداشته و با نهایت شدت و کمال شجاعت و استقامت اوامر و فرمانهای حق متعال را درباره همه اجرا می نماید.

اما افسوس که پسر عموی مرا خانه نشین کردند. در حالی که اگر از او پیروی می کردند او آنها را به صراط مستقیم و به سوی سعادت همیشگی و خوشبختی دائمی هدایت می کرد و آنها می دیدند که علی بن ابی طالب علاقه و میلی به اموال و لذائذ دنیا ندارد.

و در این صورت بود که شخص راستگو از دروغگو تمیز داده می شد.

«و اگر اهل سرزمین ها ایمان می آوردند و تقوا پیشه می ساختند، هرآیینه برکات آسمان و زمین را بر آنها می گشودیم و لیکن انکار و تکذیب نمودند و ما نیز آنها را به خاطر اعمالشان عذاب نمودیم.»(اعراف/۹۶)

...ادامه دارد.



کتابچه "اربعین، اجتماع قلب ها"

... وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ .
الإحتجاج على أهل اللجاج    ج‏2   ص 499
بی تردید اجتماع و اصلاح قلوب شیعیان آرزوی قلبی مولایمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد ....
 محرم و مراسم و آئین های مقدس و با شکوه آن فرصتی است تا مؤمنین زیرخیمه این صاحب عزای دلسوخته و "پدر مهربان" مشق همدلی و همبستگی کنند.
گروه تحقیق و مطالعه "پدرمهربان" با هدف تذکّر به ارزش و جایگاه این پیوند مقدس و دعوت به آن ، به ویژه در ایام اربعین و حرکت عظیم و شکوهمند جهانی به مقصد بارگاه حسینی، اقدام به تهیه کتابچه ای به نام "اربعین،اجتماع قلب ها" در سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی نموده است.
علاقمندان و عزاداران گرامی می توانند برای تهیه کتابچه به شماره 09392404609 پیام ارسال نمایند.
ضمناً  قیمت هر کتابک 500 تومان است که صرف تأمین هزینه چاپ های بعدی خواهد شد.