نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام
این حسین(ع) است،آشنای دیرین پیامبران. که انبیاء الهی همواره او را به اُمم خود معرفی کرده و به عظمت جایگاهش متذکر شده اند و بر مصائبی که برایش پدید آمده گریسته اند.

از امام صادق (ع) روایت شده که:
«نیست پیغمبری در آسمان ها و زمین مگر آنکه از خداوند متعال درخواست می نماید که به ایشان اذن داده شود تا امام حسین(ع) را زیارت کند، پس فوجی از آسمان نازل شده و به زیارت آن جناب رفته و فوجی از زیارت فارغ شده و به آسمان می روند.»
و نیز یکی از نوادگان ابو حمزه ثمالی می گوید:
اواخر حکومت بنی مروان من برای زیارت قبر حسین بن علی (ع) خارج شده و در حالی که سفرم را از اهل شام پنهان می داشتم از شهر کوفه خارج شدم تا به کربلا رسیدم. پس در جایی مخفی شدم تا نیمی از شب گذشت. سپس از مکان خود بیرون آمده و به طرف قبر رفتم و وقتی نزدیک رسیدم مردی به طرفم آمد و گفت برگرد که تو به اجر و ثوابت رسیده و بیش از این دسترسی به قبر نداری. من نالان و گریان باز گشتم. هنگام طلوع صبح دوباره به طرف قبر حرکت کردم اما باز تا نزدیک آن رسیدم همان شخص جلو آمد و گفت تو به قبر دسترسی نداری و بهتر است برگردی. من به او گفتم خداوند تو را سلامت بدارد. چرا من به قبر دسترسی ندارم در حالی که از کوفه به نیت زیارت آن حضرت آمده ام. تقاضا می کنم بین من و قبر حایل نشوی تا زیارت کنم و به سرعت برگردم . زیرا اگر صبح شود بیم آن وجود دارد که اهل شام مرا دیده و بکشند. آن شخص به من گفت: کمی صبر کن چون موسی بن عمران از خداوند درخواست اذن برای زیارت قبر حسین بن علی (ع) نموده است و حق تعالی به او اذن داده. اکنون او با هفتاد هزار فرشته از آسمان به زمین آمده و آن جناب را زیارت می کنند تا صبح طلوع کند و به آسمان بروند.
من از آن شخص پرسیدم خداوند تو را سلامت بدارد، کیستی؟
او گفت : من یکی از فرشتگانی هستم که مأمور حفاظت و حراست قبر حسین بن علی (ع) بوده و برای زوار او طلب آمرزش می کنم.
من در حالی که نزدیک بود از آنچه او گفت عقلم بپرد ، به مکان خود برگشتم و سحرگاه مجددا آمدم . این بار کسی مانع من نشد پس کنار قبر حسین (ع) آمده و سلام نمودم و کشندگانش را نفرین کردم و نماز صبح به جا آورده و به جهت ترس و هراسی که از اهل شام داشتم سریع برگشتم .»(کامل الزیارات ابن قولویه،باب ۳۸)
در روایتی دیگر صفوان جمّال می گوید روزی امام صادق (ع) به من فرمودند:
« آیا مایل به زیارت قبر حسین (ع) هستی؟ عرض کردم فدایت شوم آیا قبر آن حضرت را زیارت می کنی؟ حضرت فرمود: چگونه او را زیارت نکنم در حالی که هر شب جمعه خداوند، فرشتگان و انبیاء و اوصیاء او را زیارت می کنند و البته حضرت محمد (ص) افضل انبیاء و ما افضل اوصیا هستیم ...» (برگرفته از کامل الزیارات، باب ۳۸ )

آدم(ع) و امام حسین(ع):
آنگاه که خداوند اراده نمود توبه آدم را قبول کند جبرئیل را به نزد او فرستاد تا به او چنین تعلیم دهد:
بگو : « یا حمید بحق محمد، یا عالی بحق علی ، یا فاطر بحق فاطمه، یا محسن بحق الحسن، یاقدیم الاحسان بحق الحسین و منک الاحسان».
چون کلام جبرئیل به نام حسین (ع) رسید آدم دلش شکست و اشکش جاری گشت. سبب این مطلب را از جبرئیل پرسید . در جواب گفت : این فرزندت به مصیبتی گرفتار می شود که تمام مصیبتهای تو پیش او کوچک است. آدم گفت : آن مصیبت ها چه می باشد ؟
جبرئیل گفت : این فرزند تو کشته می شود در حالی که تشنه و دور از وطن است ، نه یار و یاوری دارد ... خیمه هایش را غارت می کنند و سر او و یارانش را بالای نیزه می برند و با خانواده اش در شهرها می گردانند و این از قبل در علم خدا نگاشته شده. پس آدم و جبرئیل چون زن جوان مرده گریستند و ملائکه نیز با او گریه کردند در حالی که در سرزمین عرفات بودند. پس این گریه سبب آمرزش آدم (ع) گردید .

ابراهیم (ع) و حکایت کربلا :
در روایت آمده که ابراهیم (ع) سوار بر اسب از کربلا می گذشت پای اسب لغزید و ابراهیم بر خاک افتاد و سرش شکست و خون از آن جاری گشت. او فورا استغفار نمود و گفت : پروردگارا چه چیزی از من سر زده که اینگونه مبتلا گشتم . جبرئیل پاسخ آورد که ای ابراهیم! از تو گناهی سر نزده لیکن اینجا مکانی است که در آن سبط خاتم الانبیاء و فرزند خاتم اوصیاء کشته می شود. پس به جهت همراهی و موافقت با او خون تو نیز در این مکان جاری شد.
ابراهیم پرسید : کشنده حسین کیست ؟
جبرئیل پاسخ داد : کسی که اهل آسمان و زمین او را لعنت کرده اند و نیز قلم حکم لعن او را بر لوح جاری نمود... و خداوند او را وحی نمود که به سبب این لعن مستحق ثنا شدی. پس ابراهیم نیز دو دست خود را بلند کرد و یزید را لعن گفت ...(شهید کربلا ص ۱۶۱)

زکریا(ع) و گریه بر حسین(ع):
در روایات آمده که :
«روزی حضرت زکریا (ع) در مقام مناجات عرض کرد: پروردگارا! این چه مصلحتی است که هر وقت من نام محمد (ص) و علی و فاطمه و حسن (ع) را به یاد می آورم خوشحال می شوم و هم و غم خویش را فراموش می کنم و چون نام حسین (ع) را متذکر می شوم، تمام غم و غصه عالم به دلم می نشیند و بی اختیار اشکم جاری می شود ؟
خداوند حادثه حضرت سید الشهداء را برای زکریا بیان کرده و فرمود ... زکریا چون واقعه جانگداز کربلا را شنید، چنان متأثر گردید که تا سه روز از مصلای خود خارج نشد و برای حضرت گریه و ندبه نمود...» (کمال الدین ج ۲ ص ۴۵۴،تفسیر جامع ج ۴ ص ۳۰۳)

اسماعیل صادق الوعد (ع):
امام صادق (ع) فرمودند : آن اسماعیلی که خدای تعالی در کتاب خود بیان فرموده «و اذکر فی الکتاب اسمعیل انّه کان صادق الوعد و کان رسولا نبیّا »(مریم۵۴) همان کسی است که او را گرفتند و پوست سر و صورتش را کندند . ملکی نزد او آمد و پرسید خداوند مرا به سوی تو فرستاده هر چه میخواهی فرمان بده او گفت من به حسین بن علی (ع) اقتدا می کنم ( و اسوه من است) (منتخب کامل الزیارات ص ۶۰)

موسی (ع) و کربلا:
روزی موسی با یوشع بن نون سفر می کردند وقتی به کربلا رسیدند بند نعلینش پاره شده و خار پای وی را زخمی نمود.
موسی به خداوند عرض کرد آیا از من چیزی سر زده که مستوجب چنین عقوبتی شده ام؟
وحی آمد که نه! اینجا حسین کشته می شود لذا خون تو با خون او همراهی و موافقت نمود.
او پرسید حسین (ع) کیست؟ وحی آمد او فرزند رسول خدا و پسر علی مرتضی می باشد .
موسی پرسید کشنده او کیست؟
پاسخ آمد: کسی که ماهیان دریا ، وحشیان صحرا ، مرغان هوا ، او را لعنت کرده اند .
موسی دستهای خود را بلند کرده و یزید را لعنت نمود و یوشع بن نون آمین گفت پس هر دو از آنجا گذشتند (شهید کربلا ص ۱۶۵)
و نیز روایت شده آنگاه که موسی و خضر (ع) در مجمع البحرین با یکدیگر گفتگو می کردند سخن از کربلا به میان آمد و هر دو صدا به گریه بلند کردند . (شهید کربلا ص ۱۶۵)

عیسی (ع) و لعن قاتلین حسین(ع) :
روایت شده روزی عیسی (ع) و حواریون به کربلا رسیدند گله ی آهویی دیدند که جمع شده و گریه می کنند پس عیسی (ع) نیز گریه کرد و حواریون به گریه افتاده و سبب این حالت را پرسیدند.
عیسی (ع) فرمود : اینجا سرزمینی است که فرزند پیامبر آخرالزمان و فرزند طاهره بتول - که شبیه مادر من است – در آن کشته شده و مدفون می گردد و خاک این سرزمین از مشک خوشبو تر است .
و نیز روایت شده روزی حضرت عیسی به حواریون از کربلا می گذشتند شیری راه را بر آنها بست حضرت علت را سوال نمود.
او پاسخ داد: تا شما قاتل حسین فرزند پیامبر آخرالزمان و پسر علی وصی او را لعنت نکنید نمی گذارم عبور نمایید .
پرسیدند: قاتل او کیست؟
شیر پاسخ داد: کسی که وحشیان و گرگان و درندگان او را به ویژه هنگام عاشورا لعنت می کنند.
پس عیسی دست برداشته و یزید را لعنت نمود و حواریون آمین گفتند. شیر راه را بر ایشان باز کرد و رفتند . (شهید کربلا ص ۱۶۷) .
سلیمان و قصه ی شهادت حسین(ع):
در روایات آمده که سلیمان بن داوود در بساط خود نشسته و بر فراز قلمرو خود سیر می نمود. چون به کربلا رسید باد بساط او را بر زمین افکند.
سلیمان از باد پرسید: چرا توقف کردی؟
عرض کرد: اینجا مقتل حسین (ع) است پس جبرئیل نیز قصه ی شهادت حسین (ع) را بازگو نمود و سلیمان بر کشتگان آن حضرت لعنت نمود . (شهید کربلا ۱۶۷)

محمد مصطفی (ص) و گریه بر حسین(ع):
اسماء بنت عمیس می گوید : وقتی حسین (ع) به دنیا آمد رسول خدا (ص) تشریف آوردند و به من فرمودند ای اسماء پسرم را به من بده.
من کودک را در حالی که در پارچه ی سفیدی قنداق کرده بودم نزد حضرت بردم . پیامبر (ص) در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه گفتند. سپس او را بر زانوی خود نهاده و گریستند.
من عرض کردم: یا رسول الله علت گریه ی شما چیست؟
فرمودند: گریه ام برای این بچه است.
من عرض کردم: او که الان به دنیا آمده.
فرمود : گروهی ستمکار او را می کشند. پروردگارا شفاعت مرا شامل حال آنها نگردان ... (شهید کربلا ص ۱۶۹)
***
گویی از ابتدای خلقت، آستان مقدس حسین(ع) زیارتگاه انبیاء و اولیاء و کروبیان بوده و هست. همه ی پاکان زمین و آسمان چشم به راه فرا رسیدن روز موعود و قیام منتقمی هستند که با آمدنش خون بر زمین چکیده ی آن همیشه مظلوم قرون و اعصار را خونخواهی می نماید، همو که امام صادق (ع) در وصفش فرمودند:
«هنگامی که امام حسین(ع) به شهادت رسید، صدای ضجّه ی ملائک در عرش الهی پیچید، آنها می گفتند: پروردگارا! این حسین، برگزیده ی تو و پسر دختر پیامبر توست که این قوم او را کشتند. در این حال خداوند، سایه ی حضرت قائم(ع) را به ایشان نشان داده و فرمود: بوسیله ی این شخص من انتقام خواهم گرفت»(لهوف سید بن طاووس،ص۱۷۳)
پس بیایید ما نیز هم سو با مُلک و ملکوت، برای تعجیل ظهورش دعا کنیم.

کتابچه "اربعین، اجتماع قلب ها"

... وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ .
الإحتجاج على أهل اللجاج    ج‏2   ص 499
بی تردید اجتماع و اصلاح قلوب شیعیان آرزوی قلبی مولایمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد ....
 محرم و مراسم و آئین های مقدس و با شکوه آن فرصتی است تا مؤمنین زیرخیمه این صاحب عزای دلسوخته و "پدر مهربان" مشق همدلی و همبستگی کنند.
گروه تحقیق و مطالعه "پدرمهربان" با هدف تذکّر به ارزش و جایگاه این پیوند مقدس و دعوت به آن ، به ویژه در ایام اربعین و حرکت عظیم و شکوهمند جهانی به مقصد بارگاه حسینی، اقدام به تهیه کتابچه ای به نام "اربعین،اجتماع قلب ها" در سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی نموده است.
علاقمندان و عزاداران گرامی می توانند برای تهیه کتابچه به شماره 09392404609 پیام ارسال نمایند.
ضمناً  قیمت هر کتابک 500 تومان است که صرف تأمین هزینه چاپ های بعدی خواهد شد.