نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام

راز کیمیا(۲)


نفس ها در سینه حبس گردیده و چشم ها چرخش کلید را در قفل دنبال می کرد. سرانجام در صندوقچه گشوده و اولین پاکت خارج گشت.



دست نوشته ای با خطی زیبا در مقابل دیدگان همه جلوه گر شد. هر کس می خواست زودتر از محتوای آن باخبر شود. لاجرم آن را به جوان ترین نواده سپردند تا با صدای بلند برای همه بخواند. او نیز پس از لحظاتی چنین خواند:

«عزیزان من می دانم در حالی این نامه را می گشایید که ساعتی بیش نیست که پیکرم را به گور سرد سپرده و با انبوهی از خاک پوشانده اید. اکنون در اتاقم -همان اتاقی که در گوشه ی آن سال ها از من پرستاری کردید- گرد تخت خالی ام حلقه زده اید و با حسرت به قاب عکس جوانی ام می نگرید و آن شمع روشنی که سوختن و قطره قطره آب شدنش نمادی از گذر عمر من است.

من از شما می خواهم که از این سوختن و قطره قطره چکیدن ساده نگذرید که همه ی نور و فروزندگی شمع از اوست.

اما فرزندان دلبندم چیزی که من می خواهم برایتان بگویم، نه قصه ی آن شمع است که وصف روشن کننده ی اوست. آن دست قهار و چیره و حکیم و توانمندی که هستی را به حق تصویر می کند و می چرخاند. او که عالم با همه ی گستردگی و عظمت خود، تنها اشاره ای از اراده ی اوست.

هم او که من و شما را از تاریکخانه ی عدم به صحنه ی هستی آورد و لباس حیات پوشانید. هر آنچه نیاز جسم و روح ما بود اعم از چشم و گوش و قلب و عقل و هوش، همه را برایمان محیا ساخت و در مدار این دنیا به حرکتمان وا داشت.

و هم او بار دیگر لباس زندگی از جسم مان به در آورده و ما را به سرای نیستی می فرستد.

هم او که بندگانش را به گوهر عقل آراست و قدرت حافظه و فهم و ادراک بخشید. پروردگاری که هر لحظه دست به کار تدبیری است و پرداختن به امری او را از امر دیگری باز نمی دارد.

او که جهان یکسره عرصه ی حضور اوست و این حضور آشکار را با ظهور دست قدرتش بر همه جا و همه چیز، مدام به مخلوقاتش یادآوری می کند و تو به وضوح این ظهور قاطع را می یابی، آنجا که:

جنینی بودی ناتوان در رحم تاریک و بسته ی مادر که چشم به این جهان گشودی،از کودکی به نوجوانی و از نوجوانی به جوانی می رسی و از میان سالی به پیری و از هستی به نیستی.

شادمان و خرسند هستی، افسرده و دلگیر می شوی.

در عین سلامت و تندرستی بیمار گشته و از بیماری به سلامت باز می گردی.

در اوج دانایی حافظه ی خود را ازدست داده و به دامان جهل می افتی.

برنامه می ریزی و تصمیم می گیری، دست قهاری نقشه های تو را نقش برآب می کند.

سر از مطلبی در نمی آوری و جاهلی، به ناگاه چشمه ی نوری از درونت می جوشد و نکات مبهم دیرینه برایت چون روز روشن می گردد.

کسی را امکان فرار از حکومت او نمی باشد.

هیچ قدرتی را مجال ایستادگی در مقابل اراده ی کوبنده ی او نیست.

هیچ تدبیری به پای حکمت بالغه ی او نمی رسد.

اوست که هر لحظه و هر آن ما را می چرخاند و می پیچاند و زیر و رو می کند.

پس بندگان را گریزی نیست جز اینکه خواست و اراده و تصمیم خود را با اراده ی بی انتهای خالق هستی هم جهت نموده، سر تسلیم در مقابلش فرود آورده و با رضایت و غضب او هماهنگ شوند....»


ادامه دارد.

کتابچه "اربعین، اجتماع قلب ها"

... وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ .
الإحتجاج على أهل اللجاج    ج‏2   ص 499
بی تردید اجتماع و اصلاح قلوب شیعیان آرزوی قلبی مولایمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد ....
 محرم و مراسم و آئین های مقدس و با شکوه آن فرصتی است تا مؤمنین زیرخیمه این صاحب عزای دلسوخته و "پدر مهربان" مشق همدلی و همبستگی کنند.
گروه تحقیق و مطالعه "پدرمهربان" با هدف تذکّر به ارزش و جایگاه این پیوند مقدس و دعوت به آن ، به ویژه در ایام اربعین و حرکت عظیم و شکوهمند جهانی به مقصد بارگاه حسینی، اقدام به تهیه کتابچه ای به نام "اربعین،اجتماع قلب ها" در سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی نموده است.
علاقمندان و عزاداران گرامی می توانند برای تهیه کتابچه به شماره 09392404609 پیام ارسال نمایند.
ضمناً  قیمت هر کتابک 500 تومان است که صرف تأمین هزینه چاپ های بعدی خواهد شد.