نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام

پیامبران ، سوگوار ماتم حسین (ع)


«من اقتدا می کنم به حسین ابن علی (ع).»

این آخرین ناله سوگوارانه ی پیامبر پاک طینت خداوند اسماعیل بن حزقیل در زیر خنجر دژخیمان کافر و مشرکان ستمگر بود، آن گاه که پوست صورت او را کنده و در زیر شکنجه به شهادتش می رساندند.



«آری در آن لحظات عجیب فرشتگان از سوی خداوند به دلجویی نزد وی آمده به او گفتند : پروردگارت به تو سلام رسانید و می فرماید : من آنچه نسبت به تو انجام دادند را دیدم و او ما را فرستاده تا آنچه تو می خواهی انجام دهیم

و اما اسماعیل صادق الوعد صبورانه تکرار کرد در این مصیبت به مولایم حسین بن علی(ع) اقتدا نموده و همچون او به رضای پروردگارم راضی می باشم.

اما آیا این تنها اسماعیل صادق الوعد بود که شیفته و واله فرزند پیامبر گشته و همه عمر محبت وی را در قلب می پرورید، یا آنکه تمامی انبیاء و رسولان پیشین از سرگذشت امام حسین (ع) با همه جزئیات آن مطلع بوده و در سوگ آن بزرگوار همواره گریسته اند؟

در مورد حضرت آدم (ع) آمده :

وقتی آن حضرت به زمین هبوط نمود، بین او و حوّا جدایی افتاد، پس در جستجوی او اطراف زمین را دور زده و به کربلا رسید، ناگاه سینه اش از فرط غم و اندوه تنگ شد، بادلی افسرده به راه خود ادامه داد لیکن تا پایش به قتلگاه رسید، لغزید و بر زمین افتاد و مجروح و خون آلود برخاست و گفت: پروردگارا! آیا خطایی از من سر زده که به چنین بلایی مبتلا گشتم؟

پاسخ آمد که نه چنین نیست، لیکن در این مکان فرزندت حسین (ع) را از ظلم و ستم به قتل می رسانند، به این سبب تو نیز دچار حادثه گشته و خونت بر این زمین جاری گشت تا با او موافقت و همسویی داشته باشی. آدم (ع) پرسید آیا این حسین (ع) از انبیاء است؟ خداوند فرمود که : نه ولی فرزند محمد (ص) می باشد. آدم پرسید او را چه کسی می کشد؟ خطاب آمد: کسی که اهل آسمان و زمین او را لعن نموده اند.

آدم (ع) این بار پرسید: من چه می توانم برای او انجام دهم؟ به او گفته شد: قاتلین حسن را لعن نما. آدم نیز چنین کرد و هنوز از این مکان دور نشده بود که به برکت این لعن حوّا را پیدا نمود . (نقل به مضمون از شهید کربلا تألیف سید تقی طباطبایی)

و نیز در مورد حضرت نوح (ع) آمده:

آن حضرت با کشتی خود به کربلا رسید. در این مکان طوفان شدت گرفته و در معرض غرق شدن قرار گرفت. نوح وحشت زده پرسید: خداوندا چرا چنین شد حال آنکه قبلا چنین اتفاقی نیفتاده بود؟ جبرئیل به او پاسخ داد: زیرا در این مکان حسین (ع) سبط محمد مصطفی (ص) خاتم الانبیاء و فزند خاتم اوصیاء کشته می شود نوح پرسید چه کسی او را می کشد؟

جبرئیل گفت: لعنت شده هفت آسمان و هفت زمین. نوح چهار بار او را لعن نمود پس به سبب ابن لعنت، کشتی به راه افتاد و در کوه جودی آرام گرفت.

و نیز در مورد حضرت ابراهیم (ع) نیز نقل شده که:

آن حضرت سوار بر اسب به خاک کربلا رسید. ناگاه پای اسبش لغزید و ابراهیم بر زمین فرو افتاده و خون از سرش جاری گشت. پس نالید : بار پروردگارا ! آیا من گناهی مرتکب گشته ام؟ جبرئیل پاسخ آورد که: تو گناهی نکرده ای لیکن سبط محمد مصطفی (ص) و فزند خاتم اوصیاء (ع) کشته می شود ، لذا خون تو نیز بر زمین ریخت تا با خون آن حضرت مطابقت داشته باشد. ابراهیم پرسید کشنده او کیست؟ جبرئیل گفت کسی که آسمان و زمین او را لعنت کرده اند...

در مورد حضرت موسی (ع) نیز آمده که :

روزی آن حضرت در مقام مناجات برای یکی از بنی اسرائیل طلب مغفرت نمود. خطاب آمد که ای موسی برای هر کس طلب مغفرت نمایی می پذیرم جز برای کشنده حسین (ع). عده ای گمراه و سرکش او را در سرزمین کربلا می کشند و پیکرش را بی غسل و کفن رها نموده، اموالش را به غارت می برند و خاندانش را اسیر می کنند و سر او و یارانش را بر سر نیزه قرار داده و در شهر می گردانند. ای موسی! کوچک و بزرگ آنها تشنگی کشیده و پوست بدنشان خشک می شود و هر قدر استغاثه کرده و یاری می طلبند ، دادرسی نمی یابند. در این هنگام حضرت موسی(ع) گریست و گفت پروردگارا! مجازات کشنده او چیست؟ پاسخ آمد: عذابی بر آنها نازل نمایم که اهل جهنم از شدت آن به آتش دوزخ پناه ببرند. رحمت من و شفاعت جد او به آنها نخواهد رسید و اگر به احترام او نبود زمین آنها را فرو می برد. موسی گفت : من از آنها و از هر کسی که از عمل آنها راضی باشد به سوی تو دوری و برائت می جویم و خداوند فرمود من رحمت خود را برای او و پیروانش و هر کس به حال او گریه کند و بگرایند و یا خود را به گریه وا دارد، قرار داده و آتش را بر بدنشان حرام می کنم.

و نیز در داستان دیگری نقل شده که:

روزی موسی و یوشع ابن نون به کربلا رسیدند. بند نعلین موسی باز شده و خار و خاشاک داخل آن شده و پاهایش را زخمی و خون آلود ساخت. موسی پرسید: پروردگارا! آیا از من عملی سر زده که مستوجب این عقوبت شده ام؟ وحی آمد:نه! لیکن اینجا مکانی است که حسین (ع) به شهادت می رسد، لذا خون تو در موافقت با خون او بر زمین ریخت. موسی (ع) پرسید حسین کیست؟ خداوند فرمود حسین فرزند محمد مصطفی و پسر علی مرتضی (ع) می باشد. موسی پرسید: قاتل او کیست؟ گفته شد کسی که ماهیان دریاها و درندگان صحرا و مرغان هوا او را لعنت می کنند. پس موسی نیز دست های خود را بلند کرده و بر یزید نفرین نمود و حضرت یوشع آمین گفت و هر دو از آنجا گذشتند.

و نیز در روایت آمده :

روزی در کنار مجمع البحرین موسی با خضر ملاقات نموده از مصائب کربلا سخن گفته و گریستند .

در مورد عیسی (ع) نیز آمده :

آن حضرت به اتفاق حواریون به کربلا رسیدند و در این هنگام شیری بر سر آنها رسیده و مسیر را مسدود نمود. عیسی پرسید: ای شیر چرا چنین می کنی؟ شیر گفت: تا یزید قاتل حسین (ع) را لعنت نکنید راه را بر شما باز نمی کنم. عیسی (ع) پرسید : حسین (ع)؟ گفت : فرزند پیغمبر آخرالزمان و پسر علی وصی او. عیسی پرسید: قاتل او کیست؟ گفت: کسی که گرگان و تمامی درندگان خصوصا در ایام عاشورا، او را لعنت می نماید پس عیسی دستان خود را بالا برده و یزید را لعنت کرد و حواریون آمین گفتند و شیر راه را باز کرد و آنها گذشتند.

بعلاوه روایت شده است:

روزی حضرت عیسی (ع) و حواریون به کربلا رفتند در آنجا گله آهویی را دیدند که دور هم جمع شده و گریه می کنند و عیسی و حواریون به گریه افتادند. حواریون سبب گریه او را پرسیدند پاسخ داد: اینجا سرزمینی است که فرزند پیامبر آخرالزمان و پسر طاهره بتول که شباهت به مادر من داشت در این مکان کشته و مدفون می گردد و خاک این زمین خوشبو تر از مشک می باشد.

در مورد حضرت سلیمان (ع) آمده:

روزی سلیمان بن داوود (ع) بر بساط خویش نشست تا از قلمرو حکومت خود دیدن نماید. وقتی به کربلا رسید بساط او سقوط نمود. سلیمان پرسید: ای باد چرا توقف نمودی؟ عرض کرد زیرا اینجا قتلگاه حسین بن علی (ع) است. پس جبرئیل فرود آمد و داستان شهادت آن حضرت و یارانش را نقل نمود و حضرت سلیمان کشندگان حسین (ع) را لعنت نمود .

در مورد حضرت زکریا نیز چنین آمده:

روزی زکریا در مقام مناجات عرض کرد : پروردگارا ! چه مصلحتی است که هر وقت من نام محمد (ص) و علی و فاطمه و حسن (ع) را به یاد می آورم خوشحال می شوم و هم و غم خود را فراموش می کنم و چون نام حسین (ع) را به یاد می آورم غم و غصه بر دلم می نشیند و اشک از دیدگانم جاری می شود؟ خداوند داستان حضرت سیدالشهدا (ع) را برای زکریا بیان فرمود و به او گفت که : «کاف» اشاره به کربلای حسین (ع) ، «ها» رمزی از هلاکت آن حضرت و فرزندان و یارانش و «یا» اشاره به یزید ملعون ، «عین» حکایت از عطش ، «صاد» صبر آن بزرگوار را می رساند .

زکریا (ع) چون واقعه جانگداز کربلا را شنید چنان متأثر شد که تا سه روز از مصلای خود خارج نشد و گریه زیاد نمود و از خداوند خواست که مرا نیز فرزندی کرامت فرما تا مایه روشنی چشمم باشد و مانند حسین (ع) شهادت نصیبش گردان و مرا چون محمد (ص) به مصیبت او مبتلا ساز.

خداوند دعایش را مستجاب کرد و یحیی (ع) را به او عطا فرمود و شهادت را نصیب او گردانید و او هم چون حسین (ع) شش ماهه به دنیا آمد.

انبیاء و مرسلین ، قاتلین امام حسین (ع) را لعنت نموده اند:

در روایت آمده : اولین کسی که قاتل امام حسین (ع) را لعنت کرد ابراهیم خلیل الرحمن بود. او فرزندانش را به این امر فرمان داد و از ایشان عهد و پیمان گرفت.

پس موسی بن عمران کشنده او را لعن نمود و امتش را نیز به آن فرمان داد. سپس داوود او را لعنت کرد و بنی اسرائیل را به آن فرمان داد. سپس عیسی او را لعن کرد و بسیار می شد که به امتش می گفت : «ای بنی اسرائیل قاتل حسین (ع) را لعنت کنید و اگر دوران او را دریافتید دست از یاری او برندارید، زیرا شهادت در رکاب او ، همچون شهادت در رکاب پیامبران است، در حالی که به میدان بشتابد و از آن روی برنگرداند. گویی که هم اکنون به آرامگاه او می نگرم

و هیچ پیامبری نبود مگر آنکه کربلا را زیارت کرد و کنار آن ایستاد و گفت : تو بقعه ای هستی که خیر بسیار در تو می باشد در بر توست که ماه تابان دفن می شود.

پیامبران زائران حرم اباعبدالله الحسین (ع):

امام صادق (ع) فرموده : پیامبری در آسمان و زمین نیست مگر آنکه از خداوند درخواست می کند که اجازه زیارت قبر حسین (ع) را به او بدهند پس دائما گروهی از آنان پایین آمده و گروهی بالا می روند .

و نیز از حسین نوه ابوحمزه ثمالی نقل شده که : در دوران بنی مروان مخفیانه از اهل شام عازم زیارت قبر حسین (ع) گشتم . چون به قریه کربلا رسیدم، در گوشه ای از آن پنهان شدم . نیمه شب که فرا رسید به طرف قبر رفتم و به نزدیکی آن که رسیدم مردی به سویم آمد و گفت اجر خود را گرفتی بازگرد زیرا به آن دست پیدا نمی کنی.

من ترسیدم و برگشتم و نزدیک فجر مجددا به سوی حرم رفتم لیکن دوباره آن مرد را دیدم که می گفت برگرد تو به آن نمی رسی. گفتم خدا تو را سلامت دهد چرا به آن نمی رسم ؟ من از کوفه به قصد زیارت آمده ام تو مرا مانع مشو زیرا که می ترسم صبح فرا رسد و اهل شام مرا دیده وکمر به قتلم ببندند.

او گفت : اندکی صبرنما زیرا موسی بن عمران (ع) از خدا خواسته که به او اجازه زیارت قبر حسین (ع) را بدهد.خداوند هم به او اجازه داد، پس هم اکنون با هفتاد هزار ملک فرود آمده و از اول شب تا طلیعه فجر نزد قبر بوده و پس از آن به آسمان می رود.

پرسیدم تو کیستی ؟

او گفت : من یکی از فرشتگانی هستم که از قبر حسین (ع) محافظت نموده و برای زوار او آمرزش می طلبم. من بازگشتم در حالیکه نزدیک بود عقل از سرم پرواز کند. پس هنگام طلوع فجر به سوی قبر رفتم و بی آنکه کسی مانعم شود به آن نزدیک شده و سلام و زیارت کرده و بر قاتلان حسین لعنت نمودم و نماز صبح به جای آورده از ترس مأموران شام به شتاب بازگشتم .


منابع:

کامل الزیاره ابن قولویه

شهید آگاه سید تقی طباطبایی

تفسیر جامع ج۴، روایات ذیل سوره مریم

کتابچه "اربعین، اجتماع قلب ها"

... وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ .
الإحتجاج على أهل اللجاج    ج‏2   ص 499
بی تردید اجتماع و اصلاح قلوب شیعیان آرزوی قلبی مولایمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد ....
 محرم و مراسم و آئین های مقدس و با شکوه آن فرصتی است تا مؤمنین زیرخیمه این صاحب عزای دلسوخته و "پدر مهربان" مشق همدلی و همبستگی کنند.
گروه تحقیق و مطالعه "پدرمهربان" با هدف تذکّر به ارزش و جایگاه این پیوند مقدس و دعوت به آن ، به ویژه در ایام اربعین و حرکت عظیم و شکوهمند جهانی به مقصد بارگاه حسینی، اقدام به تهیه کتابچه ای به نام "اربعین،اجتماع قلب ها" در سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی نموده است.
علاقمندان و عزاداران گرامی می توانند برای تهیه کتابچه به شماره 09392404609 پیام ارسال نمایند.
ضمناً  قیمت هر کتابک 500 تومان است که صرف تأمین هزینه چاپ های بعدی خواهد شد.