نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام

محرم زره رسید و غدیر سیه پوشید (۵)

غدیر در کربلا

سلام بر تو! بدرستی که به سوی تو آمده ام و امید به رستگار شدن در نزد تو را دارم.

سلام بر تو! سلام کسی که به حرمت تو آشناست و در دوستی و ولایت تو خالص است و با محبت تو به خداوند تقرب می جوید و از دشمنانت بیزاری می طلبد.

سلام کسی که قلب او از مصیبت تو جریحه دار و اشکش به هنگام یاد تو جاریست.

سلام کسی که در غم تو اندوهگین و مصیبت زده و سرگشته و بیچاره است... (زیارت ناحیه مقدسه)


آری غدیر آمده بود تا نور و روشنی و سعادت را به عالیمان هدیه کند. آمده بود که انسان ها را در مکتب بندگی خدا بنشاند و جوهره وجود آنان را به آسمان کمال پرواز دهد غدیر آمده بود تا پیامبر (ص) و خاندان مطهر او را به عنوان علم هدایت و شاهراه رستگاری به جهانیان معرفی کند تا راه خوشبختی را گم نکنند. لیکن دژخیمان در سقیفه کمین کردند و با چنگالهای دهشتناک خود بر چهره نورانی او پنجه کشیده و زخم خورده و غارت زده، رهایش نمودند.



مخاطبان و شاهدان غدیر آنان که پیامبر (ص) از ایشان پیمان موکد گرفته بود که که به غدیر وفادار بمانند و آن را یاری دهند، پیمان شکستند و خدعه و خیانت ورزیدند.

همانگونه که دیدیم خاندان نبوت (ع) از جمله فاطمه زهرا (س) و امیرالمؤمنین علی (ع) در خطابه های خود ریشه ها و علل این سستی و کاهلی را به خوبی آسیب شناسی نموده اند. علی (ع) در یکی از این خطابه ها با نقل کلامی از پیامبر (ص) تمامی این غفلت ها را اینگونه طبقه بندی می نمایند:

«یا علی! تو بعد از من با کسانی که نقض بیعت می کنند(ناکثین) و با ظالمین(قاسطین) و با مردمی که از صراط مستقیم خارج می گردند(مارقین) مقاتله و مجاهده می کنی و آنان را یکایک معرفی فرمود.» (احتجاج ص۲۰۲ ح۲)

آن مردم عهد شکن، در آن زمان فریب غاصبان را خورده و با سکوت خود اجازه دادند که این راهزنان بر منبر پیامبر (ص) تکیه زدند. لیکن به زودی متوجه فریب خوردن خود شده و دانستند که در این هیاهو بازیچه ای بیش نبوده اند، با این وصف همچنان به سکوت خود ادامه داده و در پی جبران اشتباه خویش برنیامدند. و علی (ع) اشاره می کنند که اینان آگاهانه و با بصیرت به خیانت خود ادامه می داده اند در حالی از گرد خاندان پیامبر (ص) پراکنده شدند که آنان را به علم و کمال آزموده و دیده بودند که در هر مسئله و معضلی که به علی (ع) مراجعه می کنند آن حضرت به خوبی از عهده ی حل و رفع آن بر می آید و سر رشته تدبیر همه امور به دست آن بزرگوار انجام می پذیرد.

سرانجام در سایه این پیمان شکنی ها بود که فرق وارث غدیر در محراب کوفه شکافت و وارث او امام حسن مجتبی (ع) با زهر جفا به شهادت رسید. و در سایه این سکوت بود که جانشینان سقیفه یکی پس از دیگری بر کرسی ظلم تکیه زدند و اینگونه شعار دادند که : نه پیامبری آمده و نه وحی نازل گشته و سپس وصیت ابی سفیان را - که می گفت : هان ای بنی امیه! همانطور که توپ بازی را در میان بازی می ربایند شما هم خلافت را بربائید و بین خود بچرخانید. سوگند به آن ابوسفیان را رواست، نه عذابی است و نه حساب و نه بهشتی و نه جهنم و نه محشری و نه قیامتی ... (ابن ابی الحدید شرح نهج البلاغه) - سرمشق خویش قرار داده و به کامروایی پرداختند .

اصحاب سقیفه و بخصوص بنی امیه تنها در فکر پادشاهی و حکمرانی نبودند بلکه می خواستند اساس و بنیان اسلام را برانداخته و نشانی از خاندان پیامبر (ص) باقی نگذارند، بدین سبب بود که یزید -این وارث شوم سقیفه- امام حسین (ع) را که میراث دار و پرچمدار غدیر بود به بیعت با خود فراخواند. و او چنین فرمود : ما اهل بیعت نبوت و معدن رسالتیم، خانه ما محل رفت و آمد ملائکه است، هستی با نام ما آغاز شده و به ما خاتمه می یابد، یزید مردی فاسق و شرابخوار و آدمکش، خائن و بی حیا می باشد، از مثل منی بعید است که با کسی چون او بیعت کنم ...

مروان به ایشان عرض کرد: من به تو پیشنهاد می کنم که تن به بیعت با یزید بدهی زیرا خیر دنیا و آخرت تو در این کار می باشد.

و حسین (ع) پاسخ داد : انا لله و انا الیه راجعون. برای مسلمانان بدبختی ای بزرگتر از این نیست که امیر آنان شخصی چون یزید باشد و باید فاتحه اسلام را خواند زیرا من از جدم رسول خدا (ص) شنیدم که می فرمود : خلافت بر فرزندان ابی سفیان حرام است ... (لهوف ص۴۵-۴۷)

امام حسین (ع) برای آنکه تن به بیعت با یزید ندهد با همه اهل و خاندان خود راه مکه را پیش گرفت و به زیارت خانه خدا رفت.

اکنون غدیر دوباره جلوه نموده و سقیفه پای به میدان مبارزه گذاشته بود و مردم صحنه ای دیگر از مشی و منش و عادات همیشگی خویش را به نمایش می نهادند.

... ای شیعیان! به طور قطع شنیده اید که معاویه هلاک گشته و نزد خداوند رفته تا به سزای کردار خود برسد، هم اینک یزید، فرزند او جانشین وی گشته و حسین ابن علی (ع) از بیعت با او سرباز زده و به مکه پناه آورده امروز امام حسین (ع) احتیاج به کمک و یاری شما دارد اگر به یاری خویشتن اطمینان دارید و با دشمن او خواهید جنگید پس به وسیله نامه پشتیبانی خود را به آن حضرت اعلام کنید و اگر ترس اهمال و سستی در این کار را دارید و در خود توان این وظیفه را نمی یابید همان بهتر که آن بزرگوار را فریب ندهید. (لهوف ص ۵۷)

... به خدا سوگند می خورم و بر این سوگند خویش استوارم که مبارزه با یزید برای پیشرفت دین از مبارزه با مشرکین برتر است اینکه پیش روی شما حسین بن علی (ع) فرزند دختر پیامبر، دارای شرافتی اصیل و اندیشه ای نیک و فضیلتی غیر قابل وصف، دانشی بی انتها و سزاوارتر از هر کس به امر خلافت می باشد. او کسی است که هم از لحاظ سابقه و هم از نظر سن از همه برتر است او از خاندان رسالت بوده، با فرو دستان مهربان و نسبت به بزرگان دین نیکوکار است و او نگهبانی کریم برای مردم و پیشوای قوم است. خداوند به وسیله ی او حجت خویش را بر مردم و خیرخواهی خود را به ایشان کامل نموده، پس از دیدار نور حق خود را محروم نساخته و برای محو باطل ساکت ننشینید. (لهوف ص۶۴)

مردم کوفه یکدیگر را به پیمان های غدیر یادآوری نموده و به نوشتن دعوتنامه برای امام حسین (ع) تشویق کردند که :

پس از سلام ای پسر رسول خدا (ص) مردم منتظر قدوم شمایند، آنها رأیی جز رأی تو ندارند. پس به سوی ما بشتاب که بوستان هایمان سرسبز و میوه های درختانمان و باغ ها و گیاهانمان خرم و پربار شده است.

پس اگر تصمیم گرفتید به سوی ما بیایید یقین بدانید که سپاهی مجهز و لشکری آماده، مقدم تو را گرامی خواهند داشت (لهوت ص۵۹)

... امروز بر روی زمین کسی جز شما حجت خدای خلقش و امانت او در روی خاک نمی باشد . شما شاخه ای از درخت زیتون احمدی می باشید که اصل آن درخت پیامبر، و شاخه اش تویی، بیا که همای سعادت بر سرت بال گسترانیده چرا که گردن های قبیله ابن تمیم در برابر دستورات و فرمانبری از حکم تو ذلیلانه فرود آمده آمده است . (لهوت ۶۹)


به دنبال این نامه ها بود که امام حسین (ع) تصمیم می گیرند که کاروان خود را به سمت کوفه حرکت دهند لیکن از همان آغاز نغمه های ناساز و خبرهای شوم از راه می رسند که:

کوفیان مردمی بس سست عهدند و دل هایشان با شماست و شمشیرهایشان علیه شما! (لهوف ص۹۲)

و این محمد بن حنیفه بود که دلسوزی می کرد:

  • برادر جان! تو خود آگاهی که مردم کوفه با پدر و برادرت چه حیله و نیرنگی به کار بردند. ترس من از این است که تو نیز دچار سرنوشت پدر و برادرت گردی، اگر قصد ماندن و اقامت در مکه را نمایی تو با عزت ترین مردم در این حرم بوده و هیچ کس نمی تواند به تو تعرض کند.

و امام می فرماید:

«برادرم می ترسم که یزید بن معاویه مرا غافلگیر کرده و به قتل برساند و با کشتن من حرمت حرم الهی شکسته شود

و این بار نه از تبار آدمیان که شیعیانی از جن بودند که خیرخواهی می کردند:

  • تو مرو ما خود دشمنانت را نابود خواهیم کرد اگر امر بفرمایی.

و پاسخ شنیدند :

«خداوند در قرآن فرموده : ای پیامبر (ص) به آنان بگو که اگر در خانه های خود نیز بمانید باز هم آنانی که مرگ بر ایشان نوشته شده (با پای خود) به سوی قتلگاه خویش می روند پس من نیز اگر در شهر و وطن خود بمانم، پس این مردم شقی و بدبخت با چه چیز امتحان شوند؟ و چه کسی در قبر من جای گیرد ؟ ... به خدا سوگند من خود نیز بر انجام این کار (کشتن دشمنانم) از شما تواناترم، اما این آزمایشی است تا حجت تمام شود تا «آنانی که هلاک می شوند با دلیلی روشن هلاک گردند» و آنهایی که زنده می مانند نیز با بیّنه و دلیل واضح و روشن زنده بمانند (لهوف ص۹۹)

حسین (ع) با کاروانی از اهل و خاندان پیامبر (ص) به سمت کوفه حرکت کرد تا غدیر دیگری را برای جهانیان برپا نماید. منبری دیگر و خطابه ای دیگر عهد و پیمانی دوباره و میثاقی تازه تا آنگونه که خود فرموده بود اتمام حجتی دوباره و صحنه امتحانی دیگر پیش روی مردم جلوه گر سازد تا جهانیان بدانند وفادار و پیمان شناس کیست ، و عهد شکن و خیانت پیشه چه کسی!

...حسین (ع) سوار بر مرکب خویش در مقابل لشکر ابن سعد به خطابه ایستاده، تو گویی علی(ع) است که بر منبر کوفه سخن می راند و این مردم همان مردمند که زره پوشیده و شمشیر کشیده، به اینجا آمده و صف در صف ایستاده اند. جملات نیز همان کلام علی است که امروز بر زبان فرزند گرامیش جاری می شود:

«ای مردم مرگ و بیچارگی بر شما باد، زیرا شما در حال پریشانی و سرگردانی از ما طلب یاری نمودید و ما را به فریاد رسی خود فرا خواندید، ما نیز با شتاب برای یاری شما آمدیم اما اینک آن شمشیری که مطابق سوگندتان می بایست برای یاری ما از غلاف بیرون بکشید به روی خود ما کشیدید و این آتشی را که برای ما مهیا نموده اید همان آتشی است که قرار بود بر جان دشمن ما و دشمن شما بر افروخته گردد. امروز شما برای یاری دشمنان خود و جنگ با دوستان خود جمع شده اید. در حالیکه آنها نه عدالتی را برپا کرده اند و نه امید تازه ای در یاری به آنها وجود دارد.

وای بر شما ! آیا قصد دارید که ما را تنها گذاشته و رها کنید، بی آنکه حتی شمشیری در راه کمک به ما از غلاف در آورید یا خاطرتان از سوی ما پریشان باشد با آن که رای محکمی اتخاذ نمایید ؟ شما همانند ملخ و با شتاب و عجله مشغول به این عمل شدید و چونان پروانه ای دامن بر این آتش زدید.

از رحمت خدا به دور باشید ای بردگان اجتماع و ای رانده شدگان از گروه ها و ای تارکین کتاب خدا و ای کسانی که احکام خدا را دگرگون ساختید و ای گروه گناهکاران و ای پیروان شیطان و ای خاموش کنندگان چراغ هدایت نبوی!

آیا اینان را یاری می کنید و ما را تنها و خوار می گذارید؟ آری ! به خدا سوگند می خورم که این حیله و نیرنگ از قدیم در شما بود، و اصل و فرع شما را در برگرفته. شما به آن خو گرفته اید، شما همچون میوه ی پلید و خبیثی هستید که حتی در گلوی باغبان خود نیز چون استخوان گیر می کنید، ولی بر غاصبین لقمه ای گوارا هستید. بدانید که این زنازاده فرزند زنازاده (ابن زیاد) مرا بین دو کار قرار داده یکی (از این دو) شهادت و دیگری ذلت (بیعت با یزید) است هیهات و دور باد که ما شهادت را نپذیرفته و تن به ذلت دهیم (لهوف ص۱۳۵)


...ادامه دارد.

کتابچه "اربعین، اجتماع قلب ها"

... وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ .
الإحتجاج على أهل اللجاج    ج‏2   ص 499
بی تردید اجتماع و اصلاح قلوب شیعیان آرزوی قلبی مولایمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد ....
 محرم و مراسم و آئین های مقدس و با شکوه آن فرصتی است تا مؤمنین زیرخیمه این صاحب عزای دلسوخته و "پدر مهربان" مشق همدلی و همبستگی کنند.
گروه تحقیق و مطالعه "پدرمهربان" با هدف تذکّر به ارزش و جایگاه این پیوند مقدس و دعوت به آن ، به ویژه در ایام اربعین و حرکت عظیم و شکوهمند جهانی به مقصد بارگاه حسینی، اقدام به تهیه کتابچه ای به نام "اربعین،اجتماع قلب ها" در سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی نموده است.
علاقمندان و عزاداران گرامی می توانند برای تهیه کتابچه به شماره 09392404609 پیام ارسال نمایند.
ضمناً  قیمت هر کتابک 500 تومان است که صرف تأمین هزینه چاپ های بعدی خواهد شد.