نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام

راز کیمیا قسمت(۵)



این پنجمین شبی است که پسران و نوادان پیرمرد بنابر وصیت او در خانه اش گرد هم در آمده اند ، پسران خانواده با بازکردن درها و وصل کردن اتاق ها سالن بزرگ و دلبازی بوجود آورده و کتابخانه شخصی پیرمرد را نیز مورد استفاده قرار داده اند . بوی مطبوع چای تازه دم و شیرینی همه جای پیچیده و بیشتر افراد به موقع آمده اند و سرگرم گفتگو در مورد آنچه پدر برایشان نوشته شده اند . لیکن نیما هنوز نرسیده و جای او در میان دوستانش خالی به نظر میرسد .



محسن : از موقعی که پدر بزرگ بحث چرخاننده و تغییر دهنده را مطرح کرده من دائم این مسئله را در مورد خودم و دیگران مورد دقت قرار داده ام ، با همه وجود آن را لمس کرده ام. واقعا وجود یک دست قوی و مقتدر را احساس کرده ام که در کارهایم دخالت می کند و تغییر ایجاد می نماید. نمونه های زیادی را می توانم مثال بزنم، همین امروز صبح به حدی مریض بودم که تصور نمی کردم بتونم اینجا بیام اما کم کم علائم تب و سردرد از بین رفت و من سالم و با نشاط شدم .

رضا به کتابی که در دست داشت اشاره ای کرد و گفت: درست میگی برای من هم یک مورد جالب پیش آمد. مطلبی را از این کتاب خوانده بودم و به خاطر سپرده بودم تا برای همکارانم بازگو کنم اما درست موقعی که مقدمه چیده بودم و آماده ورود به بحث شده بودم دیدم چیزی به یادم نمی آید واقعا با همه وجودم آن لحظه درک کردم که اوضاع اون طور که فکر می کنم همه جا به اختیار خودم نیست من نمی تونم خودم را تصمیم گیرنده مطلق بدونم بدون اینکه به حضور خالق و مدیر مقتدر هستی توجهی داشته باشم.

جواد : و این همان نکته ای هست که پدر میخواست به ما بفهماند. او می خواست بگوید وقتی ما گرداننده و مدبری به این توانایی داریم چطور از غضب و ناخشنودیش نترسیم و مواظب رفتار خودمان نباشیم؟ باید به گونه ای عمل کنیم که باعث رضایت پروردگار باشد.

حسین : البته ما هر قدر هم سعی خودمان را بکنیم ممکن است ندانسته مرتکب عملی بشویم که باعث خشم خدا بشود .

مهدی : یا مثلا دلمان می خواهد یک کاری انجام بدهیم که در محضر او محبوب باشیم اما ندانیم آن کار کدام است .

جواد : برای همین هست که صحبت از راهنما پیش آمده، راهنما آن کسی است که نظرهای خداوند را به ما می رساند و به ما می گوید که او دوست دارد ما چه رفتاری داشته باشیم .

عباس : خوب هر کسی می تواند ادعا کند من آن کسی هستم که خدا فرستاده تا پیام هایش را به شما برسانم شما باید من را نماینده خدا بدانید، فرستاده خدا که ظاهرش با بقیه مردم فرق ندارد.

رضا : درست است اما خدا برای فرستادگان خودش علامت گذاشته تا بندگانش به اشتباه نیافتند علامتی که واضح و گویا و برای همه قابل تشخیص باشد . در واقع خداوند به فرستادگان خودش علم و قدرتی می دهد که کسی نتواند مشابه آن را کسب کند .

مهدی : من متوجه نشدم . چطور بفهمیم این کسی که ادعای راهنما بودن دارد علم و قدرت الهی است .

عباس : خوب قرار شد درخواست معجزه کنیم دیگه از کسی که می گوید من فرستاده خدا هستم درخواست می کنیم یک کاری بکند که علم هیچ کس و قدرت هیچ انسانی به آن حد نرسد که مثل آن را انجام بدهد .

در این وقت صدای گوش خراش هواپیمایی به گوش حاضران می رسد. توجه همه به صدا جلب می شود. امیر به سرعت به طرف پنجره می رود و آن را باز می کند. همه به چشم انداز وسیعی که آن سوی پنجره دیده می شود خیره می شوند. فضایی گسترده با ساختمان های بلند و یک هواپیمای عظیم الجثه که به زمین نزدیک شده و به نظر می رسد از ارتفاع کم در حال پرواز است.

محمد : این یک جنگنده است ظاهرا می خواهد روی فرودگاه این پادگان فرود بیاید .

امیر : این هواپیمای عظیم الجثه من را به یاد خاطره ای انداخت . چند سال پیش که هندوستان کار می کردم یکبار یک مرتاضی را دیدم که همراه مریدهایش آمده بود فرودگاه، بعد با خیره شدن به هواپیما آن را بین زمین و آسمان متوقف کرده بود. حسابی توجه مردم را با این کارش به خودش جلب کرده بود ، هر کس آنجا بود او را به خاطر این قدرت باورنکردنی تحسین می کرد. به نظر من هم یک جور معجزه بود.

جواد: معجزه؟ یعنی هر کار عجیب و غریبی معجزه است؟!

مهدی : خوب پدربزرگ هم همین را می گفت، کاری که کس دیگری نتواند انجام دهد.

جواد : نه اشتباه نکنید! کار مرتاض ها و امثال آنها نمی تواند معجزه باشد. آنها این جور کارها را با تمرین زیاد و آموزش دیدن از استادهای مختلف یاد می گیرند و هر کس دیگری هم می تواند وقت صرف کند و با پشتکار همین کارها را یاد بگیرد. شما هم اگر مایل باشید می توانید کارهای فوق العاده عجیب را به راحتی انجام بدهید.

حمید : اگر نیما اینجا بود حتما آدرس چند تا از این مرتاض ها رو از شما می گرفت تا بره «راز کیمیا» را از آنها یاد بگیره.

عباس : راستی نیما چرا امروز نیامده

رضا : حتما دیده از سرّ و راز و این جور حرفا بالاخره خبری نشد، حوصله اش سر رفته، آخر این جور که نیما به این مسائل علاقه دارد فکر نکنم به بحث های دیگر ما علاقه داشته باشد.

مهدی : نه اتفاقا من فکر می کنم اون برای سر در آوردن از هر چی راز و سرّ هم که شده،‌ حتما خودش رو می رسونه.

حسین : اینجا یک سوال می تونه مطرح بشه و آن اینکه اگر کسی ادعای راهنما بودن کرد و مثل همین مرتاض ها یک چشمه عملیات محیرالعقول هم انجام داد ما چطور بفهمیم که راستگو هست یا نه؟

جواد : خوب ما در خواست یک معجزه دیگه می کنیم، در یک زمینه ی متفاوت. اتفاقا این هم نکته مهمی به شمار می آید که یک مرتاض یا کسی که از طریق تمرین این قبیل کارها را آموخته فقط در یکی دو جنبه می تواند تبحر و استادی پیدا کند. در جایی که راهنمایان الهی در هر جنبه ای که از آنها درخواست معجره بشود می توانند معجزه نشان بدهند.

رضا : بنابراین در مورد بینه یا معجزه ما دو نکته مهم یاد گرفتیم. اول اینکه معجزه آموختنی و اکتسابی نیست بلکه خداوند علم و قدرت آن را در وجود راهنمایان خود می گذارد و دوم کسانی که کارهای خارق العاده انجام می دهند از جمله مرتاض ها ، صرفا در همان زمینه ای که تمرین کرده و علم آن را آموخته اند می توانند هنرنمایی کنند، چرا که این کسب آمادگی فرصت فوق العاده زیادی می خواهد و عملا امکان یاد گرفتن همه کارها وجود ندارد. در مقابل راهنمایان الهی بدون آنکه نزد کسی شاگردی کرده باشند خداوند علم و قدرت لازم را در وجودشان قرار می دهند مثل حضرت عیسی(ع) که در گهواره سخن گفت و حضرت موسی که به محض آنکه عصای خود را در مقابل ساحران به زمین انداخت بلافاصله تبدیل به اژدها شد .

مهدی : خوب حالا که کسی ادعای راهنما بودن داشت و در هر مورد هم که ما درخواست معجزه یا بینه کردیم پاسخ مثبت به ما داده و به ما ثابت شد که او راست گوست پس عقل حکم می کند که ما دیگر تسلیم شده و مخالفتی نکنیم و به هر آنچه می گوید اعتماد کنیم تا او هم فرامین و دستورات خداوند را به ما برساند و ما با انجام دستورات خداوند به رضایت و خشنودی او دست پیدا کرده و از خشم و غضب او در امان بمانیم .

حمید : گمان می کنم این راهی است که پیروان راهنمایان الهی -از جمله حضرت محمد (ص) و اهل بیت(ع)- تا به امروز رفته اند و با اطاعت از معصومین زمان خود، سعی در جلب رضایت خداوند و دوری از غضب او نموده اند.

مهدی : از معصومین زمان خود؟! یعنی ما هم در حال حاضر باید از راهنمای معصوم زمان خود پیروی کنیم؟!



ادامه دارد.

کتابچه "اربعین، اجتماع قلب ها"

... وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ .
الإحتجاج على أهل اللجاج    ج‏2   ص 499
بی تردید اجتماع و اصلاح قلوب شیعیان آرزوی قلبی مولایمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد ....
 محرم و مراسم و آئین های مقدس و با شکوه آن فرصتی است تا مؤمنین زیرخیمه این صاحب عزای دلسوخته و "پدر مهربان" مشق همدلی و همبستگی کنند.
گروه تحقیق و مطالعه "پدرمهربان" با هدف تذکّر به ارزش و جایگاه این پیوند مقدس و دعوت به آن ، به ویژه در ایام اربعین و حرکت عظیم و شکوهمند جهانی به مقصد بارگاه حسینی، اقدام به تهیه کتابچه ای به نام "اربعین،اجتماع قلب ها" در سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی نموده است.
علاقمندان و عزاداران گرامی می توانند برای تهیه کتابچه به شماره 09392404609 پیام ارسال نمایند.
ضمناً  قیمت هر کتابک 500 تومان است که صرف تأمین هزینه چاپ های بعدی خواهد شد.