نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام
image

بیا اما با دست خالی!

 

 

دختر جوان با شور و هیجانی خاص از کلاس خود حرف می زد و دوستان خود را تشویق به ثبت نام در آن می نمود... او چنین می گفت : من تا همین چند سال پیش آدم خموده وافسرده ای بودم و از زندگی شخصی خود هیچگونه رضایتی نداشتم  وهمیشه آرزو می کردم موقعیت تازه ای برایم پیش بیاید و حس و حال زندگیم را عوض کند و از خدا می خواستم یک کلاسی ، فعالیتی چیزی شروع کنم که باعث رشد و نشاطم بشه.

یه روز تو خیابون چشمم به اعلامیه ی روی دیوار افتاد که کلاس رقص و سماع تبلیغ کرده بود، حس کردم خداوند به دعای من پاسخ داده، الان سه سال هست که در جلسات رقص و سماع استاد ... شرکت می کنم، تحول معنوی در خود احساس می کنم ... .

جملات این دختر جوان مرا به یاد خاطرات نویسنده ای انداخت که در کتاب خود خاطره ای به این مضمون نوشته بود : که خانمی از آشنایان وی بسیار تمایل داشت برای سیر و سلوک و تهذیب نفس ، استاد اخلاقی داشته باشد، لذا به راهنمایی نویسنده ی مورد نظردر شب های پر برکت ماه رجب به ائمه ی اطهار ع و همچنین روح یکی از اولیاء خدا توسل نمود و با همه ی وجود دعا کرد، از قضا همان شب زنگ در به صدا درآمده و یکی از اولیاء خدا و اساتید اخلاق به منزل او وارد شده بود و با دستوراتی در زمینه سیر و سلوک آن خانم را راهنمایی و ارشاد کرده بود... .

تداعی معانی و یاد آوردن نمونه های مشابه در ذهن من همچنان ادامه داشت این بار به  یاد گفتگوی تلویزیونی بازیگر جوانی افتادم که می گفت من در آغاز راه بازیگری، روزی به حرم امام رضا علیه السلام رفتم و از آن حضرت درخواست کردم به من یاری دهد تا به آرزوی خود رسیده و هنرمند مشهوری شوم و لذا موفقیت و شهرت الان خود را مدیون حضرت ثامن الائمه می باشم... .

به نظر می رسد این جا حقیقتی قابل اثبات وجود دارد که می توان هم در یافته های علمی و دانش نوین بشری و هم در منابع روایی و آموزه های اعتقادی شواهدی دال به صحت آن به دست آورد. این اصل می گوید : وقتی در زوایای پنهان و اعماق ذهن ما میل و کشش خاصی وجود دارد که به عنوان آمال و مطلوب ما تثبیت گردیده، در جهان خارج نیز همه عناصر وعوامل با شرایط درون هماهنگ می گردد تا ما را به این خواسته باطنی برساند.

دیگر تفاوتی نمی کند که حد و اندازه ی این خواسته و مطلوب قلبی چه باشد.  یک استاد رقص و سماع ، یا مرشد سیر سلوک  و یا حتی شهرت و نام آوری در بازیگری!

لذا می توان نتیجه گرفت در همه ی مثال های فوق جوینده به چیزی دستیافته که تقاضای باطنی اش بوده!

 به عبارت دیگرما به خوشبختی می رسیم، البته با آن تعبیر و تفسیری که خود از سعادت تعریف کرده ایم.

اما اگر ذهن و ضمیر خود را از هر پیش فرض و خواسته ای پاک نگهداشته و از جانب خود چیزی درنظر نگیریم چه؟

در حکایتی از حضرت یوسف ع آمده که هنگامی که پاکدامنی خویشتن را از سوی زنان مصری در معرض خطر دید چنین مناجات کرد که خداوندا زندان از آن چه اینان از من می خواهند بهتر است لذا چون او برای خود زندان رفتن را صلاح دیده بود به این دلیل زندان پیش روی وی قرار گرفت حال آن که اگرهمچون محمد ص اختیار خود را به خداوند می بخشید، پروردگار برایش  به روش آسانتری رفع گرفتاری می نمود.

نقل شده روزی یوسف به درگاه الهی شکوه نمود که خدایا من به چه گناهی مستحق بند و زندان گشتم و پروردگار به او وحی فرستاد كه اى يوسف اين همان چيزى است كه تو خود آن را پسنديده‏اى آيا فراموش كردى اين جمله خود را كه گفتى:« رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ ...»

(داستان پيامبران يا قصه‏هاى قرآن از آدم تا خاتم /ص 289 )

حال اگر لایه های پنهان و آشکار اندیشه خود را چون ورقی سپید و لوحی نانوشته در اختیار خداوند و نماینده ی او ـ سرپرست و صاحب اختیارمان ـ  امام عصر عج قرار دهیم تا برنامه سعادتمان  را (براساس تعریف خود) برآن نقش نماید چطورخواهد شد؟

این همان نکته ایست که از آن به نام "واگذاری امور به خداوند" یاد می شود و مفهوم دقیق و جامعی است از کلام او در قرآن کریم که می فرماید:

«... وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ »

...و وامي گذارم كارم را به خداوند، همانا خدا به احوال بندگان بينا است.  (غافر : 44 )

در واقع یقین و اطمینان قلبی به این موضوع که : حقیقت نیکبختی آنی است که آفریدگارحکیم برای بندگان در نظر گرفته و اسباب و وسایل رسیدنش را نیز خود تدارک دیده؛ پس هم او همواره سعی و تلاش و فعالیت های روزمره ی ما را به نحوی با قانونمندی های جهان هستی هم سو می نماید که  کامیابی وسعادت ابدی ما را در برداشته باشد... .

 سعادتی که خالق مهربان برای بنده ی خویش تدبیر نموده نه احیانا، توهمات ذهن و ساخته های خام خیالی  ..

 مولا حضرت صادق (ع) فرموده است:

 كسى كه امور خود را به پروردگار متعال وامى‏گذارد ، در آسايش هميشگى  و معيشت فراوان و وسيع و دائمى قرار خواهد گرفت و تفويض‏كننده حقيقی كسى است كه قصد و همت او از همه ی مطالب و مقاصدى كه غير خداست، بالاتر و بلندتر باشد. چنان كه حضرت امير المؤمنين (ع) فرموده است: راضى شدم به آنچه خداوند قسمتم كرده است و امور خود را به آفريننده‏ام واگذاشتم. تا همانگونه  كه مرا در گذشته احسان كرده است، همچنان در آینده نیز  احسان نماید ... . (مصباح الشريعة-ترجمه مصطفوى، متن، ص: 386)

آری ما نیز همواره به سوی امام زمان و میزبان رحمت خداوند شتافته و از او طلب حاجت کرده و سعادت و خوشبختی و حسن عاقبت و هرخیر و نیکی مادی و معنوی را از درگاهش گدایی می نماییم اما ظرفی با خود برنداشته و اندازه ای برای خواسته هایمان در نظر نمی گیریم ، بلکه با دستانی خالی و ذهنی پاک از باورهای خود ساخته وبافته های  درست و نادرست... .

کتابچه "اربعین، اجتماع قلب ها"

... وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ .
الإحتجاج على أهل اللجاج    ج‏2   ص 499
بی تردید اجتماع و اصلاح قلوب شیعیان آرزوی قلبی مولایمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد ....
 محرم و مراسم و آئین های مقدس و با شکوه آن فرصتی است تا مؤمنین زیرخیمه این صاحب عزای دلسوخته و "پدر مهربان" مشق همدلی و همبستگی کنند.
گروه تحقیق و مطالعه "پدرمهربان" با هدف تذکّر به ارزش و جایگاه این پیوند مقدس و دعوت به آن ، به ویژه در ایام اربعین و حرکت عظیم و شکوهمند جهانی به مقصد بارگاه حسینی، اقدام به تهیه کتابچه ای به نام "اربعین،اجتماع قلب ها" در سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی نموده است.
علاقمندان و عزاداران گرامی می توانند برای تهیه کتابچه به شماره 09392404609 پیام ارسال نمایند.
ضمناً  قیمت هر کتابک 500 تومان است که صرف تأمین هزینه چاپ های بعدی خواهد شد.