نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام


مرزهای باریک تر از مو


مرد، اندوهگین و پریشان احوال در اتاق قدم می زد، آنچه شنیده بود لحظه ای از خاطرش محو نمی شد، مدام جملات آن را در ذهن خود پس و پیش می کرد تا بلکه توجیحی مناسب برایش پیدا نماید: شاید منظورش این بوده؛ یا این که می خواسته چنین بگوید... نه باور نمی کنم درباره من این طور قضاوت کرده باشد … .



ماجرای صبح را نمی توانست فراموش کند، در آن هنگام او گوشه ای از مسجد نشسته و مردم گرداگردش حلقه زده و به اشعارش گوش فرا داده و هر یک نظری می دادند:

- حقیقتا چه اشعار پرمعنا و زیبایی!

- هیچ کس به زیبایی تو نمی سراید!

- خوشا به سعادتت! تو با این همه شعر که در مدح و ثنای اهلبیت گفتی،حتما پیش خداوند بسیار عزیز و گرامی هستی!

در این میان یکی از حاضران میان بحث دویدو گفت: نه این طورها هم که گمان می کنید نیست من خود به گوش خود شنیدم که جعفر بن محمد درمذمت سید چنین می فرمود... .

* * *

اکنون ساعت ها از جریان آن گفتگو می گذشت لیکن هنوز دل او آرام نگرفته بود و عاقبت نیز طاقت نیاورد، ردا بر دوش انداخت و دستار بر سر بست و از منزل خارج شد… .

* * *

حِمْیَرِی این شاعر معروف، مردی مسلمان و دوست دار خاندان پیامبر(ص) و با آن ها در رفت و آمد بوده و مهر و محبت قلبی خود نسبت به ایشان را در قالب سروده های زیبا و ‍‍ژرفش به نمایش گذاشته و از حریم آنان دفاع می نموده است و خلاصه از هیچ خدمتی در رابطه با ایشان کوتاهی نمی کرد، لیکن از نظر اعتقادی به امامت جعفر صادق(ع) و واجب الاطاعه بودن آن حضرت ایمان نداشت.

روزی دوستانش به او خبر دادند که ما در محضر جعفر صادق (ع) بودیم، نامی از شما به میان آمد و حضرت فرمودند:او کافر است!

حِمْیَرِی از شنیدن این خبر دگرگون شده و با حال پریشان نزد امام صادق(ع) رفت و گفت: ای مولایم آیا من کافر هستم؟! من که این همه دلبسته شما بوده و از هیچ خدمتی نسبت به شما دریغ ندارم، من که به خاطر محبت شما مدام با مخالفین و دشمانتان درگیر هستم؟!

امام پاسخ دادند وقتی در تشخیص حجت زمان و امام خود خطا کرده باشی همه این ها که بر شمردی،کمترین منفعتی برایت نخواهند داشت!(1)

او خود درباره پیشینه اعتقادی اش چنین گفته: من قائل به غلو بودم و به امامت محمد بن حنفیه اعتقاد داشتم، خداوند بر من منّت نهاد و بوسیله جعفر بن محمّد علیهما السّلام از جهنم نجاتم داد، و مرا به راه راست هدایت فرمود، پس از اینکه با دلائل و براهین بر من ثابت شد که وى حجت خداوند بر خلقش می باشد و امام مفترض الطاعه است... .

(زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام/متن 392/مناقب حضرت صادق علیه السلام)

* * *

حکایت زیبای سید حِمْیَرِی را خواندیم به راستی آیا او انسان بدی بود؟!

آیا در انجام اعمال ظاهری خویش کوتاهی می نمود؟!

نسبت به خاندان عترت و طهارت ابراز محبت و دوستی نداشت؟!

خدمتگزاری خالص و بی ریا برای امام صادق (ع) به شمار نمی رفت؟!

پس کدامین خطا و اشتباه وی را مستحق باطل شدن اعمال و عبادات نموده و در معرض کفر و ضلالت قرارداد ه بود؟!


امتحان عظیم غیبت کبری

همانگونه که دیدیم اسماعیل حِمْیَرِی، به هیچ عنوان فردی معاند و دشمن اهل بیت نبود، حداقل ظاهر وی به افراد گمراه شباهتی نداشت. با این وصف او در آن مقطع از ایّام در مسیر امتحان الهی قرار گرفت چرا که تحت تأثیر امواج فکری پیرامون خود، به خطا افتاده و خط و مشیی را پیش گرفته بود که نمی توانست مورد رضایت و تأیید حجت زمانش باشد.

حقیقت این است که گاه مرزمیان حق و باطل آنچنان باریک می گردد که تشخیص آن جز به توفیق الهی ممکن نگشته و اصحاب باطل رانیز از اعمال ظاهریشان نمی توان باز شناخت.

این قضیه در زمان ما که در کوران آزمون های عصر غیبت قرار داریم بسیار شدید تر می گردد و گردباد تفکرات و نظریه پردازی های گوناگون و رواج باورهای اعتقادی رنگ به رنگ و استدلالات گیج کننده از هر سو و تغییر عقیده دادن رجال اندیشه و دین مداران جامعه، قوه تشخیص و قضاوت مردم را دچار اختلال ساخته چه بسا سحر کلام سخن سرایان، بافندگان کلام و فرصت طلبان ما را به دام خود می افکند.


روحیه حق طلبی

در این جهان تنها کسانی به رستگاری می رسند که صفحه ی فطرت خویش را برای آنچه خداوند و حجت های او بنگارند سپید و آماده نگاه می دارند و به عکس کسانی که عناد داشته و دروازه ی قلب خود را به روی فرامین خداوند ببندند هرگز نجات نخواهند یافت.

عجله در قضاوت و تعصب بر برداشت های شخصی و سنت های کهن و عصبیت و امثال آن، مانع از ورود انوار حق به قلب و سینه آدمی می گردد،لذا در این مورد نیز باطن بی غرض و روح حقیقت طلب سید حِمْیَرِی گوهر بی نشان او بود و در نهایت نیز سرمایه نجاتش گردید.


رجوع به امام زمان و عرضه اعتقادات

دیدیم که حِمْیَرِی به محض شنیدن نظر امام صادق(ع) درباره خودش شتابان به سوی او شتافت و یکباره هرآنچه بدان معتقد بود بی کم و کاست برای آن طبیب باطن باز گفت و نظر و تصدیق ایشان را جویا گردید.(2)

مؤمن پیوسته افکار و اندیشه ها و برداشتها و نظریات اعتقادی خویش را برای امام زمان (ع) و یا کسانی که مورد ت‍‍أیید و توصیه او می باشند، شرح و توضیح داده و درستی و نادرستی باورهایش را از ایشان سوال می نماید، به این ترتیب از اینکه به مرور زمان افکار نادرستی وارد ذهن و قلبش گردد در امان می ماند.

این سنت ارزشمند همواره در بین یاران و اصحاب ائمه اطهار(ع) مرسوم بوده و نمونه هایی از آن در تاریخ ثبت گردیده، سید حِمْیَرِی نیز اگرچه در آن زمان به امامت حضرت صادق معتقد نیود لیکن آن بزرگوار را به عنوان عالمی از آل محمد (ص) می شناخت و صفای باطن و خردمندی باطنی وی را بر آن داشت که به سوی امام، و نه به سراغ دشمنانش شتافته و عاقبت از حقیقت دین آگاه شود.

پذیرش و تسلیم

بسیاری از اوقات حقیقت با آنچه ما دوست داشته و به آن خوگرفته ایم تفاوت دارد و لذا زمانی که با آن رو به رو می شویم همه وجودمان شروع به عکس العمل و مقابله نموده و شیطان نیز به میدان آمده و انکار و عدم پذیرش ما را تقویت می نمایید، در این مبارزه سرنوشت ساز کسی پیروز است که مشقت سر فرود آوردن در برابر حق را بر خود هموار ساخته و تسلیم فرمان حجت زمان خود گردد زیرا آنچه خداوند به عنوان شرط نجات و رستگاری ما تعیین نموده شناخت و تمسک به امام می باشد نه چیز دیگر و اعمال نیک به خودی خود دارای هیچگونه ارزشی نمی باشند، بلکه بعد از شناخت امام هر زمان و تسلیم شدن در مقابل اوست که کارایی می یابند.


تمسک و توسل به امام زمان(ع)یگانه راه حل همیشگی

ازآن جا که آزمون غیبت فراگیر و همگانی بوده و عالم و جاهل و مرد و زن و پیر و جوان را در بر می گیرد، در چنین هنگامه ای عاقلانه نیست که لحظه ای خویشتن را برکنار از پرتگاه پنداشته و دامن خود را مبرا از خطا و اشتباه دانسته و بر ایمان و یقین خود غرّه گردیم، بی شک در این هنگامه دست آویختن به دامان امام زمان (عج) و پیوند قلبی با آن بزرگوار و چاره جویی کردن از آن بزرگوار تنها چاره ایست که مؤمنین را در رنگ به رنگ شدن و آمیختن حق به باطل، دستگیری کرده و مانع از لغزش ایشان از مرز ممنوعه و پیوستن به جبهه مقابل می شود. و البته این توسل و تمسک در کنار روحیه تسلیم و حق پذیری و پرهیز از جبهه گیری و پیشداوری اثر خواهد گذاشت.

مولایمان امام صادق(ع)نیز در گفتگو با زراره، نسخه جامعی پیش روی ما نهاده اند که با عمل کردن بدان خود و اطرافیانمان را از انحرافات فکری دوران غیبت مصون نگاه می داریم:

«... و لیکن پروردگار دوست دارد که دلهاى شیعه را آزمایش کند این هنگامی است که به باطل دچارشدگان، گرفتار شک و تردید می گردند و در حیرت و سرگردانى فرو می روند.

زراره گوید: عرض کردم: قربانت گردم اگر من آن زمان را درک کردم چه عملى انجام دهم؟

فرمود: اى زراره هرگاه آن عصر را درک کردى به قرائت این دعا مداومت کن:

«اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ‏ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی‏»

(کمال الدین و تمام النعمة، ج‏2، ص: 343)




پی نوشت:

1- المناقب لابن شهرآشوب دَاوُدُ الرَّقِّیُّ بَلَغَ السَّیِّدُ الْحِمْیَرِیُّ- أَنَّهُ ذُکِرَ عِنْدَ الصَّادِقِ ع فَقَالَ السَّیِّدُ کَافِرٌ فَأَتَاهُ- وَ قَالَ یَا سَیِّدِی- أَنَا کَافِرٌ مَعَ شِدَّةِ حُبِّی لَکُمْ وَ مُعَادَاتِی النَّاسَ فِیکُمْ- قَالَ وَ مَا یَنْفَعُکَ ذَاکَ وَ أَنْتَ کَافِرٌ بِحُجَّةِ الدَّهْرِ وَ الزَّمَانِ- ثُمَّ أَخَذَ بِیَدِهِ وَ أَدْخَلَهُ بَیْتاً- فَإِذَا فِی الْبَیْتِ قَبْرٌ فَصَلَّى رَکْعَتَیْنِ- ثُمَّ ضَرَبَ بِیَدِهِ عَلَى الْقَبْرِ فَصَارَ الْقَبْرُ قِطَعاً- فَخَرَجَ شَخْصٌ مِنْ قَبْرِهِ یَنْفُضُ التُّرَابَ عَنْ رَأْسِهِ وَ لِحْیَتِهِ- فَقَالَ لَهُ الصَّادِقُ ع مَنْ أَنْتَ- قَالَ أَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الْمُسَمَّى بِابْنِ الْحَنَفِیَّةِ- فَقَالَ فَمَنْ أَنَا قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ حُجَّةُ الدَّهْرِ وَ الزَّمَانِ- فَخَرَجَ السَّیِّدُ یَقُولُ تَجَعْفَرْتُ بِاسْمِ اللَّهِ فِیمَنْ تَجَعْفَرَا

(بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ج‏47 320 باب 10 مداحیه صلوات الله علیه ..... ص : 310)


2- از نمونه های معروف عرضه اعمال حکایت مربوط به عبدالعظیم حسنی می باشد که به این صورت نقل گردیده است:

عبد العظیم حسنى گوید: خدمت حضرت علی هادى علیه السّلام رسیدم، هنگامى که چشم آن حضرت بر من افتاد فرمود: خوش آمدى اى ابو القاسم تو از دوستان حقیقى و واقعى ما هستى. عرض کردم: یا ابن رسول الله میل دارم معتقدات دینى خود را بر شما عرضه بدارم اگر عقائد من درست است ثابت باشم تا آنگاه که رحمت خداوند را ملاقات کنم.

فرمود: عقائد خود را اظهار کن.

عبد العظیم حسنى گوید: عرض کردم: من عقیده دارم که خداوند یکى است‏ و مانند ندارد،....

من معتقدم که محمد بنده و فرستاده خداوند است و پس از وى پیغمبرى نخواهد آمد، شریعت او خاتم همه شرایع و ناسخ همه ادیان بوده و تا روز قیامت شریعتى نخواهد آمد، و معتقدم امام بعد از حضرت رسول صلى الله علیه و آله امیر المؤمنین على بن ابى طالب، حسن، حسین، على بن الحسین، محمد بن على، جعفر بن محمد، موسى بن جعفر، على بن موسى، محمد بن على علیهم السّلام و پس از اینان امام حق شما هستید....

(زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام (نصوص وارده بر غیبت حضرت صاحب علیه السلام) ..... ص : 547.)


کتابچه "اربعین، اجتماع قلب ها"

... وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ .
الإحتجاج على أهل اللجاج    ج‏2   ص 499
بی تردید اجتماع و اصلاح قلوب شیعیان آرزوی قلبی مولایمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد ....
 محرم و مراسم و آئین های مقدس و با شکوه آن فرصتی است تا مؤمنین زیرخیمه این صاحب عزای دلسوخته و "پدر مهربان" مشق همدلی و همبستگی کنند.
گروه تحقیق و مطالعه "پدرمهربان" با هدف تذکّر به ارزش و جایگاه این پیوند مقدس و دعوت به آن ، به ویژه در ایام اربعین و حرکت عظیم و شکوهمند جهانی به مقصد بارگاه حسینی، اقدام به تهیه کتابچه ای به نام "اربعین،اجتماع قلب ها" در سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی نموده است.
علاقمندان و عزاداران گرامی می توانند برای تهیه کتابچه به شماره 09392404609 پیام ارسال نمایند.
ضمناً  قیمت هر کتابک 500 تومان است که صرف تأمین هزینه چاپ های بعدی خواهد شد.