نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام

محرم زره رسید و غدیر سیه پوشید

عاشورا غدیر به خون نشسته

سلام بر تو، سلامِ کسی که اگر در کربلا می بود شمشیرها را به خود می خرید و از تو دور می کرد، و جان ناقابلش را هدف تیرهای مرگ می نمود تا تو زنده بمانی، پیش رویت می جنگید و تو را در برابر یاغیان یاری می داد و روح و بدن و مال و اولادش را فدای تو می ساخت،سلامِ کسی که روحش فدای تو و اهلش جان پناه اهل تو باد . (زیارت ناحیه مقدسه)

این صدای تاختن اسبان، این چکاچک شمشیرها و نیزه ها و نعره سواران، این شورش و هیاهو از چیست؟

مگر اینجا میدان جنگ است؟ یا آنکه نبردی در گرفته است؟ کدام سرباز در مقابل کدام جنگ آور می رزمد؟



ده ها و صدها مرد زره پوشیده با شمشیرهایی برهنه، گرداگرد نوجوانی یکه و تنها می تازند و هر یک شمشیری و نیزه ای بر بدن او فرود می آورند... در هر نقطه از پیکر او زخمی پدید آمده و خون از سراپایش می چکد.

و آن سو تر خنجری صیقل خورده حنجره ی پیرمردی سپید موی را شکافته و آخرین رمق حیات او را می ستاند.

آن طرف تر جوانی مشک بر دوش به سمت شط می تازد، هزاران سواره به یک باره بر سرش می ریزند، مشک را از دوش او گرفته و او را با دستی تهی به عقب بر می گردانند.

صدای گریه کودکان پریشان از خیمه ها به گوش می رسد که از تشنگی ناله سر داده و جرعه آبی می طلبند.

...اگر جنگی هست اینجا، چرا این چنین نا برابر؟

شبیخون است !

حیوانیت رها شده، عقده های سرگشوده، توحّش تجسم یافته، جاهلیت بیدار گشته و یورش وحشیانه دژخیمانی به دور از انسانیت ...

شمشیر آخته سقیفه به روی غدیر!

عاشوراست و هنگامه نبرد. نبردی نابرابر و خصمانه. دیو باطل با تمامی سبوعیت، در برابر حق با تمامی مظلومیت.

و سرانجام دشتی پر از ستاره هایی که خاموش بر زمین افتاده اند.

این حسین(ع) است، سومین پرچمدار غدیر. این اکبر، آن علی اصغر، آن دیگری قاسم، آن یکی عبدالله، کمی دورتر عباس ...

اینان یادگاران غدیرند که چنین در خون تپیده اند.

به کدامین گناه کشته شدند؟!

*****

آری ویژگی غدیر عاشورا این بود که شمشیرها از رو بسته شده، پرده ی نفاق دریده گشته و صورت کریه اهل سقیفه رو در روی غدیریان قرار گرفته بود.

اما چرا؟! چه چیزی آن مردم را بدینجا رسانیده بود که صحنه ای از پستی و دنائت و شقاوت و قساوت را در عاشورا به نمایش بگذارند؟!

بنابر آنچه در خطبه امام حسین (ع) و سایر اهل بیت تبلور یافته تمامی آن علت و عوامل را در چند نکته می توانیم دسته بندی کنیم:


  • لذت جویی و آسایش طلبی آنی:

اگر چه خداوند وعده فرموده بود که اگر مردم ایمان آورده و به ولایت خاندان عترت گردن نهند، برکات و نعمات خود را از زمین آسمان بر آنها نازل فرماید، لیکن این مردم به لذت های پوچ و خوشبختی کاذب آنی دلخوش کرده و به وعده و وعیدهای غاصبان امید بستند و چسبیدن به این آسایش زودگذر را بهانه ای قرار دادند تا در خانه های خود نشسته و این خاندان را بر گرفتن حق خود یاری نکنند. نمونه واضح این دنیا شیفتگی را در عمر سعد می توان مثال زد که علیرغم علم به عظمت مقام امام حسین (ع) ، وسوسه رسیدن به ملک ری او را بر آن داشت که در قتل آن حضرت شرکت جوید.


  • ترسی از عدالت:

اینان با شناختی که از این خاندان داشتند به خوبی می دانستند که اگر امام حسین(ع) به حق خود دست یافته و به حکومت برسد هر کس جز به آنچه حق اوست نخواهد رسید و از زیاده طلبی و حیف و میل بیت المال خبری نخواهد بود. بعلاوه حقوق ضایع شده، اگر چه در کابین دختران صرف گشته باشد را احقاق خواهد نمود. بعلاوه عادت به حرام خواری و شکم های پر شده از حرام مانع از آن می گشت که به امام حسین (ع) تمایل پیدا کنند.


  • کینه های انباشته:

این مردم هنوز از یاد نبرده بودند آنگاه که در خرافات جاهلیت غوطه ور بوده و بر سر اعتقادات باطل خود مدام با پیامبر اکرم (ص) می جنگیدند، این شمشیر برّان علی(ع) بود که بر فرق جباران و ستمگران -که پدران و برادران و بستگان همین مردم کینه جو و سیه باطن بودند. - فرود آمده و طریق روشن ایمان و فلاح را به سوی مردم می گشود.

این منافقان اگر چه به ظاهر قبول اسلام کردند لیکن در باطن نه فقط طعم ایمان را نچشیده ، بلکه بخاطر کشته شدن بستگان خود در جریان جنگ به دست علی (ع) ، کینه او و خاندانش را نیز به دل گرفته در فکر فرصت تلافی بودند. لذا در عاشورا به هنگام حمله به امام حسین (ع) و خاندان او مدام تکرار می کردند: بغضا لابیک. از نفرت پدرت!


وقتی همه این علت ها و نکته های سیاه به هم می پیوندند تنها یک واژه را در ذهن تداعی می نمایند: عدم معرفت!

در خیمه گاه امام حسین (ع) مردانی حاضر بودن چون حر، مسلم بن عوسجه، زهربن قین، وهب و ...که تکیه کلامشان این بود : «جان و مال و پدر و مادرم فدای تو یا حسین! ای کاش هزار جان می داشتم و فدای تو می کردیم»

...و سرانجام نیز با خون خویشتن این ادعا را امضا نمودند. اینان ترجمان معرفت بودند و معرفت در قامت هایشان تجسم یافته بود.

در عوض در صف لشکریان دشمن نیز کسی نبود که نداند حسین فرزند علی (ع) و فاطمه (س) است و جدش محمد (ص) رسول و فرستادن خداست و در روی زمین هیچ پسر پیغمبری جز او وجود ندارد، لیکن اینها هیچکدام باعث نگردید که از ریختن خون حسین (ع) و خاندانش خودداری کنند.

زیرا که قلبهای آنان بر حق، خاشع نگشته و فرمان خداوند را در مورد اطاعت از خاندان اهل بیت(ع) گردن ننهاده بودند، لذا حسد و کینه انباشته آنان در عاشورا سرباز کرده و اهل بیت پیامبر (ص) را در حالیکه شجاعانه و مردانه از خود دفاع می نمودند به خاک و خون کشید.

...ادامه دارد.


کتابچه "اربعین، اجتماع قلب ها"

... وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ .
الإحتجاج على أهل اللجاج    ج‏2   ص 499
بی تردید اجتماع و اصلاح قلوب شیعیان آرزوی قلبی مولایمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد ....
 محرم و مراسم و آئین های مقدس و با شکوه آن فرصتی است تا مؤمنین زیرخیمه این صاحب عزای دلسوخته و "پدر مهربان" مشق همدلی و همبستگی کنند.
گروه تحقیق و مطالعه "پدرمهربان" با هدف تذکّر به ارزش و جایگاه این پیوند مقدس و دعوت به آن ، به ویژه در ایام اربعین و حرکت عظیم و شکوهمند جهانی به مقصد بارگاه حسینی، اقدام به تهیه کتابچه ای به نام "اربعین،اجتماع قلب ها" در سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی نموده است.
علاقمندان و عزاداران گرامی می توانند برای تهیه کتابچه به شماره 09392404609 پیام ارسال نمایند.
ضمناً  قیمت هر کتابک 500 تومان است که صرف تأمین هزینه چاپ های بعدی خواهد شد.