نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام

بسم الله الرحمن الرحیم


فقیه بنی اسرائیل و راهکار فرج



پیرمرد فرتوت گوشه ای از خانه روستایی سرگرم تعمیر گیوه ایست که صدای در توجهش را به خود جلب می نماید:

- کیستی که چنین بی محابا مشت بر در می کوبی؟

- منم؛ همسایه! در را بگشا پیغامی برایت آورده ام!

- بیا داخل اندکی بیاسای!

- نه قصد مزاحمت ندارم، فقط خواستم خبری را به تو برسانم!

- بیا که من نیز سخت دل تنگم، شاید به دیدنت کمی آرام بگیرم.

پیرمرد ازآستان در کنار می رود و مرد همسایه پای به درون نهاده و در همان حال زمزمه می کند:

- نفرین خداوند بر فرعون و سربازانش که آسایش و راحتی برای کسی باقی نگذاشته اند.

- نفرین بر او باد که از هیچ ظلم و جنایتی در حق بنی اسرائیل کوتاهی نکرده است.

- این چنین است شهر پر از جاسوسان فرعون گشته، روز به روز عرصه بر ما تنگ تر می شود. دیگر حتی با یکدیگر نیز نمی توانیم به آسودگی همکلام گشته و از اوضاع زمانه درد و دل نماییم. چاره ای نیست باید فردا از شهر خارج شویم و در گوشه ای از صحرا به دور از چشم دشمنان، فقیه قوم را ملاقات کنیم و از وی راه و چاره بخواهیم، شاید که با مواعظ و بشارت هایش اندکی تسکین یابیم. تو نیز حتما بیا؛ مخفیانه و بی اینکه توجه کسی را به خود جلب کنی!

* * *



در آن دور دست های صحرا مردان و زنان بنی اسرائیل روی زمین گردا گرد پیرمردی خوش سیما و نورانی حلقه زده اند و او از روی الواح و مکتوباتی که با خود آورده احادیث و اخبار پیامبران گذشته را برایشان خوانده و ایشان را به وعده ها و بشارت های پیشینیان دلگرم می سازد، گویی هر حدیث و بشارت مرهمی است بر زخم های کهنه و جراحت قلوبشان! آنان همچنان گرم سوال و پرسش هستند، گفتگو بالا می گیرد:

- ای شیخ! مگر نه اینست که چهار صد سال از مرگ یوسف پیامبر خداوند می گذرد و او خود در بستر احتضار وعده داد که پس از سالیان دراز، رنج و مشقت های بسیار سرانجام نجاتگر و موعودی قیام کرده و مردم را از چنگال فرعون نجات خواهد داد؟ پس کجاست آن نجاتگر؟ کو تحقق آن وعده؟ستم های فرعون طاقت ما را طاق نموده و صبرمان را به سرآورده اما دریغ از خبر و نشانه ای!

پیرمرد نورانی که از شنیدن شکوه های زنان و مردان قوم متأثر گشته اشک در چشمانش حلقه زده (ازجا برخاسته درحالی که به سمت مردم قدم بر می دارد) و با لحنی آکنده از ترحم و دلسوزی می گوید:

فرزندان من! از رحمت خداوند ناامید نگردید وعده او حق است، دیر زمانی ازآن وعده که می گفتید گذشته و علائم و نشانه های بسیاری آشکار گشته من به شما اطمینان می دهم که این بار حقیقتا فرج نزدیک است...

با شنیدن این کلام پر احساس فقیه روشن ضمیر، دل های مردم نرم گشته و سرشک از گونه های شان روان می شود هاله ای از معنویت محفل روحانی آنان را فرا گرفته، همه با شوق به یکدیگر می نگرند.

به ناگه فقیه آسمانی از جای برخاسته شتابان به سویی می دود همه نگاه ها بدان سمت خیره گشته و از آنچه پیش رویشان بود دقایقی چند میخکوب می مانند، چه می دیدند: سواری بدین سو اسب می تاخت و پیش می آمد، جوانی بس نورانی با چهره ای گندمگون سرشار از متانت و وقاری پیامبر گونه با همان نشانه ها که فقیه بزرگ برایشان قرائت کرده بود؛ یعنی می شد باور کرد؟ آنها اشتباه نمی کردند چراکه فقیه بزرگ و راهنمای خردمندشان اکنون به پای آن وجود مقدس و ملکوتی افتاده و اشک ریزان بر آن بوسه می زد و نجوا می نمود: خدا را سپاس که سر انجام تو را دیدم پس از این همه سال انتظار و این همه شیدایی تو را زیارت کردم ای آقای من …!

آنان نیز بی اختیار به سمت مولایشان هجوم برده و به پایش افتادند و زاری و التماس می نمایند.

آری اکنون موسای موعود در میانشان ایستاده گوش ها، نه بلکه همه وجودشان مشتاق شنیدن وعده قیام است لیک او تنها کلامی برزبان آورده و بی هیچ سخنی دیگر دور می شود: امیدوارم خداوند در فرج شما تعجیل فرماید …!

دیگر باره غیبتی آغاز گشته بود با سختی و مشقتی بیش تر و مصائبی سنگین تر...

چهل سال گذشت در حالی که کمرها زیر بار بلایا و گرفتاری ها خم گشته و قامت ها درهم شکسته بود، پس ناگزیر بنی اسراییل از نو راه بیابان پیش گرفتند و به سراغ فقیه قوم رفته و خبر موعود خویش را از وی جویا شدند.

اینک در دل صحرا به دورش حلقه زد ه اند، وی نیز روح و روانشان را به قرائت احادیث و روایات صفا بخشیده و پندشان می دهد و در همین احوال کتابی را درمیان دستان گشوده و چنین می خواند:

وعده پروردگار برای ظهور او چهل سال است تا چهل سال دیگر او خواهد آمد.

با شنیدن این مژده به یکباره نور امیدی بر قلب های خسته و روح های پژمرده مردم تابیده و شادمانه هم صدا نجوا سر می دهند: الحمد لله.

پس فقیه ربانی که تا این زمان ساکت سر در گریبان تفکر فرو برده از جا برخاسته و به آسمان اشاره می کرده و می گوید: خداوند به من الهام کرد که به خاطر حق شناسی و سپاسگزاری این مردم، من فرج و نجات ایشان را تا سی سال تقلیل دادم …!

دوباره مردم زمزمه شادی سرداده و یک صدا می گویند: کل نعمة فمن الله. هر نعمتی ازجانب خداست.

فقیه آسمانی همچنان سر به آسمان بلند کرده و در دل خود با خداوند نجوا می کند. پس هم او این بار بشارت می دهد: خداوند می فرماید ظهور تا بیست سال تقلیل یافت.

مردم با شور بیشتری هم صدا می شوند: لا یأتی بالخیر إلا الله. هیچ خیری نمی رسد مگر از جانب خداوند!

فقیه روی به سوی مردم کرده ندا میدهد: مژده باد که ده سال دیگر نیز از سالیان غیبت موعود کم شد!

بنی اسراییل مخلصانه هم نوایی می کنند: لا یصرف السوء إلا الله. هیچ کس زشتی و بدی را برنمی گرداند مگرپروردگار!

فقیه قوم این بار چنین خبر می دهد:

پروردگار می فرماید: ای فرزندان اسرائیل بدانید که من به پاس این صفا و اخلاصتان اجازه فرج را امضا کرده و به موسی بن عمران علیه السلام اذن ظهور دادم:

اذْهَبْ إِلى‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى (‏نازعات/۱۷)

و سرانجام این گونه خداوند به وعده خویش عمل کرده و موعود بنی اسراییل را بدیشان نمایاند و ظلم و ستم فرعون را بوسیله موسی علیه السلام ازآنان دفع نمود.

(مدرک : تفسیر جامع، ج۶، ص:۱۲۶ ذیل آیه ۳۴ سوره غافر)

* * *

غیبت و امتحانات سنگین آن نه حکایت بنی اسرائیل که درس هر روزی ما نیز هست ایام پر رمز و راز غیبت و مسیر پیچ در پیچ و پرحادثه آن را، ما نیز ناگزیر از پیمودنیم؛ پس این وادی دهشتبار را چگونه می توان طی کرد، بی دلیل و مرشد و راهنما؟

عالم بیداردل بنی اسرائیل به خواندن احادیث و روایات حقیقت ایمان و یاد و محبت و ارتباط قلبی مردم با موسی علیه السلام را در میان قوم زنده نگاه می داشتند و هم او با برپا داشتن روح دعا و تمنای قلبی در میان قوم، ظهور منجی را تعجیل بخشید.

و مصداق او در میان ما، فقیهان متقی و پاک نهاداند که به دلالت های خویش ارتباط قلبی و معنوی جامعه را با مولا و صاحبشان امام عصر(عج) تحکیم بخشیده، حضورش را یادآوری و محبتش را در قلوب زنده و بیدار نگاه داشته و با توصیه های به موقع خویش، شیعیان را همچون بنی اسرائیل به سمت تحقق اراده الهی مبنی بر ظهور دلالت می نمایند.

کتابچه "اربعین، اجتماع قلب ها"

... وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ .
الإحتجاج على أهل اللجاج    ج‏2   ص 499
بی تردید اجتماع و اصلاح قلوب شیعیان آرزوی قلبی مولایمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد ....
 محرم و مراسم و آئین های مقدس و با شکوه آن فرصتی است تا مؤمنین زیرخیمه این صاحب عزای دلسوخته و "پدر مهربان" مشق همدلی و همبستگی کنند.
گروه تحقیق و مطالعه "پدرمهربان" با هدف تذکّر به ارزش و جایگاه این پیوند مقدس و دعوت به آن ، به ویژه در ایام اربعین و حرکت عظیم و شکوهمند جهانی به مقصد بارگاه حسینی، اقدام به تهیه کتابچه ای به نام "اربعین،اجتماع قلب ها" در سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی نموده است.
علاقمندان و عزاداران گرامی می توانند برای تهیه کتابچه به شماره 09392404609 پیام ارسال نمایند.
ضمناً  قیمت هر کتابک 500 تومان است که صرف تأمین هزینه چاپ های بعدی خواهد شد.