نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام

نیمه شعبان، شب توبه یا شب شادی – قسمت اول

 

در بخش نقد اندیشه؛ امروز به سراغ یادداشتی رفته ایم که درقالب کتابچه کوچکی در 32 صفحه انتشار یافته است. نویسنده خود را با نام عبدالله مستحسن معرفی نموده است.

عنوانی که برای روی جلد کتابچه انتخاب شده این است :

"نیمه شعبان  شب توبه یا شب شادی ؟ هدیه ای به منتظران"

همانگونه که ملاحظه می فرمایید نویسنده توبه و شادی را در مقابل هم قرار داده است آن گونه که گویی اگر در پی شادمانی باشیم  و برای میلاد امام عصر عج مراسم جشن برپا کنیم توبه ترک شده و یا به عکس اگر بخواهیم توبه نماییم باید به سراغ جشن و شادمانی نرویم.

درحالی که این تصوّری بس باطل و بیهوده است، شیعه می تواند به هر دو تکلیف خود به بهترین وجه عمل نماید شب پانزدهم شعبان در کتاب مفاتیح الجنان اعمال عبادی خاصی ذکر شده از جمله استغفار و طلب اصلاح و زدوده شدن گناهان و همه ما موظف هستیم این شب را که ارزشی مشابه شب قدر دارد را احیا گرفته و ضمن توبه و عزم ترک گناه از خداوند بخواهیم تقدیرهای نیکویی به ویژه امضا شدن فرج را مقدر فرماید.

نیاز به تذکر نیست که فرح و شادمانی در مکتب شیعه آداب و شیوه تعریف شده ای دارد که با سنت های متداول سایر جوامع متفاوت می باشد، در سیره اهل بیت (ع) لهو و لعب و اتلاف وقت و غنا و پایکوبی و رفتارهای شیطانی وجود ندارد و شیعه میلاد امام خود را با این روش جشن نمی گیرد.

آیا خداوند حجت خود را به دلیل سوء رفتار و گناهان مرد م از آنان غایب ساخته است؟

آیا برای غیبت امام تنها یک دلیل وجود دارد؟

مدت غیبت صغری

نویسنده بحث خود را با ذکر تاریخچه ای از ولادت  امام زمان عج  و همچنین بررسی  مدت غیبت صغری  شروع کرده است .

در صفحه اول کتابچه چنین نگاشته شده است :صحیح آن است که غیبت صغری را از نهم  ربیع الاول سال 260 هجری قمری یک روز بعد ازشهادت پدر بزرگوارشان بدانیم که ایشان درآن هنگام چهار سال و هفت ماه از عمر شریفشان می گذشت دلیل اش هم این است که با بودن امام حسن عسکری ع به عنوان امام ایشان نمی توانسته «امام» تلقی گردد. بنا بر این طول مدت غیبت صغری حدود شصت و نه سال و پنج ماه بوده است.

در این عبارات دو نکته قابل تذکر به چشم می خورد اولی  حضور دو امام در یک  زمان و دومی سوء تفاهم در درک معنای غیبت است.

امامت مقامی است که از آغاز تولد با امام همراه است و او خود  با خبر بوده و می داند و نیاز نیست که بعد از شهادت امامی به امام بعدی ابلاغ کرد.

سلیم بن قیس نقل شده :

گفتم: اى امير مؤمنان! آيا دو امام‏ با هم در يك عصر جمع مى‏شوند؟ فرمود: آرى! ولى يكى ساكت است و سخنى نمى‏گويد تا كه اولى از دنيا برود! (تاريخ سياسى صدر اسلام / ترجمه كتاب سليم، ص: 312)

***

در صفحه 3 کتاب  آمده:

سيمرى حق سبحانه برادران ايمانى تو را در مصيبت وفات تو اجر زياد كرامت فرمايد بطور تحقيق در ظرف اين شش روز وفات خواهى نمود پس در كار خود آماده باش درباره خصوص وكالت و نيابت كسى را تعيين منما كه پس از وفات تو بجاى تو نيابت داشته باشد زيرا غيبت كبرى و تمام براى من وقت آن فرا رسيد و هرگز ظهورى براى من نخواهد بود جز باذن حق سبحانه و تعالى ذكره و ظهور من بعد از آنست كه زمان غيبت بطول خواهد انجاميد و دلها را قساوت فرا بگيرد هم چنين زمين را جور و فساد احاطه نمايد و از شيعيان من كسانى بيايند دعوى نمايند كه مرا ديده‏اند آگاه باشيد هر كه قبل از خروج سفيانى و شنيدن صيحه از آسمان دعوى ديدن مرا بنمايد دروغگو و نسبت افتراء گفته است حول و قوه‏اى نيست جز از حق سبحانه. (     درخشان پرتوى از اصول كافى، ج‏5، ص: 402)

نویسنده با استناد به توقیعی که امام عج برای علی بن محمد سمری چهارمین نایب خاص خود فرستاده اند و خبر از ختم نیابت خاص داده، چهارعلت برای غیبت بیان می کند در حالی که باید بدانیم حداقل بخشی از این تذکرات ناظر به بحث امکان تشرف می باشد طبق نظر بسیاری از صاحب نظران امام می فرمایند با شروع غیبت کبرا امکان حضور یافتن به آستان مبارک حضرت به طریق سابق دیگر بسته شده است و مردم نمی توانند به اراده خود و در زمانی که بخواهند به دیدار امام بروند بلکه محل سکونت حضرت ازمردم مخفی گشته و امام هرگاه مصلحت بدانند بر افراد خاص ظاهر شده و توفیق تشرف را به وی عنایت می فرمایند.

"پس از تنبيه و تأمل بخوبى واضح است كه اين توقيع مبارك در صدد بيان نفى امكان رؤيت آن حضرت در زمان غيبت كبرى نيست. بلكه اين توقيع شريف براى بستن دكان ها و جلوگيرى از بدعت ها و تكذيب مدعيان نيابت خاصه مانند اقطاب صوفيه و ركن رابع شيخيه و مدعيان مهدويت صادر گرديده است. افسوس كه اين روايت مباركه، كه مانند روايات ديگر داراى شاهد صدق است و از معدن وحى و مطلع تنزيل صادر شده، مورد تصديق و توجه و تأمل طوائف اماميه قرار نگرفته است، و گر نه اين دكان ها مطلقا بسته مى‏شد و اين اختلافات بزرگ كه بدترين دردها است ايجاد نمى‏گشت!!" ( بيان الفرقان- غيبت و رجعت- صفحه 168)

باید توجه داشت که غیبت یک نظام الهی برای جهان خلقت است و علل و عوامل آن پیچیده تر از آنیست که کسی بتواند ادعای فهم و درک همه آنها را داشته باشد.

***

نویسنده در صفحه 6 کتابچه از علت غیبت سخن به میان آورده  و سپس بخشی از نامه امام زمان عج

به  شیخ مفید را نقل می کند :

« اگر شیعیان ما که خداوند آنان را توفیق اطاعت از خود بدهد دل های شان با هم متحد و یکی بود و به عهد و پیمان الهی خویش با ما اجتماع کرده بودند، دیدار ما به تاخیر نمی افتاد و ملاقات ما برای ایشان حاصل می گردید. آنچه که  ما را از ایشان دور کرده، گناهانی است که آنان مرتکب  می شوند که ما چنین انتظاری از آنان نداشتیم.»( بحار جلد /53)

بعد از آن چهار علت برای غیبت استخراج می کند که هر چهار دلیل به کوتاهی و پیمان شکنی و گناهکاری شیعه بر می گردد.

در بیان علت ها و حکمت های شروع غیبت و ادامه یافتن و طولانی شدن آن به همین دلیل اکتفا شده است. حال آن که در روایات تاکید گردیده که در این امر حکمت های زیادی وجود دارد که بخش اصلی آن پس از ظهور روشن خواهند شد.

ـ از حضرت صادق عليه السّلام ‏فرمود:

برای صاحب این امر غیبتی است که چاره ای از آن نیست و آن به دلائلی است که به ما اجازه افشای آن داده نشده است اجمال حکمت آن همان حکمت پیامبران پیشین است  که دلیل اصلی آن جزء بعد از ظهور دانسته نمی شود چنان که حکمت کارهای شگفت انگیز حضرت خضر برای حضرت موسی کشف نشد تا وقتی که از یکدیگر جدا شدند آنگاه معلوم شد که چرا کشتی را سوراخ کرد و جوان را کشت و دیوار را بنا کرد؟

هنگامی که خدای تبارک و تعالی را حکیم بدانیم همه افعال خدا را مطابق حکمت و مصلحت خواهیم دانست ، اگرچه علت برخی از آنها برای ما روشن نباشد . (روزگار رهایی به نقل از الزام الناصب ص 80 و 85)

آزمون حجت های الهی

به عنوان مثال یکی از مهمترین حکمت های غیبت، امتحان می باشد. این امتحان هم برای خود امام ع و هم برای شیعیان و منتظران مطرح است. به این صورت که هر یک براساس ظرفیت و مقام و جایگاهی که  نزد خداوند دارند مورد امتحان قرار می گیرند.

از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله پرسيدند: كدام مردم در دنيا، در معرض امتحان و گرفتارى سخت‏تر قرار دارند؟ پيامبر در پاسخ فرمود: پيامبران؛ سپس كسانى كه به آنان نزديك‏تر و شبيه‏ترند؛ مؤمن نيز به اندازه ايمان خويش و خوش كردارى خود بلا مى‏كشد؛ هر كه ايمانش درست و كردارش نيكو باشد، بلا و گرفتاريش سخت‏تر است و هر كه ايمانش سست و كردارش ضعيف باشد بلا و امتحان‏ الهى‏ براى او اندك است.   (تحف العقول / ترجمه حسن زاده، ص: 65)

این امتحان برای ائمه و حجت های الهی حتی سخت تر ازآزمون شیعیان می باشد .

جابر جعفى مى‏گويد: امام باقر (ع) فرمود: بزرگ يهود نزد على بن ابى طالب (ع) آمد  و گفت:

 به من خبر بده خداوند اوصياء پيامبران را چند بار در زمان حيات پيامبران و چند بار پس از مرگشان امتحان مى‏كند و چون از اين امتحان راضى شد، سرانجام كارشان به كجا مى‏كشد؟ على (ع) به او فرمود:

همانا خداوند در زمان حيات پيامبران اوصياء آنان را در هفت مورد امتحان مى‏كند تا ميزان فرمانبردارى آنان را معلوم شود و چون از فرمانبردارى و امتحان آنان راضى شد، پيامبران را دستور مى‏دهد كه آنان را در زمان حيات خود، دوستان خود و در زمان مرگشان، اوصياء خود قرار دهند و اطاعت از اوصياء بر گردن آنهايى كه پيامبران را قبول دارند ثابت مى‏گردد، آنگاه خداوند پس از مرگ پيامبران، اوصيا را در هفت مورد امتحان مى‏كند تا ميزان شكيبايى آنان معلوم گردد و چون از امتحان آنان راضى شد، سرانجام آنان را با سعادت همراه مى‏كند تا به پيامبران ملحق شوند در حالى كه سعادت آنان كامل شده است... . (الخصال / ترجمه جعفرى، ج‏2، ص: 45)

آزمون خلایق

حضرت موسى بن جعفر عليه السلام روايت كرده است كه فرمود: «چون پنجم از فرزند هفتم مفقود و ناپديد شود، پس از خدا بترسيد در باب دين‏هاى خويش، كه كسى شما را از آنها دور نگرداند. اى پسران من، به درستى كه صاحب اين امر را چاره نيست از غيبتى طولانى به مرتبه‏اى كه از اين امر بر گردد آن ‏كه به آن قايل بوده و اعتقاد داشته و جز اين نيست كه اين غيبت‏، امتحانى است از خداى عزّوجلّ كه خلق خويش را به آن امتحان‏ نموده. اگر پدران شما و اجداد شما دينى را از اين دين دوست‏تر مى‏دانستند، هر آينه‏ آن را پيروى مى‏كردند». (تحفة الأولياء (ترجمه أصول كافى)، ج‏2، ص: 169)

بنابر این روایت ،خداوند کل خلایق اعم از امام و رعیت  را به غیبت ولی خود به بوته امتحان می کشد.

جابر بن يزيد جعفىّ گويد از جابر بن عبد اللَّه انصارى شنيدم كه مى ‏گفت:

وقتى كه خداى تعالى اين آيه را بر پيامبرش فرو فرستاد كه «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ‏» گفتم: يا رسول اللَّه! خدا و رسولش را شناخته‏ايم، پس اولو الأمرى كه خداوند طاعت آنها را مقرون به طاعت خود كرده چه كسانى هستند؟ فرمود: اى جابر آنها جانشينان من و ائمّه مسلمين پس از من هستند، اوّل ايشان عليّ بن أبى طالب است و بعد از او حسن و حسين و عليّ بن الحسين و محمّد بن عليّ- كه در تورات به باقر معروف است و تو اى جابر او را مى‏بينى و آنگاه كه او را ديدار كردى سلام مرا به او برسان- و پس از او جعفر بن محمّد صادق و موسى بن جعفر و عليّ بن موسى و محمّد بن عليّ و عليّ ابن محمّد و حسن بن عليّ و پس از او همنام و هم كنيه من حجّة اللَّه در زمينش و بقيّة اللَّه در بين عبادش، فرزند حسن بن عليّ ائمّه مسلمين خواهند بود، او كسى است كه خداى تعالى مشرق و مغرب زمين را به دست او بگشايد، او كسى است كه از شيعيان و اوليائش غايب شود، غيبتى كه بر عقيده به امامت او باقى نماند مگر كسى كه خداوند قلبش را به ايمان امتحان‏ كرده است. جابر گويد: گفتم: يا رسول اللَّه! آيا در غيبت‏ او براى شيعيانش انتفاعى هست؟ فرمود: آرى، قسم به خدايى كه مرا به نبوّت مبعوث فرمود به نور او استضائه مى‏كنند و به ولايت او در دوران غيبتش منتفع مى‏شوند مانند انتفاع مردم از خورشيدى كه در پس ابر است، اى جابر! اين سرّ مكنون خداوند و علم مخزون اوست، آن را از غير اهلش بپوشان. (كمال الدين / ترجمه پهلوان، ج‏1، ص: 475)

امام زمان عج نیز به عنوان یکی از حجت های الهی از این قانون مستثنی نیست او نیز به مانند پدران بزرگوار خویش مورد آزمایش الهی قرار گرفته و به طولانی شدن غیبت و حوادث و اتفاقات آن دوران بویژه به صبر کوتاهی ها و غفلت های شیعیانش امتحان می شود .

آزمون شیعیان در عصر غیبت:

 

پروردگار با طولانی کردن غیبت صبر و تحمل شیعیان  همچنین ایمان ویقین  آنان را به آزمون می کشد   تا ثابت شود چه کسانی دچار یأس و نا امیدی  می گردند؟ چه کسانی نا شکیبایی ورزیده زبان غیبت و اعتراض می گشایند؟ چه کسانی باور خود را از دست داده و دچار تردید از تشیع  دست بر می دارند؟

 

امام کاظم ع می فرمایند: برای او از ترس کشته شدن غیبتی هست که  مدتش بس دراز خواهد بود در دوران غیبت او قومی به ارتداد گرائیده گروهی بر جای می مانند. ( روزگار رهایی به نقل از الزام الناصب /67)

بنابراین عصر غیبت هم برای شیعیان و هم برای امام زمان ع  به عنوان انسان و مخلوق پروردگار حکیم دانشگاه و میدان تمرین است و صبر و بردباری و تحمل لازمه استفاده از این بستر خواهد بود.  

 

حکمت استکمال

یکی از حکمت های غیبت، استکمال و رشد و تعالی شیعیان و شخص امام عصرع می باشد.  این جهان بستر تکامل مردم است آنها با فرصت ها و امکاناتی که خداوند در اختیارشان قرار داده ، مسیر تکامل را طی می کنند . پیامبر اسلام حضرت محمد ص این مسیر را با  دعوت خلایق به اسلام و رنج هایی که بخاطر این وظیفه متحمل گردید طی نمود: اهانت های جاهلان مکه، سنگ پرتاب کردن ها، شکمبه آلوده ریختن ها، ماجراهای شعب ابیطالب و تحمل گرسنگی و تشنگی تا شرکت در جنگ های بین مسلمین و مشرکین یهود و نصارا، خنثی نمودن توطئه ها های منافقین و دیگر دست نشاندگان شیطان و... همگی پلکان تعالی و رشد معنوی آن بزرگوار را فراهم نمود. همانگونه که می دانیم مولا امیرالمومنین ع نیز در مدت حیات پر برکتشان مشقت های بسیاری را تحمل نمودند، محافظت از کیان اسلام و امت اسیر در چنگال غاصبان،  نبرد با منافقین در صفین و نهروان و جمل  و ...

امامان بعدی نیز یکی بعد از دیگری در همین مسیر قدم نهاده بار هدایت و ارشاد امت را با سختی و مشقت و تحمل زندان و ظلم و ستم پادشاهان عصر خود بر دوش کشیدند تا  سیر کمال خود را نزد خداوند طی کرده باشند. برای مؤمنین هم دنیا فرصت رشد و تعالی و کمال معنوی به شمار می آید ، اطاعت از فرامین امام هر زمان و انجام تکالیف شرعی ، کمک به همکیشان و دستگیری از نیازمندان و مواجه شدن با انواع مشکلات و مصائب و خلاصه همه رنجهایی که در راه بندگی خداوند و تحت ولایت  حجت عصر خود تحمل می کنند در حقیقت کلاس درس و ممارستی می باشد که ایشان را خالص و متعالی می سازد و رتبه و درجه فرد را در آخرت  بالا و بالاتر می برد.

قدرت نمایی خداوند

ادامه یافتن غیبت و یا پایان گرفتن آن با یک اذن و فرمان ناگهانی، مظهر قدرت و اختیار الهی و مبسوط الید بودن خالق یکتا در عرصه فرمانروایی خویش است. خداوند حکیم در آیات بسیاری از قرآن کریم به این نکته تصریح فرموده است:

-          هیچ شخص یا عامل و علتی نمی تواند خداوند را از اعمال اراده خویش مانع شده و یا او را به کاری وادار نماید . يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ، وَ يَحْكُمُ‏ مَا يُرِيدُ،( مائده/1 ؛حج/18)

-           و او به مصلحت خویش هر چه را که بخواهد محو کرده  هر چه راکه بخواهد ثابت می نماید.      «يَمْحُوا اللَّهُ‏ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ» «رعد /39» يعنى خدا هر چه را كه بخواهد محو ميكند و هر چه را كه بخواهد ثابت مينمايد و اصل كتاب نزد خدا است‏.

-          اراده او هر روز به چیزی تعلق گرفته و خلق تازه ای ، می آفریند .

كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي‏ شَأْن‏   (الرحمن، 29.)

-         و هرگز دست او برای مدیریت جهانی که ایجاد نموده بسته نیست. و از اجرای تصمیمات خود عاجز نمی گردد.

«وَ قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ‏ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ‏» يهود گفتند: خدا دست روى دست گذارده و بيكار است مانند كسى كه غل به هر دو دست دارد، بسته باد دست خود آنها و لعن شوند بدان چه گفتند، بلكه هر دو دست خدا گشوده است و اندر كار است‏.

و نباید فراموش کنیم مسائل مربوط به غیبت و ظهور نیز از همین قوانین تبعیت می کند. تعیین کننده نهایی هر دو روی این معادله حق متعال می باشد.

معنای چنین سخنی این است که اگر همه مردم  سر در گریبان غفلت فرو برده و انواع گناهان و معاصی سرگرم شوند و هرگز به یاد توبه و اصلاح خود نیفتند این مشی و منش آنها هرگز دست آفریدگار هستی را از این که در چشم بهم زدنی امر ظهور حجت موعود خویش را امضا کرده و ناگهان بساط ظلم و جور و فساد و معصیت ستمگران جهان را در هم بپیچد و حکومت وعده داده شده خود را برپا کند، نخواهد بست. او مجبور نیست منتظر بیدار شدن و توبه کردن و مصلح شدن شیعیان غفلت زده بماند.

خداوند در طول دوران غیبت به بندگان خود فرصت داده تا بر اساس ظرفیت وجود خود پیمانه خویش را پر کنند ، اهل صبر و شکیبایی ، اهل اطاعت و تمسک و اهل خدمتگزاری و یاری و همدلی از این مجال برای اثبات لیاقت و وفاداری به عهد بهره بگیرند.

ستمگران و اهل معاصی و غافلان هم تکلیف خود را روشن نمایند، یا توبه کرده و به صالحان بپیوندند و یا منتظر عذاب ناگهانی و ضربات کوبنده مصلح جهانی بمانند.

همانگونه که از روایات می آموزیم ادامه غیبت از علل و حکمت های متعدد آشکار و پنهانی تبعیت می کند و برخلاف برداشت نویسنده عدم آمادگی و نخواستن مردم علت اصلی غیبت نیست.

***

در صفحه 13 کتابچه  چنین آمده:

« چهار علت فوق الذکر برای غیبت در حقیقت به  چهار دلیل از دست دادن شایستگی های شیعیان در برخورداری از نعمت امامت اشاره می کند، که همین ها منجر به غیبت حضرت گردیده که این غیبت نیز عواقب تلخی  ـ البته اگر احساس شود ـ برای آنان داشته که ایشان به دو مورد اشاره فرموده اند:

اول ـ محرومیت از برکات امامت

دوم ـ تحمل مجازات فراق و دچار مصیبت غیبت شدن و محرومیت از دیدار»

معلوم نیست نویسنده محترم از کدام عبارت پیام امام عصر عج چنین برداشتی نموده که به تاخیر افتادن دیدار به معنای محرومیت از نعمت امامت است؟

آیا نعمت امامت را می توان از شیعیان سلب کرد؟

امام رضا ع می فرمایند:

...همانا امامت مرتبه انبيا وارث اوصيا است همانا امامت خلافت خدا و خلافت رسول خدا است و مقام امير المؤمنين و ارثيه حسن و حسين است همانا امامت سر رشته امور دين و نظام مسلمانان و صلاح دنيا و عزّت مؤمنين است همانا امامت اساس اسلامى است كه همواره در نمو است و بلندترين شاخه درخت اسلام است [تمام بودن نماز و زكاة و روزه و حجّ و جهاد و پخش در آمد و صدقه‏ها] و امضاء حدود و احكام و جلوگيرى سرحدّات و كرانه‏هاى كشور اسلامى همگى بوسيله امام است.

امام حلال خدا را حلال و حرام او را حرام ميكند و حدود الهى را بر پا ميسازد و از دين خدا دفاع ميكند و براه خدا با حكمت و موعظه نيكو دعوت ميكند و دليلى است رسا امام همانند خورشيد تابان است كه جهان را با نور خود جلوه خاصى مى‏بخشد... .(الغيبة( للنعماني) / ترجمه فهرى، متن، ص: 256)

این نحو نتیجه گیری نویسنده از فرمایشات امام عج که هم حذف نعمت امامت و هم غیبت را به آن نسبت داده ،حاکی از غفلت وی از این حقیقت است که امام زمان ع دارای دو مقام می باشند که اولی مقام امامت ایشان است و مقام دوم مقام قائمیت آن بزرگوار؛

معنای مقام امامت: در این مقام همانگونه که امام رضا ع در حدیث فوق تذکر داده اند امام ارشاد، هدایت مردم وآموزش معارف دینی اجرای احکام و رسیدگی به مشکلات و گرفتاری های مردم  و... را برعهده دارد که آن حضرت بخشی از این امور را به واسطه نایبان خود (که مجتهدین و علماء واجد شرایط  باشند) و البته تحت نظارت خود انجام می دهند و بخش دیگری از این وظایف را نیز شخصا. لذا غیبت امام به معنای تعطیل امور مربوط به امامت نیست بلکه آن حضرت همچون پدران گرامیشان همه این وظایف را بدون ذره ای کوتاهی پیگیری نموده و از سرپرستی معنوی امت باز نمی مانند و دست ایشان برای هر نوع اقدامی غیر از تشکیل حکومت باز می باشد.

مقام قائمیت : این همان مقامی است که براساس آن هر هنگام خداوند فرمان ظهور را صادر کرده و اذن قیام را به آخرین حجت و ذخیره موعود خویش ابلاغ فرماید با یک صیحه آسمانی اصلاح جوامع بشری  و استیلای دین اسلام بر عالم را آغاز می فرمایند. البته  آنچه که تا امروز مسکوت مانده همین مقام است.

لذا این که ادعا کنیم با محروم شدن مردم از دیدارامام زمان خود، نسبت به استفاده از نعمت امامت بکلی منع شده اند، خلاف سنت الهی به حساب آمده و ما خداوند را به مهمل نهادن عباد متهم کرده ایم که این از رحمت واسعه او به دور می باشد، در کلام مبارک خود آن حضرت مشاهده می کنیم که:

"...امّا نحوه استفاده مردم از وجود من در زمان غيبتم، نظير استفاده از آفتابى است كه در زير ابر پنهان شده باشد، من از براى اهل زمين امان هستم همان طور كه ستارگان‏ آسمان براى اهل آسمان امان هستند. " (جلوه‏هاى اعجاز معصومين عليهم السلام، ص: 773)

 

ناگفته نماند که در این بیان امام عج از واژه دیدار بیش از آن که مسئله غیبت برداشت شود ،بحث محروم شدن از توفیق تشرف حضوری فهمیده می شود.

 

 ***

 

نویسنده محترم در صفحه 14 کتابچه به نامه دیگری که امام عصر عج باز هم به شیخ مفید (ره)نوشته اند، استناد می کند.

وی ضمن انتقاد به عملکرد های سوء شیعیان می گوید:

 « هنوز هم کثیری از شیعیان را می بینیم در تظاهر به « انتظار » گوی سبقت را از همگان ربوده اند بی آن که برای ظهور اقدامی جدی کرده باشند و اکثریت شیعه را می بینیم که فریاد های « یا حجه ابن الحسن عجّل علی ظهورک »  اش گوش فلک را کر می کند ولی مفهوم انتظار در حدّ یک شعار تنزل کرده است. آقایان و خانم های « شیعه » این سخنان را یک واقعیت تلقی کنید نه یک «اهانت» مگر غیر از این است که فرموده اند: هرگاه شیعه آماده باشد امام ظهور می کند؟ پس چه شد که هنوز در غیبت به سر می بریم؟ »

قطعا انتقادات نویسنده نسبت به غفلت ها و کوتاهی های شیعه در زمینه اصلاح نفس خود همچنین نسبت به انجام وظایفی که درروایات تاکید شده مورد تایید است، اما این نکته که فرموده اند: "هرگاه شیعه آماده باشد امام ظهور می کند؟ پس چه شد که هنوز در غیبت به سر می بریم؟ "

جای سوال دارد که چه کسی فرموده؟

آیا این مضمون یک روایت است؟ روال روایاتی که از ظهور سخن می گویند چنین چیزی را تایید نمی کنند در هیچ یک از احادیث نیامده که آمادگی شیعه، شرط ظهور امام زمان عج می باشد. تنها شرطی که به طور قطع برای ظهور می توان ذکر کرد ،خواست و اراده خداوند است. عوامل دیگر هریک به نسبتی می توانند تا حدودی تاثیر گذار باشند البته آن هم به اذن الله.

لذا افتادن به دام این گونه شرط گذاری ها خالی از خطر نیست؛ ناتوان پنداشتن خداوند از این که به حجت خود اذن ظهور و برپایی دولت حق را بدهد بدون این که نیازی به آمادگی مردم و اصلاح نفس آنها را داشته باشد، یکی از این مغالطه هاست. صبر خداوند و عدم تعجیل او به این خاطر نیست که مردم برای ظهور آماده نیستند، نه این که آمادگی و میل باطنی آنها اساسا هیچ گونه تاثیری در تعجیل نداشته باشد بلکه شرط قطعی  (به این صورت که وقتی شرایط تحقق امری مهیا شد آن امر حتما تحقق می یابد و اگر نه هرگز انجام نمی گیرد) به شمار نمی آید؛ در واقع  اصل فعال مایشاء بودن پروردگار همیشه و در همه حال محفوظ است.

***

 

نویسنده محترم  در صفحه 21به برخی عادات شیعیان قدیم مثال می زند که :

 "شب های جمعه را با دعای کمیل و توسل سر می کردند و صبح جمعه با تجدید بیعت با امام زمان ع در دعای عهد به بیرون شهر می رفتند در حالی که یک اسب زین شده ولی بدون سوار را با خودمی بردند به نشانه این که اگر امام ظاهر شد سوار برآن گردد. تمام نیمه روز را تا پاسی از ظهر گذشته به دعا و توبه و تقاضای فرج می گذاراندند...."

در این جا این مخاطره وجود دارد که مخاطب ساده دل بپرسد : (همان طور که خود شما نیزبعدا اشاره می کنید)  اگر فرموده اند: «هرگاه شیعه آماده باشد امام ظهور می کند» پس چرا این سعادت برای آن شیعیان مخلص بی ریا اتفاق نیفتاد که شاهد ظهور امام زمان خود باشند؟ چرا یک بار پیش نیامد که اسب خالی باز نگردد؟ از کجا که اگر شیعیان امروز هم این عادت را حفظ می کردند اسب بی سوار همچنان بی سوار نمی ماند؟ تصدیق می کنید که با این نحو شرط گذاری یاس و ناامیدی و خستگی و ...هجوم انواع افکار منفی و حتی انکار مطلق را در مخاطب باید پیش بینی کرد.

نکته قابل توجه دیگر این که اگر به آن دسته از روایات که اوضاع احوال هنگام ظهور را تشریح کرده اند دقت کنیم مشاهده خواهیم کرد که شرایط جوامع بشری را از هر جهت نا بسامان توصیف می کنند و در میان اجتماع شیعه نیز تنها اندکی از مومنین بر وظایف و آداب دینی پایبند مانده اند و تزلزل به آنها راه نیافته است ؛ وحدت رفتاری در بین شیعیان از نظر رو به صالح رفتن، وجود ندارد بلکه به عکس اکثریت مردم مشی و منش دیگری دارند که در احادیث مربوط به او ضاع و شرایط آستانه ظهور توصیف گردیده است از جمله آمده :

-         امام باقر ع : یکی از شما صبح می کند در حالی که پیرو راه و آیین ما دیده می شود و شب می کند در حالی که از آیین ما بیرون رفته است یا اول شب در آئین ما بوده و صبح از آن خارج می شود . (روزگار رهایی ج 2 / ص706)

-         پیامبر ص اوضاع آخر زمان را این طور پیشگویی می کنند:  به راستی این امت به اموال خود گرویده با دین خود بر پروردگارش منت نهاده و به رحمت او امیدوار و خویشتن را  از خشم او در امان می انگارد با شبهه های دروغین و وسوسه های خلاف ، پای در حریم محرمات می گذارند مشروب را به نام نبیذ رشوه را به نام هدیه و ربا را به نام داد و ستد و حلال دانسته و می خورند. (روزگار رهایی ج 2 / ص707)

-         نشانه آن هنگامی است که مردم نماز را بمیرانند ، امانت را ضایع گردانند دروغ را جایز بشمارند  رباخواری کنند ، رشوه  بگیرند ، بناها را محکم و مرتفع بسازند ، دین را برای دنیا بفروشند ، سفیهان را به کار بگیرند، با زن ها مشورت کنند  قطع رحم نمایند، از هوا ی نفس پیروی کنند خون ها را سبک بشمارند شهادت های دروغ آشکار شود فحشا معمول گردد گناه بهتان و مرز شکنی رایج شود ... (روزگار رهایی ص 718)

همانگونه که مشاهده می شود ظهور در بستری از صلح و صلاح و اصلاح اتفاق نمی افتد و این ویژگی ها که توصیف می شود وضعیت دیگران و اغیار نیست... .

***

ادامه دارد...

کتابچه "اربعین، اجتماع قلب ها"

... وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ .
الإحتجاج على أهل اللجاج    ج‏2   ص 499
بی تردید اجتماع و اصلاح قلوب شیعیان آرزوی قلبی مولایمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد ....
 محرم و مراسم و آئین های مقدس و با شکوه آن فرصتی است تا مؤمنین زیرخیمه این صاحب عزای دلسوخته و "پدر مهربان" مشق همدلی و همبستگی کنند.
گروه تحقیق و مطالعه "پدرمهربان" با هدف تذکّر به ارزش و جایگاه این پیوند مقدس و دعوت به آن ، به ویژه در ایام اربعین و حرکت عظیم و شکوهمند جهانی به مقصد بارگاه حسینی، اقدام به تهیه کتابچه ای به نام "اربعین،اجتماع قلب ها" در سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی نموده است.
علاقمندان و عزاداران گرامی می توانند برای تهیه کتابچه به شماره 09392404609 پیام ارسال نمایند.
ضمناً  قیمت هر کتابک 500 تومان است که صرف تأمین هزینه چاپ های بعدی خواهد شد.