نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام

راز کیمیا(۶)



حاضران وسایل پذیرایی را جمع آوری نموده و اتاق را مرتب می کنند عباس یکی دیگر از پنجره ها را باز می کند. نسیمی خنک و معطر به درون اتاق می وزد و چشم اندازی سرسبز و خرم از درختان بلند و گل بوته های زیبا جلوه گر می شود. صدای جریان آب از دور دست به گوش می رسد و پرندگان کوچک بر شاخساران نغمه سرایی می کنند. حسین می گوید به گمانم این جلسه را باید بدون نیما برگزار کنیم چون تا به حال که نرسیده و فرصت را هم نمی شود از دست داد .



مهدی : چرا فکر می کنم رسید، چون همین حالا صدای در آمد .

نیما با خونسردی زایدالوصفی وارد اتاق شده و سلام می کند و حاضران هر یک جمله ای می گویند .

  • سلام آقا! بالاخره تشریف آوردید؟!

  • کجا بودی پسر نگرانت شدیم !

  • مشکلی که برات پیش نیامده بود؟!

نیما : نه دفتر کارم بودم. یک نت وورک جدید آمده که داریم روی پرزنتش کار می کنیمی .

مهدی : ما صبر کردیم تا تو برسی بعد سراغ صندوقچه پدر بریم ، گفتیم اگر بدون تو پاکت را باز کنیم شاید ناراحت بشی .

نیما : نه باز می کردید برای من چندان هم مهم نیست. در واقع به خاطر سردرآوردن از اون رازه که توی مراسم حاضر می شم و گرنه خودم کلی بیزینس دارم. تو این چند ساعت سه چهار تا مشتری پرزنت کنم چند درصد دلار گیرم میاد ولی میخواهم ببینم پدر بالاخره کی و کجا وارد بحث اصلی می شه و راز کیمیا رو فاش می کنه؟!

جواد : درسته ما هم نفهمیدیم از کجا می خواد وارد بحث راز بشه اما این مطالب هم که تا به حال مطرح شده شیرین و جالبه. به گوش کردنش می ارزه.

عباس : بهتره زودتر بریم سراغ صندوقچه شاید امروز پرده از این راز برداشته بشه.

همه در اتاق پدر، کنار تخت ایستاده اند و فاتحه می خوانند. رضا به آرامی شمع کنار قاب عکس او را روشن می کند و مهدی صندوقچه را از زیر تخت بیرون می آورد و در همان حال می گوید کی تا به حال پاکت باز نکرده؟

علی یکی از نوه های پیرمرد با لبخندی پیش می آید و پاکتی را برداشته و می گشاید و چنین می خواند:

فرزندانم! عزیزانم! لحظه ای به شمع روشن روی میز نگاه کنید. به نور زیبای آن که اطراف خود را روشن کرده دقت کنید. به نظر شما پرنورترین قسمت شعله کجاست؟ مطمئنا خواهید گفت : اطراف فتیله. بله درست است نزدیکترین قسمت به شعله، روشن ترین قسمت آن است. بعد به تدریج هر چه از شعله دورتر می شویم از شدت نور هم کاسته می شود.

در مورد خورشید عالمتاب نیز همین طور است. کانون خورشید، درخشان ترین قسمت آن می باشد و هر چه شعاع های آن به مناطق دورتری می رسند، روشنی و گرمای آنها کم تر می شود. پس عقل نمی پذیرد که منبع نور ابتدا منطقه ای دوردست را روشن نموده و سپس در مرحله ی بعد منطقه ی نزدیک و هم جوار خود را. و نیز عقل نمی پذیرد که منطقه ی دورتر را به همان میزان منطقه ی نزدیک خود نورانی نماید.

در مورد نظام هستی نیز همین حقیقت صادق است. در واقع مواهب و برکات و نعمات و بخشش های خالق هستی -خداوند متعال- ابتدا به نزدیکترین موجود به او-انسان کامل- عطا می گردد و در مرتبه بعدی به ترتیب بقیه مخلوقات اعم از انسان، حیوان، گیاه و جماد سهم کمتری از این مواهب را دریافت می نمایند و آن انسان کامل کسی نیست جز بنده خاص و خلیفه خداوند و حجت او بر زمین.

واضح است که منظور از این نزدیکی، قرب مکانی نیست، بلکه به نوعی برتری در مقام و رتبه و اهمیت وجودی مورد نظر می باشد. دیگر موجودات کمالات و عطایای الهی را -اعم از نعمت حیات، علم، قدرت، جمال و جلال و ثروت و ...- از این انسان کامل می گیرند که بدون وجود او مدار هستی به چرخش در نخواهد آمد.

پس اگر شما به دیده بصیرت به آن سوی پنجره بنگیرید و کوه های استوار و درختان انبوه و زمزمه جویباران و پرواز شاپرک ها بر فراز گلهای ارغوانی و ... را مشاهده کنید، می فهمید که باغبان هستی حیّ و حاضر و سلامت در کنار باغ خود ایستاده و به فراست و دقت ، به گل پروری خود مشغول است و اگر نمی بود این باغبان با تجربه، نه از بوستان اثری بود و نه از گلهای رنگارنگ و نه از شما که از پنجره ای چشم انداز دلگشای آن را به تماشا بنشینید .

این کدخدای کاردان و دهقان بافراست جایی درهمین نزدیکی مراقب شماست و اگر دقت کنید رایحه حضور و نسیم نفس های او را احساس خواهید کرد. وجود باغ نشان از حضور باغبان است .

کتابچه "اربعین، اجتماع قلب ها"

... وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ .
الإحتجاج على أهل اللجاج    ج‏2   ص 499
بی تردید اجتماع و اصلاح قلوب شیعیان آرزوی قلبی مولایمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد ....
 محرم و مراسم و آئین های مقدس و با شکوه آن فرصتی است تا مؤمنین زیرخیمه این صاحب عزای دلسوخته و "پدر مهربان" مشق همدلی و همبستگی کنند.
گروه تحقیق و مطالعه "پدرمهربان" با هدف تذکّر به ارزش و جایگاه این پیوند مقدس و دعوت به آن ، به ویژه در ایام اربعین و حرکت عظیم و شکوهمند جهانی به مقصد بارگاه حسینی، اقدام به تهیه کتابچه ای به نام "اربعین،اجتماع قلب ها" در سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی نموده است.
علاقمندان و عزاداران گرامی می توانند برای تهیه کتابچه به شماره 09392404609 پیام ارسال نمایند.
ضمناً  قیمت هر کتابک 500 تومان است که صرف تأمین هزینه چاپ های بعدی خواهد شد.